شهید علی اکبر کفش‌ کنان‌: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
   
 
   
کد شهید: 6220905
+
کد شهید: 6220905 تاریخ تولد :
نام : علی‌اکبر
+
نام : علی‌اکبر محل تولد : مشهد
 +
نام خانوادگی : کفش‌کنان‌ تاریخ شهادت : 1362/05/09
 +
نام پدر : حسین‌ مکان شهادت : مهران
  
نام خانوادگی : کفش‌کنان‌
+
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
 
+
شغل : دانش آموز یگان خدمتی :
نام پدر : حسین‌
+
 
+
محل تولد : مشهد
+
 
+
تاریخ شهادت : 1362/05/09
+
 
+
مکان شهادت : مهران
+
 
+
تحصیلات : نامشخص
+
+
شغل : دانش آموز
+
+
 
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
 
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
 
+
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌
نوع عضویت : سایر شهدا
+
 
+
مسئولیت : رزمنده‌
+
 
+
 
گلزار : بهشت‌رضا
 
گلزار : بهشت‌رضا
 +
وصیتنامه
 +
بسم الله ارحمن الرحيم وصيتنامه شهيد علي اکبر کفشکنان مسئول انجمن اسلامي دبيرستان ميرزا کوچک خان بسمه تعالي پس از حمد و سپاس خداوند و درود بي پايان به پيشگاه حضرت اشرف الانبياء و خاتم الانبياء محمد مصطفي (ع) و پس از گواهي به وحدانيت خدا و رسالت و امامت انبياء و ائمه هدي عليهم السلام و پس از سلام به محضر مقدس يگانه منجي انسانها و امميد منتظران حضرت صاحب الامر مهدي صاحب الزمان (عج) و درود به امام امت اميد مستضعفان و نايب امام عصر ، اکنون که مجدداً عازم جبهه هستم لازم است تذکراتي چند را مجدداً بعنوان وصيتنامه به عرض برسانم : 1- هيچ هدف و مقصودي از رفتن به جبهه جز انجام وظيفه شرعي و کسب رضايت الهي نتوانسته متحرک من باشد و بايد عرض کنم که سعي کردم که فقط و فقط براي رضاي خدا و خشنودي او و اطاعت امر او به جبهه بروم . هيچ نيرو و عاملي ديگر را دراين رابطه حتي به مخيله خود راه ندهم . من کوشيده ام که حتي شهادت نيز که خود کمال بزرگي است هدف من قرار نگيرد و همانطور که وصيتنامه نيز تذکر داده ام به نظر من در اين برهه از زمان وزمان که اسلام شديداً به ياري و حمايت احتياج دارد و نداي هل من ناصر ينصرني حسين هر چه رساتر بلند است ، در چنين موقعيتي نه تنها شهادت بلکه تنها فکر به شهادت نيز فرصت طلبي است . پس من نه با عشق به شهادت و نه با هدف به اينکه از زير بار مسئوليت شانه خالي کنم و نه به اين منظور که به جبهه بروم و شهيد شوم و از اين دنيا خلاص شوم و خود را از گرفتاريها و بدبختيهاي آن آزاد کنم به جبهه نرفتم بلکه خدا خودش مي داند که هميشه از او مي خواستم که به من توفيق خدمت و اطاعت و عبادت عطا بفرمايد و هرچه رنج و گرفتاري در اين دنيا است در صورتيکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مايه تکامل و سير الي ا… است و خلاصه هر رنج و المي که رضا و خواست اوست از من دريغ نفرماييد که بودن در اين دنيا و عبادت او و کشيدن رنج و درد در راه خدا بالاترين لذت را دارد . البته از خدا مي خواستم مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد و مرگم را در بستر مقدر نفرمايد . 2- مي خواستم که در بستر نميرم بلکه کشته شوم و به خون خود بغلتم و حتي بسوزم و خاکستر شوم و از بين بروم تا بدنم نيز گوشه اي از اي دير فاني را اشغال نکند و با تمام وجود و با همه هستي و نيستي ام به سوي او پر بگشايم در هر صورت از من جنازه اي باقي ماند مرا در بهشت رضا به خاک بسپاريد . 