شهید حسن فسنقری: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
− | نام : | + | |نام فرد = حسن فسنقری |
− | + | |تصویر = | |
− | + | |توضیح تصویر = | |
− | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | |
− | تحصیلات | + | |شهرت = |
− | شغل | + | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] |
− | + | |تولد = [[قوچان]] | |
− | + | |شهادت = [[۱۳۶۵/۷/۲۲]] | |
− | + | |وفات = | |
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = [[باغ بهشت]] | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = رزمنده | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = نامشخص | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = نام پدر [[اسمعیل]] | ||
+ | }} | ||
+ | |||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۰
حسن فسنقری | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | قوچان |
شهادت | ۱۳۶۵/۷/۲۲ |
محل دفن | باغ بهشت |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
تحصیلات | نامشخص |
خانواده | نام پدر اسمعیل |
خاطرات
دستگیری از ضعیفان
موضوع دستگيري از ضعيفان
راوی
متن کامل خاطره
میرزا علی هر روز که بر سر کار می رفت مزدش را همان شبش می گرفت و خرجی خانه را از همین راه تامین می کرد و هر چه از خرج خانه پول اضافه می آورد به افراد مستمند و مسجد محل کمک می کرد . او خودش را به مادیات دنیوی وابسته نمی کرد و نمی گذاشت پول زیاد دور و برش باشد تا یک وقتی تاثیر منفی روی او بگذارد و او را مشغول خود کند .
قدرت روح و کرامت نفس
موضوع قدرت روح و کرامت نفس
راوی
متن کامل خاطره
132. میرزا علی تعریف می کرد: قبل از انقلاب یک روز در بازار جلوی مغازه یکی از دوستانش ایستاده بودم و از اوضاع بد جامعه در مورد بی حجابی و فساد و همچنین آزار و اذیت روحانیون بسیار ناراحت بودم و با خود در این مود فکر کردم که در همین لحظه دیدم سیدی کنار من ظاهر شد و گفت: " نارحت نباش جوان، غصه نخور درست می شود انشاء الله " من وقتی به طرف صدا برگشتم تا او را ببینم متوجه شدم اثری از صاحب صدا نیست هر چه دنبال او گشتم پیداش نکردم.
خاطرات سياسي
راوی
متن کامل خاطره
132. میرزا علی در راهپیمایی های آن زمان شرکت می کرد. یک روز که در راهپیمایی که علیه رژیم در جلوی مسجد جامع سبزوار برگزار شد شرکت کرده بود شاهد به خاک و خون کشیدن شدن تعدادی از مردم بود. میرزا علی وقتی به خانه آمد. علت را که پرسیدم جریان جلوی مسجد جامع را تعریف کرد و گفت: " چرا آنها رفتند و ما مانده ایم خوشا به حال آنها که شهید شدند. "[۱]