شهید مهدی حقانینجاران: تفاوت بین نسخهها
Poornaser99 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | |||
+ | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | ||
+ | |نام فرد = مهدى حقانى نجاران | ||
+ | |تصویر =شهيد مهدى حقانى نجاران.jpg | ||
+ | خانواده = نام پدر غلام حسین | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = [[مشهد]] ، [[خراسان رضوی]] | ||
+ | |شهادت =[[1365/06/11]] | ||
+ | |محل دفن = [[گلزار خواجه ربیع]] | ||
+ | |شغل =دانش آموز | ||
+ | |سمتها = رزمنده | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | }} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
نام : مهدی محل تولد : مشهد | نام : مهدی محل تولد : مشهد | ||
نام خانوادگی : حقانینجاران تاریخ شهادت : 1365/06/11 | نام خانوادگی : حقانینجاران تاریخ شهادت : 1365/06/11 |
نسخهٔ ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۷
مهدى حقانى نجاران | |
---|---|
[[پرونده:شهيد مهدى حقانى نجاران.jpg
خانواده = نام پدر غلام حسین|200px]] | |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | مشهد ، خراسان رضوی |
شهادت | 1365/06/11 |
محل دفن | گلزار خواجه ربیع |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
شغل | دانش آموز |
نام : مهدی محل تولد : مشهد نام خانوادگی : حقانینجاران تاریخ شهادت : 1365/06/11 نام پدر : غلامحسین شغل : دانش آموز مسئولیت : رزمنده گلزار : خواجهربیع
وصیت نامه
رب شهداء و الصديقين با سلام و درود به پيشگاه مقدس امام زمان و نايب بر حقش امام و با سلام بر شهيدان که با دادن خون خويش در راه خداوند درخت اسلام و انقلاب را آبياري نمودند و اين افراد در جامعه کساني بودند که انقلاب را با تمام وجود خويش درک کردند و به دفاع از آن پرداختند و حاضر شدند به خاطر نجات اسلام همچون حسين(ع) جان خويش را در راه خداوند بدهند و همچون او غريبانه و پيکرهاي بدون سر در کردستان و صحراهاي و خوزستان جان بازند زيرا آنان به تمام معني درک نموده بودند که نجات انسانها و افتخار انسانها بستگي به مکتب و حمايت و دفاع از مکتب دارند و چه بسا افتخار و سعادت که در را ه مکتبي چون اسلام و در نزد فرماندهي چون آقا امام زمان (عج) جان بسپارند من هم چون آنها با درک نمودن وضعيت خطر اسلام و با لبيک گفتن بنداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خمين بت شکن پيش به جبهههاي حق رفتم بلکه بتوانم قدس کوچک را در راه اسلام و پيشبرد انقلاب و اهداف اسلامي بردارم و شايد بتوانم با رفتن به جبهه نوري از حق را درک نمايم. پيامي که براي پدرم و مادرم و برادرانم و اقوام و دوستانم و بطور کلي امت شهيد پرور ايران دارم، اين است که من اسلحه برادر شهيدي را برداشتم و با آن به جنگ متجاوزان بعثي پرداختم همانگونه تا رفع فتنه در جهان اسلحهام را اگر خداوند توفيق شهادت را به من نصيب نمود بردارند و راهم را ادامه دهند و خاطرم را و يادم را نگاه دارند. به پدرم و مادرم وصيت مينمايم که براي من گريه نکنند بلکه اگر ميخواهند گريه کنند براي مظلوميت حسين وک آمرزش گناهانم گريه نمايند و از اينکه فرزندشان در جبهههاي حق عليه باطل وک در راه اسلام از دست دادهاند ناراحت نباشند بلکه افتخار نمايند که فرزندي را در راه اسلام و ميهن اسلاميشان از دست دادهاند. به آشنايان و مردم شهيد پرور ايران وصيت مينمايم که همواره با ظلم مبارزه نمايند و از امام عزيز پشتيباني نمايند. به خدا قسم خداوند به ما منت نهاده که رهبري چنين با ايمان و با خلوص و با حالتي عرفاني ر ابراي امت ما فرستاده است و اگر ما قدر اين رهبر را ندانيم از همه جوانب شکست خواهيم خورد. وصيت ميکنم :به پدر و مادرم که اگر خداوندتوفيق شهادت را به من عطا فرمود و مرا به سوي خويش خواند برايم طلب مغفرت نمايند و هميشه در پايان نمازها و رفتن به حرم مطهر مرا دعا نمايند و از خداوند خواستار گذشت از گناهان و تقصيرهايم را بشوند. وصيت ميکنم :به اقوام آشنايانم که اگر ميتوانند چند رکعتي نماز و چند روزي روزه برايم بگيرند و اگر توانستند هر شب جمعه بر سر مزارم بيايند و بخاطر حسين(ع) و آمرزش گناهانم بگيرند و يک فاتحهاي برايم بخوانند همانگونه که امام عزيز ميفرمايند اگر ميخواهيد براي شهيدانمان بگرييد براي مظلوميت حسين(ع) بگريند. وصيت ميکنم :به پدرم که اگر خداوند توفيق شهادت را به من عطا فرمود بر روي لباسهايي خونينم چهل نفر از انسانهاي مؤمن امضاء يا انگشت بزنند ويا اگر لباسهايم قابل نوشتن بر رويش نبود در داخل پاکتي بيندازند تا در روز قيامت اين افراد را در مقابل خداوند شفيع خويش قرار دهم و در مقابل خداوند کمتر خجالت زده شوم. با برادر بزرگم حسن حرفي دارم و آن اينکه راهي را که دنبال گرفتهاي ادامه بده که آن بهترين راههاست و همچنين بگوييد به برادرانم که تحصيلشان و کارشان و هدفشان خداوند باشد ودر زندگي هيچگاه خداوند را از نظر دور نداشته باشند. و آخرين وصيتم اين است که هرگز راضي نيستم که افراد بي ايمان و کساني که با انقلاب موافق نيستند و از پشت به انقلاب ضربه ميزنند زير تا بوتم را بگيرند و بر سر مزار حاضر شوند و در پايان براي دلداري مادرم روايتي را از قول يکي از معصومين مينويسم که فرموده است کسانيکه فرزندانشان را در زمان غيبت امام عصر به جبهه بفرستد و شهيد شود اجرا و ثواب آن برابر 70 فرزندشان است که در رکاب حضرت امام عصر شمشير بزند و شهيد شود. والسلام والله مع الصابرين.[۱]