شهید اسماعیل محمدزاده: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «==زندگی نامه== در سال1340 در روستاي «شيوه اصل» ديده به جهان گشود. بخاطر عدم امکا...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
  
در سال1340 در روستاي «شيوه اصل» ديده به جهان گشود. بخاطر عدم امکانات مالی از نعمت خواندن و نوشتن محروم ماند. او نیز به ياري پدر شتافت و در کنار پدر به كار كشاورزي مشغول شد. دوران جوانی، شغل رانندگي را اختيار كرد. با آغاز جنگ تحمیلی، در استقلال و خود شكوفايي ميهن گام برداشت و به همين علت به عضويت سپاه پاسداران درآمد و سرانجام در شانزدهم تیر66 در شهر قهرمان پرور سردشت مورد هجوم بمباران شيميايي قرار گرفت و به شهادت رسید.
+
در سال1340 در روستای «شیوه اصل» دیده به جهان گشود. بخاطر عدم امکانات مالی از نعمت خواندن و نوشتن محروم ماند. او نیز به یاری پدر شتافت و در کنار پدر به كار كشاورزی مشغول شد. دوران جوانی، شغل رانندگی را اختیار كرد. با آغاز جنگ تحمیلی، در استقلال و خود شكوفایی میهن گام برداشت و به همین علت به عضویت سپاه پاسداران درآمد و سرانجام در شانزدهم تیر66 در شهر قهرمان پرور سردشت مورد هجوم بمباران شیمیایی قرار گرفت و به شهادت رسید.
  
شهيد «اسماعيل محمدزاده» در سال1340 در روستاي «شيوه اصل» در مسير جاده پيرانشهر- سردشت ديده به جهان گشود.
+
شهید «اسماعیل محمدزاده» در سال1340 در روستای «شیوه اصل» در مسیر جاده پیرانشهر- سردشت دیده به جهان گشود.
به دلیل عدم امکانات مالی اسماعيل نتوانست به مدرسه برود و از نعمت خواندن و نوشتن محروم ماند. او نیز به ياري پدر شتافت و در کنار پدر به كار كشاورزي مشغول شد.
+
به دلیل عدم امکانات مالی اسماعیل نتوانست به مدرسه برود و از نعمت خواندن و نوشتن محروم ماند. او نیز به یاری پدر شتافت و در کنار پدر به كار كشاورزی مشغول شد.
زماني كه انقلاب به پيروزي رسيده بود، اسماعيل هفده سال سن داشت و فرصت مناسبي بود تا درخت باورش را با آب اسلام و انقلاب آبياري نمايد تا شاخ و برگ درآورد و جامعه اسلاميان از ثمره و ميوه آن بهره ببرند. تقريبا بيست سال از بهار عمرش گذشته بود كه شغل رانندگي را اختيار كرد. اما از هماهنگي و همراهي با انقلاب و ياران آن غافل نشد. اشكالي نمي ديد در حين اينكه در جبهه، در استقلال و خود شكوفايي ميهن گام برمي دارد و به ارائه خدمات به هم ميهنان مي پردازد، در جبهه سياسي و نبرد با دشمنان انقلاب نيز مشاركت جويد. به همين علت به عضويت سپاه پاسداران درآمد و خود را به سلاح مسلح نمود تا هر وقت كه لازم باشد آن را به دوش گيرد و به فداكاري و جانبازي دست بزند. فاجعه هيروشيما و حلبچه يك بار ديگر در سردشت تكرار شد و در تير ماه66 در شهر قهرمان پرور سردشت مورد هجوم بمباران شيميايي قرار گرفت.
+
زمانی كه انقلاب به پیروزی رسیده بود، اسماعیل هفده سال سن داشت و فرصت مناسبی بود تا درخت باورش را با آب اسلام و انقلاب آبیاری نماید تا شاخ و برگ درآورد و جامعه اسلامیان از ثمره و میوه آن بهره ببرند. تقریبا بیست سال از بهار عمرش گذشته بود كه شغل رانندگی را اختیار كرد. اما از هماهنگی و همراهی با انقلاب و یاران آن غافل نشد. اشكالی نمی دید در حین اینكه در جبهه، در استقلال و خود شكوفایی میهن گام برمی دارد و به ارائه خدمات به هم میهنان می پردازد، در جبهه سیاسی و نبرد با دشمنان انقلاب نیز مشاركت جوید. به همین علت به عضویت سپاه پاسداران درآمد و خود را به سلاح مسلح نمود تا هر وقت كه لازم باشد آن را به دوش گیرد و به فداكاری و جانبازی دست بزند. فاجعه هیروشیما و حلبچه یك بار دیگر در سردشت تكرار شد و در تیر ماه66 در شهر قهرمان پرور سردشت مورد هجوم بمباران شیمیایی قرار گرفت.
  
