شهید محمد رضا فولادی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:علی_اصغر_دودانگه}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای سپاه جمهوری اسلامی]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان مشهد]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان مشهد]] |
نسخهٔ ۱ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۲
محمدرضا فولادی | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | مشهد |
شهادت | ۱۳۶۳/۱۲/۲۴،جزیره مجنون |
محل دفن | بهشت رضا |
یگانهای خدمت | لشکر ۵ نصر |
سمتها | مخابرات و بی سیم |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
شغل | دانش آموز |
خانواده | نام پدر حسینعلی |
وصیتنامه
«بسم رب الشهدا و الصديقين » ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون خدا جان و مال اهل ايمان را به بهشت خريداري کرده و آنها در راه خدا جهاد ميکنند که دشمنان دين را بکشند و يا خود کشته شوند . درود بيکران بردوازدهمين پيشواي جهان يگانه منجي عالم بشريت امام زمان (عج ) و سلام بر نايب برحقش قلب تپنده مستضعفين جهان خميني بت شکن و رحمت خدا بر شهيدان راه حق و حقيقت از صدر اسلام تا کربلاي حسيني و از کربلاي حسيني تا انقلاب خميني به ويژه شهداي جنگ تحميلي و با سلام و درود بر خانواده هاي معظم شهدا، مفقودين و اسرا و ملت شهيد پرور ايران . پروردگارا که من يک گناهکار بيش نبودم و حالا آمده ام به نداي «هل من ناصر ينصرني» حسين (ع) «لبيک » بگويم و اکنون که مادرم ، برادرم ، خواهرم ، بنده به ياري الله به راه الله مي روم تا در راه الله خدمت کنم و اميدوارم که خداوند توفيق خدمت در راه خودش را به من عطا فرمايد و اما اگرچه فرزند يا برادر خوبي براي شما نبودم و در طول عمرم نتوانستم حق مادري و برادري را اداء کنم اما اميدوارم که شما به لطف خود براي رضاي خدا مرا حلال کنيد و انشاء ا… اگر شهيد شدم براي من از درگاه خدا طلب آمرزش کنيد و از خدا بخواهيد گناهان مار بيامرزد و آرزو دارم بعد از شهادتم براي من گريه نکنيد چون شهادت در راه خدا از بزرگترين افتخارهاست و اگر مي خواهيد گريه کنيد براي ابا عبدالله و اهل بيت مظلومش گريه کنيد . از خانواده ، دوستان ، خويشان ، آشنايان مي خواهم به اين چند سفارش و وصيت اين حقير گوش فرا دهند و به آن جامه عمل بپوشانند مي خواهم که امام اين قلب تپنده مستضعفين جهان ، پير جماران . يار ضعيفان ، فرزند زهرا ، خميني بت شکن را تنها نگذارند و هميشه به نصايح او گوش فرا دهيد و فرامين او را اجرا کنيد و يارو پشتيبان او باشيد ، زيرا ما هر چه داريم از امام داريم . از شما مي خواهم راه شهيدان را ادامه دهيد و از راه آنها دست نکشيد تا خداي نکرده خون آنها از بين نرود . هميشه و در همه وقت به ياد خدا باشيد و از ياد خدا غافل نشويد ، زيرا که قرآن مجيد مي فرمايد « الا بذکرالله تطمئن القلوب» به ياد خدا دلها آرامش مي يابد. قرآن بخوانيد و نمازها را حتي الامکان اول وقت به جاي آوريد و سنگر مساجد و نمازهاي جمعه را ترک نکنيد و در نمازهاي جماعت و جمعه هميشه شرکت کنيد تا با اين کارتان لرزه بر اندام ابرقدرتهاي شرق و غرب بياندازيد ، و حال سخني با مهربان مادرم ، گرچه تو در بزرگ کردن من رنجها و مشقتها کشيدي ، اما از تو مي خواهم در نبودن من صبور و تحمل کني و استقامت را هميشه پيشه خود کني ، مبادا که بر اثر نبودن من زيان به شکره باز کني و خداي نکرده اجر خود را در نزد خداوند ضايع کني ، برادرم به سنگر کارت محکم بچسب و آنرا رها نکن و درس ات را نيز ادامه بده چون جامعه و مملکت اسلامي ما نياز به نيروهاي متخصص و کارآمد دارد . خواهرم . حجابت را حفظ کن زيرا که سياهي چادر تو برازنده تر است از سرخي خون من است با اين کارت مشت محکمي بر دهان از خدا بي خبران شرق و غرب بزني و مانند زينب صبر و استقامت داشته باش تا زينب وار شوي . از شما مي خواهم پانزده روز روزه برايم بگيريد و يک ماه نماز برايم بخوانيد و نيز دويست تومان جهت رد مظالم بپردازيد . در پايان از همگي شما عزيزان مي خواهم از دعا به جان امت فراموش نکنيد و بدن اين حقير را در « بهشت رضا» کنار ديگر شهداي گلگون کفن انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي دفن کنيد . به اميد زيارت کربلا و قدس عزيز ان شاءالله 15/12/1363 و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته.[۱]