شهید عنایت الله آرمیده: تفاوت بین نسخهها
Mirdadi9705 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید عنایت اله آرمیده تاریخ تولد :1342/04/25 تاریخ شهادت : 1364/02/31 محل شهادت : نامش...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | شهید عنایت اله آرمیده | + | [[شهید عنایت اله آرمیده]] |
تاریخ تولد :1342/04/25 | تاریخ تولد :1342/04/25 | ||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
محل شهادت : نامشخص | محل شهادت : نامشخص | ||
− | محل آرامگاه : خراسان رضوی - مشهد - بهشت رضا | + | محل آرامگاه : [[خراسان رضوی]] - [[مشهد]] - بهشت رضا |
rId5 | rId5 | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
زندگی نامه | زندگی نامه | ||
− | مادر شهید در کئدکی پدرم را از دست دادم در این دوران زندگی ما به گفته مادرم در تنگدستس و فقر بیر میبردیم مادرم به روش قدیم بافندگی کرده است و خرج ما را در میآورد تا اینکه به سن 12 سالگی به عقد پسر دایی مادرم در آمدمیعنی اینکه پدر شهید عنایت الله است که من در منزل پدر عنایت نزدیک 10 سال زندگی کردم و صاحب 4 فرزند شدم که 3 تا از آنها مردند و همین عنایت باقی مانده است و به علت اینکه این مرد با من ناراحتی میکرد باعث این شد که ما از هم دیگر جدا شویم من و فرزندم عناعت را با خودم لردم و بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و فرزندم عنایت پیش من بود و این مرد هم یک فرزند داشن قرار شد که من و فرزند او را جمع آوری کنم واو هم عنایت را بعد از مدتی زندگی متوجه شدم که این مرد با عنایت بد رفتار میکند و من هم طاقت ناراحتیهای این مرد را نداشتم مجبور شدم که عنایت را به ماردم بدهم و خرج مادرم هم من بدهم و من مجبور شدم که از راه نخ ریسی و یا مهر ازی خرج ماردم و فرزندم را بدهم و تا اینکه پسرم بزرگ شد شوهر خواهرم به عنایت و مادرم میگفت که من دهتر دارم نباید شما اینجا باشید و من برای مادرم در میدان 11 مقدم یک خانه کرایه کردیم و آنه به آنجا رفتند تا اینکه عنایت به سن 17 سالگی رسید و تا موقع سربازی 3 بار عازم جبهه شدند و تا اینکه اسمش به سربازی درآمد یک سال ونیم خدمت کرده بود که به | + | مادر شهید در کئدکی پدرم را از دست دادم در این دوران زندگی ما به گفته مادرم در تنگدستس و فقر بیر میبردیم مادرم به روش قدیم بافندگی کرده است و خرج ما را در میآورد تا اینکه به سن 12 سالگی به عقد پسر دایی مادرم در آمدمیعنی اینکه پدر شهید عنایت الله است که من در منزل پدر عنایت نزدیک 10 سال زندگی کردم و صاحب 4 فرزند شدم که 3 تا از آنها مردند و همین عنایت باقی مانده است و به علت اینکه این مرد با من ناراحتی میکرد باعث این شد که ما از هم دیگر جدا شویم من و فرزندم عناعت را با خودم لردم و بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و فرزندم عنایت پیش من بود و این مرد هم یک فرزند داشن قرار شد که من و فرزند او را جمع آوری کنم واو هم عنایت را بعد از مدتی زندگی متوجه شدم که این مرد با عنایت بد رفتار میکند و من هم طاقت ناراحتیهای این مرد را نداشتم مجبور شدم که عنایت را به ماردم بدهم و خرج مادرم هم من بدهم و من مجبور شدم که از راه نخ ریسی و یا مهر ازی خرج ماردم و فرزندم را بدهم و تا اینکه پسرم بزرگ شد شوهر خواهرم به عنایت و مادرم میگفت که من دهتر دارم نباید شما اینجا باشید و من برای مادرم در میدان 11 مقدم یک خانه کرایه کردیم و آنه به آنجا رفتند تا اینکه عنایت به سن 17 سالگی رسید و تا موقع سربازی 3 بار عازم جبهه شدند و تا اینکه اسمش به سربازی درآمد یک سال ونیم خدمت کرده بود که به مرخصی آمد دختر خواهر را به عقد پسرم در آوردم و تا اینکه پسرم به رفبع شهادت نائل گشت . |
منبع: سایت شهدای ارتش | منبع: سایت شهدای ارتش | ||
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/ 2914 | http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/ 2914 |
نسخهٔ ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۸
تاریخ تولد :1342/04/25
تاریخ شهادت : 1364/02/31
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه : خراسان رضوی - مشهد - بهشت رضا
rId5
زندگی نامه
مادر شهید در کئدکی پدرم را از دست دادم در این دوران زندگی ما به گفته مادرم در تنگدستس و فقر بیر میبردیم مادرم به روش قدیم بافندگی کرده است و خرج ما را در میآورد تا اینکه به سن 12 سالگی به عقد پسر دایی مادرم در آمدمیعنی اینکه پدر شهید عنایت الله است که من در منزل پدر عنایت نزدیک 10 سال زندگی کردم و صاحب 4 فرزند شدم که 3 تا از آنها مردند و همین عنایت باقی مانده است و به علت اینکه این مرد با من ناراحتی میکرد باعث این شد که ما از هم دیگر جدا شویم من و فرزندم عناعت را با خودم لردم و بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و فرزندم عنایت پیش من بود و این مرد هم یک فرزند داشن قرار شد که من و فرزند او را جمع آوری کنم واو هم عنایت را بعد از مدتی زندگی متوجه شدم که این مرد با عنایت بد رفتار میکند و من هم طاقت ناراحتیهای این مرد را نداشتم مجبور شدم که عنایت را به ماردم بدهم و خرج مادرم هم من بدهم و من مجبور شدم که از راه نخ ریسی و یا مهر ازی خرج ماردم و فرزندم را بدهم و تا اینکه پسرم بزرگ شد شوهر خواهرم به عنایت و مادرم میگفت که من دهتر دارم نباید شما اینجا باشید و من برای مادرم در میدان 11 مقدم یک خانه کرایه کردیم و آنه به آنجا رفتند تا اینکه عنایت به سن 17 سالگی رسید و تا موقع سربازی 3 بار عازم جبهه شدند و تا اینکه اسمش به سربازی درآمد یک سال ونیم خدمت کرده بود که به مرخصی آمد دختر خواهر را به عقد پسرم در آوردم و تا اینکه پسرم به رفبع شهادت نائل گشت .
منبع: سایت شهدای ارتش