3- مضافاً به اينکه من براي هوي و هوس به جبهه نرفتم زيرا هوي و هوس چيزي نيست که با در کار آمدن مسأله جاني و زندگي همچنان بتواند محرکي باشد و لااقل براي من اينطور بوده که من جانم را بيشتر ازاين دوست داشتم که بخواهم در راه اميال و خواهشها و خواسته هاي نفساني از دست بدهم زيرا تا جاني نباشد ديگر هوي و هوس در کار نيست . پدر و مادر عزيزم مستحضر هستند که تنها راه قصاص خون من از طريق ادامه راهم که همان حمايت از اسلام و جمهوري اسلامي و امام امت است مي باشد و لذا بدانيد که هرکس در راه تقويت جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر انقلاب بيشتر کوشش کند پاسداري از خون مرا که نه اطاعت از خداي باري تعالي را بهتر انجام داده است .پس لحظه اي از حمايت اين نظام دست برنداريد و مردم را نيز به اين امر تشويق نکنيد (که البته خود آنها نيز به وظيفه خود آشنا هستند ) و لحظه اي دست از مبارزه و کوشش مجاهده در راه خدا که همان منتظر واقعي امام زمان بودن است دست بر نداريد بدان اميد که روزي پرده از رخش زدوده شود و ديده ها و جمالش منور شوند . 4- البته در کنار اين مبارزه و مجاهده در راه خدا و در جهت حمايت جمهوري اسلامي موضوع ××× رانيز که همان مبارزه و مجاهده با نفس است فراموش نکنيد (که نمي‌کنيد ) ، خواهران و برادرانم با بهره گيري از محيط سالم و پاک جمهوري اسلامي و با استفاده از محضر امام امت و کتابها و نوشته جات ايشان و همچنين ساير معلمين اخلاق و بندگي و با اطاعت خدا و افزودن بر عبادت خود هرچه بيشتر در راه تهذيب نفس و تزکيه باطن کوشا باشند . 5- مادر عزيز و بردبارم انشاء ا… با تمسک به تعاليم اسلام و عمل به آنها و با بهره گيري از تقوي پروردگار که درنتيجه رنجها و زحماتي که دراين دنيا متحمل شده است ، بدان دست يافته است مرا دراين دنيا در مقابل شهدا و صديقين سرافراز مي نمايد و با صبر و شکيبايي در مقابل مصائب و با گذشت از خطاهاي من روح مرا شاد مي نمايد (انشاءا… ) مادر عزيز و رنج کشيده تقاضايم از تو اين است که در نظر داشته باشي که اين دنيا گذرگاهي بيش نيست و هيچ کس در اين دنيا جاويد نمانده بلکه اينجا کشتزاري است که انسانها بذر جاودانگي در آن دنيا را مي پاشند . تو نيز با دل کندن از دنيا و مظاهر آن خود را به خدا نزدکتر کن . و مي دانم که چنين هستي و در قبال مرگ من کوچکترين عکس العملي از خود نشان نمي دهي . چرا که از پيروان حضرت زهراء (س) و زينب (س) جز اين انتظاري نيست . غمگين مباش و خوشحال باش که بالاخره از دامن تو نيز بنده کوچکي در راه خدا قرباني شد و کمي از شرمندگي خانواده ما در مقابل خانواده هايي که چهار يا پنج نفر از جگر گوشه هايشان شهيد شده اند کاسته شد و بعد از مرگ من در برابر امام امت که خود نيز شهيدي که نه شهيداني بزرگوار همچون آيت ا… سيد مرتضي مطهري و بهشتي و … که همچون فرزندانش بودند تقديم کرده است ، در برابر ايشان هم زياد سرافکنده نيستي . 6- از ريخت و پاش براي من حتي المقدور کم کنيد و دوست دارم که هر قدر که مي خواهيد براي من خرج کنيد همه را در جهت تأمين قسمتي از زندگي مستمندي به مصرف برسانيد و فقط دراين زمينه خواسته ام اين است که در مجلس کوچک و مختصري خانواده هاي دوستان شهيدم و خانواده هاي شهداي فاميل را دعوت نماييد . 7- همانطور که در وصيتنامه ام ذکر شده است از طرف من سه هزار تومان به عنوان رد مظالم بدهيد و در صورت امکان يکسال نماز و يک ماه روزه بگيريد . خداوند صبر و اجر عنايت فرمايد . 30/4/62 علي کفشکنان.
 +
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17556 یاران رضا]</ref>
  
