شهید ابوالحسن علی آبادی: تفاوت بین نسخه‌ها
(←کدگزاری) |
|||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | |||
| − | |||
کد شهید : 6309696 | کد شهید : 6309696 | ||
| سطر ۳۳: | سطر ۳۱: | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
| − | + | * موضوع پيش بيني شهادت | |
| − | + | ||
| − | موضوع پيش بيني شهادت | + | |
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | + | مادر عملیات والفجر 1 با همدیگر بودیم اوسمت تک تیرانداز را داشت در حین حمله گلوله ی آمد از کنار کلاه اورد شد و به سر او اصابت نکرد بعداً که از عملیات برگشتیم اوگفت : این دفعه دشمن کلاه مراهدف قرار داد دفعه ی دیگر مطمئناً خودم را هدف قرار داهد و به شهادت می رساند اتفاقاً همین طور هم شد مرحله بعد در جزیره مجنون با هم بودیم در روی آب بود که خمپاره آمد و به قایق ایشان اصابت کرد و او به شهادت رسید . | |
| + | * موضوع عشق شهادت | ||
| − | + | وقتی ابوالحسن برای بار اول از جبهه آمده بودگفت : این بار که رفته بودم دشم کلاهم را با گلوله سوراخ کرده و این دفعه که بروم گلوله به پایین تر ( پیشانی ) می زند ومن به شهادت می رسم من گفتم : این چه حرفی است که می زنی خوب به جبهه نرو خدا نکند که به شهادت برسی او گفت : نه همه این رزمندگان که به جبهه می روند مانند من خواهر وبرادر دارند پس باید صبر واستقامت داشته باشی و در برابر مشکلات مقاوم باشی وهمواره ازاسلام دفاع کنی همان دفعه هم که رفت به شهادت رسید <ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%2014964 سایت یاران رضا]</ref> | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
| − | + | <references /> | |
== رده‌ها == | == رده‌ها == | ||
{{ترتیب‌پیش‌فرض:ابوالحسن_علی_آبادی}} | {{ترتیب‌پیش‌فرض:ابوالحسن_علی_آبادی}} | ||
| سطر ۶۲: | سطر ۴۶: | ||
[[رده: شهدای ایران]] | [[رده: شهدای ایران]] | ||
[[رده: شهدای شهرستان نیشابور]] | [[رده: شهدای شهرستان نیشابور]] | ||
| − | |||
| − | |||
gallery | gallery | ||
نسخهٔ ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۱
کد شهید : 6309696
نام : ابوالحسن
محل تولد : نیشابور
نام خانوادگی : علی‌آبادی
تاریخ شهادت : 1363/12/25
نام پدر : نورالله
مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص
منطقه شهادت :
شغل :
یگان خدمتی :
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : رزمنده
گلزار :
خاطرات
- موضوع پيش بيني شهادت
مادر عملیات والفجر 1 با همدیگر بودیم اوسمت تک تیرانداز را داشت در حین حمله گلوله ی آمد از کنار کلاه اورد شد و به سر او اصابت نکرد بعداً که از عملیات برگشتیم اوگفت : این دفعه دشمن کلاه مراهدف قرار داد دفعه ی دیگر مطمئناً خودم را هدف قرار داهد و به شهادت می رساند اتفاقاً همین طور هم شد مرحله بعد در جزیره مجنون با هم بودیم در روی آب بود که خمپاره آمد و به قایق ایشان اصابت کرد و او به شهادت رسید .
- موضوع عشق شهادت
وقتی ابوالحسن برای بار اول از جبهه آمده بودگفت : این بار که رفته بودم دشم کلاهم را با گلوله سوراخ کرده و این دفعه که بروم گلوله به پایین تر ( پیشانی ) می زند ومن به شهادت می رسم من گفتم : این چه حرفی است که می زنی خوب به جبهه نرو خدا نکند که به شهادت برسی او گفت : نه همه این رزمندگان که به جبهه می روند مانند من خواهر وبرادر دارند پس باید صبر واستقامت داشته باشی و در برابر مشکلات مقاوم باشی وهمواره ازاسلام دفاع کنی همان دفعه هم که رفت به شهادت رسید [۱]
پانویس
رده‌ها
gallery
