شهید علی اصغر کیوانلو: تفاوت بین نسخهها
Bozorgmehr98 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۳۰: | سطر ۳۰: | ||
− | کد شهید: 6413124 | + | کد شهید: 6413124 |
− | نام : علیاصغر | + | |
− | + | نام : علیاصغر | |
− | + | ||
− | + | نام خانوادگی : کیوانلو | |
− | + | ||
+ | نام پدر : بابامحمد | ||
+ | |||
+ | محل تولد : سبزوار | ||
+ | |||
+ | تاریخ شهادت : 1364/12/15 | ||
+ | |||
+ | تحصیلات : نامشخص | ||
+ | |||
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | ||
− | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | + | |
− | + | نوع عضویت : سایر شهدا | |
+ | |||
+ | مسئولیت : رزمنده | ||
+ | |||
+ | |||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
سطر ۴۵: | سطر ۵۶: | ||
مادرش در خانه مریض احوال بود که در خواب او را می بیند که با چند نفر که خیلی نورانی هستند به پیش او آمده از علی اصغر می پرسد مادر جان این آقایان چه کسانی هستند؟ که با شما آمده اند. علی اصغر می گوید: این بزرگوار امام حسین(ع) است و آنها یاران امام هستند. بعد مادرش می گوید: خدایا شکر که آقایم امام حسین(ع) در خانه ما آمده است و به علی اصغر می گوید که از امام شفاعت ما را در دنیا و آخرت طلب کن که از خواب بیدار می شود. راوی بابا محمد کیوانلو | مادرش در خانه مریض احوال بود که در خواب او را می بیند که با چند نفر که خیلی نورانی هستند به پیش او آمده از علی اصغر می پرسد مادر جان این آقایان چه کسانی هستند؟ که با شما آمده اند. علی اصغر می گوید: این بزرگوار امام حسین(ع) است و آنها یاران امام هستند. بعد مادرش می گوید: خدایا شکر که آقایم امام حسین(ع) در خانه ما آمده است و به علی اصغر می گوید که از امام شفاعت ما را در دنیا و آخرت طلب کن که از خواب بیدار می شود. راوی بابا محمد کیوانلو | ||
+ | |||
* موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد | * موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد | ||
علی اصغر را درخواب دیدم که به خانه آمد و جلوی در بند کفشهایش را باز می کند. مادرش به او گفت: مادر جان شما تا حالا کجا بودی؟ او گفت: من جبهه بودم مگر لباسهای [[بسیجی]] من را نمی بینی. مادرش گفت: این لباسها را چه کسی برای تو دوخته است که اینقدر سوراخ سوراخ است. او گفت: مادرجان اینجا که می بینی رد [[گلوله]] است که سوراخ شده. از خواب بیدار شدم درست مثل همین خوابی که دیده بودم وقتی برای شناسایی پیکر ایشان رفتیم همان لباسهایی را که در خواب بود با همان سوراخ ها را دیدم. راوی بابا محمد کیوانلو | علی اصغر را درخواب دیدم که به خانه آمد و جلوی در بند کفشهایش را باز می کند. مادرش به او گفت: مادر جان شما تا حالا کجا بودی؟ او گفت: من جبهه بودم مگر لباسهای [[بسیجی]] من را نمی بینی. مادرش گفت: این لباسها را چه کسی برای تو دوخته است که اینقدر سوراخ سوراخ است. او گفت: مادرجان اینجا که می بینی رد [[گلوله]] است که سوراخ شده. از خواب بیدار شدم درست مثل همین خوابی که دیده بودم وقتی برای شناسایی پیکر ایشان رفتیم همان لباسهایی را که در خواب بود با همان سوراخ ها را دیدم. راوی بابا محمد کیوانلو | ||
+ | |||
+ | |||
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17813 سایت یاران رضا]</ref> | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17813 سایت یاران رضا]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۴ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۵
علیاصغر کیوانلو | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | سبزوار |
شهادت | 1364/12/15 |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:بابامحمد |
کد شهید: 6413124
نام : علیاصغر
نام خانوادگی : کیوانلو
نام پدر : بابامحمد
محل تولد : سبزوار
تاریخ شهادت : 1364/12/15
تحصیلات : نامشخص
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : رزمنده
محتویات
خاطرات
- موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
مادرش در خانه مریض احوال بود که در خواب او را می بیند که با چند نفر که خیلی نورانی هستند به پیش او آمده از علی اصغر می پرسد مادر جان این آقایان چه کسانی هستند؟ که با شما آمده اند. علی اصغر می گوید: این بزرگوار امام حسین(ع) است و آنها یاران امام هستند. بعد مادرش می گوید: خدایا شکر که آقایم امام حسین(ع) در خانه ما آمده است و به علی اصغر می گوید که از امام شفاعت ما را در دنیا و آخرت طلب کن که از خواب بیدار می شود. راوی بابا محمد کیوانلو
- موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
علی اصغر را درخواب دیدم که به خانه آمد و جلوی در بند کفشهایش را باز می کند. مادرش به او گفت: مادر جان شما تا حالا کجا بودی؟ او گفت: من جبهه بودم مگر لباسهای بسیجی من را نمی بینی. مادرش گفت: این لباسها را چه کسی برای تو دوخته است که اینقدر سوراخ سوراخ است. او گفت: مادرجان اینجا که می بینی رد گلوله است که سوراخ شده. از خواب بیدار شدم درست مثل همین خوابی که دیده بودم وقتی برای شناسایی پیکر ایشان رفتیم همان لباسهایی را که در خواب بود با همان سوراخ ها را دیدم. راوی بابا محمد کیوانلو