 
+
==پانویس==
==وصیتنامه==
+
<references/>
بسم الله ارحمن الرحيم وصيتنامه شهيد علي اکبر کفشکنان مسئول انجمن اسلامي دبيرستان ميرزا کوچک خان بسمه تعالي پس از حمد و سپاس خداوند و درود بي پايان به پيشگاه حضرت اشرف الانبياء و خاتم الانبياء محمد مصطفي (ع) و پس از گواهي به وحدانيت خدا و رسالت و امامت انبياء و ائمه هدي عليهم السلام و پس از سلام به محضر مقدس يگانه منجي انسانها و امميد منتظران حضرت صاحب الامر مهدي صاحب الزمان (عج) و درود به امام امت اميد مستضعفان و نايب امام عصر ، اکنون که مجدداً عازم جبهه هستم لازم است تذکراتي چند را مجدداً بعنوان وصيتنامه به عرض برسانم : 1- هيچ هدف و مقصودي از رفتن به جبهه جز انجام وظيفه شرعي و کسب رضايت الهي نتوانسته متحرک من باشد و بايد عرض کنم که سعي کردم که فقط و فقط براي رضاي خدا و خشنودي او و اطاعت امر او به جبهه بروم . هيچ نيرو و عاملي ديگر را دراين رابطه حتي به مخيله خود راه ندهم . من کوشيده ام که حتي شهادت نيز که خود کمال بزرگي است هدف من قرار نگيرد و همانطور که وصيتنامه نيز تذکر داده ام به نظر من در اين برهه از زمان وزمان که اسلام شديداً به ياري و حمايت احتياج دارد و نداي هل من ناصر ينصرني حسين هر چه رساتر بلند است ، در چنين موقعيتي نه تنها شهادت بلکه تنها فکر به شهادت نيز فرصت طلبي است . پس من نه با عشق به شهادت و نه با هدف به اينکه از زير بار مسئوليت شانه خالي کنم و نه به اين منظور که به جبهه بروم و شهيد شوم و از اين دنيا خلاص شوم و خود را از گرفتاريها و بدبختيهاي آن آزاد کنم به جبهه نرفتم بلکه خدا خودش مي داند که هميشه از او مي خواستم که به من توفيق خدمت و اطاعت و عبادت عطا بفرمايد و هرچه رنج و گرفتاري در اين دنيا است در صورتيکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مايه تکامل و سير الي ا… است و خلاصه هر رنج و المي که رضا و خواست اوست از من دريغ نفرماييد که بودن در اين دنيا و عبادت او و کشيدن رنج و درد در راه خدا بالاترين لذت را دارد . البته از خدا مي خواستم مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد و مرگم را در بستر مقدر نفرمايد . 2- مي خواستم که در بستر نميرم بلکه کشته شوم و به خون خود بغلتم و حتي بسوزم و خاکستر شوم و از بين بروم تا بدنم نيز گوشه اي از اي دير فاني را اشغال نکند و با تمام وجود و با همه هستي و نيستي ام به سوي او پر بگشايم در هر صورت از من جنازه اي باقي ماند مرا در بهشت رضا به خاک بسپاريد . 3- مضافاً به اينکه من براي هوي و هوس به جبهه نرفتم زيرا هوي و هوس چيزي نيست که با در کار آمدن مسأله جاني و زندگي همچنان بتواند محرکي باشد و لااقل براي من اينطور بوده که من جانم را بيشتر ازاين دوست داشتم که بخواهم در راه اميال و خواهشها و خواسته هاي نفساني از دست بدهم زيرا تا جاني نباشد ديگر هوي و هوس در کار نيست . پدر و مادر عزيزم مستحضر هستند که تنها راه قصاص خون من از طريق ادامه راهم که همان حمايت از اسلام و جمهوري اسلامي و امام امت است مي باشد و لذا بدانيد که هرکس در راه تقويت جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر انقلاب بيشتر کوشش کند پاسداري از خون مرا که نه اطاعت از خداي باري تعالي را بهتر انجام داده است .