شهید علی قانعی الحسینی فدافن: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی « کد شهید: 6528475 تاریخ تولد : نام : علی محل تولد : کاشمر نام خانوادگی : قانعیال...» ایجاد کرد) |
Ahmadzade98 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
پدرش نقل مىکرد: "دیشب خواب دیدم على را با کفشهایش دفن کردهاند همان چکیدههاى پر خون که روز تشییع جنازه دیده بودم خواب دیدم در باغزار هستم و تکیهاى بود که همه ساله ایام محرم آن را آزین بندى مىکردند در کنار تکیه دیدم یک آقاى نورانى دم در ایستاده گفتم على ام کجاست؟ گفت کلام على؟ گفتم على قانع الحسینى، مىخواهم احوالش را بپرسم گفت مىتوانى بروى داخل تا وارد شدم دیدم از همین سر تا آن سر دم پایى سبز و تسمه را در سبز چیدهاند على یکى از دم پاییها را به پا کرد و آمد در تکیه احوالش را پرسیدم گفتم پدر جان تو که به شهادت رسیده بودى مىگویند با کفشهاى پر خونت رفنت کردند گفت نگاه کنید تمام این لباسهاى سربازى را شستهاند مال ماست همین کفشها و لباسهاى سبز دیگر مال ماست من را تا کنار حوض تکیه باغزار برد از ترس اینکه در آب حوض نیفتم از خواب بیدار شدم و حساب کردم دیدم چهلم على امشب است نه به حساب خودمان که فردا شب مىخواستیم برایش مجلس بگیریم. | پدرش نقل مىکرد: "دیشب خواب دیدم على را با کفشهایش دفن کردهاند همان چکیدههاى پر خون که روز تشییع جنازه دیده بودم خواب دیدم در باغزار هستم و تکیهاى بود که همه ساله ایام محرم آن را آزین بندى مىکردند در کنار تکیه دیدم یک آقاى نورانى دم در ایستاده گفتم على ام کجاست؟ گفت کلام على؟ گفتم على قانع الحسینى، مىخواهم احوالش را بپرسم گفت مىتوانى بروى داخل تا وارد شدم دیدم از همین سر تا آن سر دم پایى سبز و تسمه را در سبز چیدهاند على یکى از دم پاییها را به پا کرد و آمد در تکیه احوالش را پرسیدم گفتم پدر جان تو که به شهادت رسیده بودى مىگویند با کفشهاى پر خونت رفنت کردند گفت نگاه کنید تمام این لباسهاى سربازى را شستهاند مال ماست همین کفشها و لباسهاى سبز دیگر مال ماست من را تا کنار حوض تکیه باغزار برد از ترس اینکه در آب حوض نیفتم از خواب بیدار شدم و حساب کردم دیدم چهلم على امشب است نه به حساب خودمان که فردا شب مىخواستیم برایش مجلس بگیریم. | ||
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=16499 | منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=16499 | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:علی قانعی الحسینی فدافن}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان کاشمر]] |
نسخهٔ ۲۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۹
کد شهید: 6528475 تاریخ تولد : نام : علی محل تولد : کاشمر نام خانوادگی : قانعیالحسینیفدافن تاریخ شهادت : 1365/11/03 نام پدر : حسین مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : باغمزار خاطرات خواب و رویای دیگران درمورد شهید موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد راوی متن کامل خاطره
پدرش نقل مىکرد: "دیشب خواب دیدم على را با کفشهایش دفن کردهاند همان چکیدههاى پر خون که روز تشییع جنازه دیده بودم خواب دیدم در باغزار هستم و تکیهاى بود که همه ساله ایام محرم آن را آزین بندى مىکردند در کنار تکیه دیدم یک آقاى نورانى دم در ایستاده گفتم على ام کجاست؟ گفت کلام على؟ گفتم على قانع الحسینى، مىخواهم احوالش را بپرسم گفت مىتوانى بروى داخل تا وارد شدم دیدم از همین سر تا آن سر دم پایى سبز و تسمه را در سبز چیدهاند على یکى از دم پاییها را به پا کرد و آمد در تکیه احوالش را پرسیدم گفتم پدر جان تو که به شهادت رسیده بودى مىگویند با کفشهاى پر خونت رفنت کردند گفت نگاه کنید تمام این لباسهاى سربازى را شستهاند مال ماست همین کفشها و لباسهاى سبز دیگر مال ماست من را تا کنار حوض تکیه باغزار برد از ترس اینکه در آب حوض نیفتم از خواب بیدار شدم و حساب کردم دیدم چهلم على امشب است نه به حساب خودمان که فردا شب مىخواستیم برایش مجلس بگیریم. منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=16499