يكي از قربانيان اين فاجعه، شهيد اسماعيل محمدزاده بود كه پس از مصدوميت با گاز شيميايي، پس از تحمل درد و رنج فراوان در شانزدهم تیر66 به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
+
یكی از قربانیان این فاجعه، شهید اسماعیل محمدزاده بود كه پس از مصدومیت با گاز شیمیایی، پس از تحمل درد و رنج فراوان در شانزدهم تیر66 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
  
 
منبع:سایت نویدشاهد
 
منبع:سایت نویدشاهد

نسخهٔ ‏۶ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۲۸

زندگی نامه

در سال1340 در روستای «شیوه اصل» دیده به جهان گشود. بخاطر عدم امکانات مالی از نعمت خواندن و نوشتن محروم ماند. او نیز به یاری پدر شتافت و در کنار پدر به كار كشاورزی مشغول شد. دوران جوانی، شغل رانندگی را اختیار كرد. با آغاز جنگ تحمیلی، در استقلال و خود شكوفایی میهن گام برداشت و به همین علت به عضویت سپاه پاسداران درآمد و سرانجام در شانزدهم تیر66 در شهر قهرمان پرور سردشت مورد هجوم بمباران شیمیایی قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید «اسماعیل محمدزاده» در سال1340 در روستای «شیوه اصل» در مسیر جاده پیرانشهر- سردشت دیده به جهان گشود. به دلیل عدم امکانات مالی اسماعیل نتوانست به مدرسه برود و از نعمت خواندن و نوشتن محروم ماند. او نیز به یاری پدر شتافت و در کنار پدر به كار كشاورزی مشغول شد. زمانی كه انقلاب به پیروزی رسیده بود، اسماعیل هفده سال سن داشت و فرصت مناسبی بود تا درخت باورش را با آب اسلام و انقلاب آبیاری نماید تا شاخ و برگ درآورد و جامعه اسلامیان از ثمره و میوه آن بهره ببرند. تقریبا بیست سال از بهار عمرش گذشته بود كه شغل رانندگی را اختیار كرد. اما از هماهنگی و همراهی با انقلاب و یاران آن غافل نشد. اشكالی نمی دید در حین اینكه در جبهه، در استقلال و خود شكوفایی میهن گام برمی دارد و به ارائه خدمات به هم میهنان می پردازد، در جبهه سیاسی و نبرد با دشمنان انقلاب نیز مشاركت جوید. به همین علت به عضویت سپاه پاسداران درآمد و خود را به سلاح مسلح نمود تا هر وقت كه لازم باشد آن را به دوش گیرد و به فداكاری و جانبازی دست بزند. فاجعه هیروشیما و حلبچه یك بار دیگر در سردشت تكرار شد و در تیر ماه66 در شهر قهرمان پرور سردشت مورد هجوم بمباران شیمیایی قرار گرفت.

یكی از قربانیان این فاجعه، شهید اسماعیل محمدزاده بود كه پس از مصدومیت با گاز شیمیایی، پس از تحمل درد و رنج فراوان در شانزدهم تیر66 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

منبع:سایت نویدشاهد