پس لحظه اي از حمايت اين نظام دست برنداريد و مردم را نيز به اين امر تشويق نکنيد (که البته خود آنها نيز به وظيفه خود آشنا هستند ) و لحظه اي دست از مبارزه و کوشش مجاهده در راه خدا که همان منتظر واقعي امام زمان بودن است دست بر نداريد بدان اميد که روزي پرده از رخش زدوده شود و ديده ها و جمالش منور شوند . 4- البته در کنار اين مبارزه و مجاهده در راه خدا و در جهت حمايت جمهوري اسلامي موضوع ××× رانيز که همان مبارزه و مجاهده با نفس است فراموش نکنيد (که نمي‌کنيد ) ، خواهران و برادرانم با بهره گيري از محيط سالم و پاک جمهوري اسلامي و با استفاده از محضر امام امت و کتابها و نوشته جات ايشان و همچنين ساير معلمين اخلاق و بندگي و با اطاعت خدا و افزودن بر عبادت خود هرچه بيشتر در راه تهذيب نفس و تزکيه باطن کوشا باشند . 5- مادر عزيز و بردبارم انشاء ا… با تمسک به تعاليم اسلام و عمل به آنها و با بهره گيري از تقوي پروردگار که درنتيجه رنجها و زحماتي که دراين دنيا متحمل شده است ، بدان دست يافته است مرا دراين دنيا در مقابل شهدا و صديقين سرافراز مي نمايد و با صبر و شکيبايي در مقابل مصائب و با گذشت از خطاهاي من روح مرا شاد مي نمايد (انشاءا… ) مادر عزيز و رنج کشيده تقاضايم از تو اين است که در نظر داشته باشي که اين دنيا گذرگاهي بيش نيست و هيچ کس در اين دنيا جاويد نمانده بلکه اينجا کشتزاري است که انسانها بذر جاودانگي در آن دنيا را مي پاشند . تو نيز با دل کندن از دنيا و مظاهر آن خود را به خدا نزدکتر کن . و مي دانم که چنين هستي و در قبال مرگ من کوچکترين عکس العملي از خود نشان نمي دهي . چرا که از پيروان حضرت زهراء (س) و زينب (س) جز اين انتظاري نيست . غمگين مباش و خوشحال باش که بالاخره از دامن تو نيز بنده کوچکي در راه خدا قرباني شد و کمي از شرمندگي خانواده ما در مقابل خانواده هايي که چهار يا پنج نفر از جگر گوشه هايشان شهيد شده اند کاسته شد و بعد از مرگ من در برابر امام امت که خود نيز شهيدي که نه شهيداني بزرگوار همچون آيت ا… سيد مرتضي مطهري و بهشتي و … که همچون فرزندانش بودند تقديم کرده است ، در برابر ايشان هم زياد سرافکنده نيستي . 6- از ريخت و پاش براي من حتي المقدور کم کنيد و دوست دارم که هر قدر که مي خواهيد براي من خرج کنيد همه را در جهت تأمين قسمتي از زندگي مستمندي به مصرف برسانيد و فقط دراين زمينه خواسته ام اين است که در مجلس کوچک و مختصري خانواده هاي دوستان شهيدم و خانواده هاي شهداي فاميل را دعوت نماييد . 7- همانطور که در وصيتنامه ام ذکر شده است از طرف من سه هزار تومان به عنوان رد مظالم بدهيد و در صورت امکان يکسال نماز و يک ماه روزه بگيريد . خداوند صبر و اجر عنايت فرمايد . 30/4/62 علي کفشکنان
+
 
+
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17556
+

نسخهٔ ‏۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۰

کد شهید: 6220905 تاریخ تولد : نام : علی‌اکبر محل تولد : مشهد نام خانوادگی : کفش‌کنان‌ تاریخ شهادت : 1362/05/09 نام پدر : حسین‌ مکان شهادت : مهران

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : دانش آموز یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌ گلزار : بهشت‌رضا وصیتنامه بسم الله ارحمن الرحيم وصيتنامه شهيد علي اکبر کفشکنان مسئول انجمن اسلامي دبيرستان ميرزا کوچک خان بسمه تعالي پس از حمد و سپاس خداوند و درود بي پايان به پيشگاه حضرت اشرف الانبياء و خاتم الانبياء محمد مصطفي (ع) و پس از گواهي به وحدانيت خدا و رسالت و امامت انبياء و ائمه هدي عليهم السلام و پس از سلام به محضر مقدس يگانه منجي انسانها و امميد منتظران حضرت صاحب الامر مهدي صاحب الزمان (عج) و درود به امام امت اميد مستضعفان و نايب امام عصر ، اکنون که مجدداً عازم جبهه هستم لازم است تذکراتي چند را مجدداً بعنوان وصيتنامه به عرض برسانم : 1- هيچ هدف و مقصودي از رفتن به جبهه جز انجام وظيفه شرعي و کسب رضايت الهي نتوانسته متحرک من باشد و بايد عرض کنم که سعي کردم که فقط و فقط براي رضاي خدا و خشنودي او و اطاعت امر او به جبهه بروم . هيچ نيرو و عاملي ديگر را دراين رابطه حتي به مخيله خود راه ندهم . من کوشيده ام که حتي شهادت نيز که خود کمال بزرگي است هدف من قرار نگيرد و همانطور که وصيتنامه نيز تذکر داده ام به نظر من در اين برهه از زمان وزمان که اسلام شديداً به ياري و حمايت احتياج دارد و نداي هل من ناصر ينصرني حسين هر چه رساتر بلند است ، در چنين موقعيتي نه تنها شهادت بلکه تنها فکر به شهادت نيز فرصت طلبي است . پس من نه با عشق به شهادت و نه با هدف به اينکه از زير بار مسئوليت شانه خالي کنم و نه به اين منظور که به جبهه بروم و شهيد شوم و از اين دنيا خلاص شوم و خود را از گرفتاريها و بدبختيهاي آن آزاد کنم به جبهه نرفتم بلکه خدا خودش مي داند که هميشه از او مي خواستم که به من توفيق خدمت و اطاعت و عبادت عطا بفرمايد و هرچه رنج و گرفتاري در اين دنيا است در صورتيکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مايه تکامل و سير الي ا… است و خلاصه هر رنج و المي که رضا و خواست اوست از من دريغ نفرماييد که بودن در اين دنيا و عبادت او و کشيدن رنج و درد در راه خدا بالاترين لذت را دارد . البته از خدا مي خواستم مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد و مرگم را در بستر مقدر نفرمايد . 2- مي خواستم که در بستر نميرم بلکه کشته شوم و به خون خود بغلتم و حتي بسوزم و خاکستر شوم و از بين بروم تا بدنم نيز گوشه اي از اي دير فاني را اشغال نکند و با تمام وجود و با همه هستي و نيستي ام به سوي او پر بگشايم در هر صورت از من جنازه اي باقي ماند مرا در بهشت رضا به خاک بسپاريد . 3- مضافاً به اينکه من براي هوي و هوس به جبهه نرفتم زيرا هوي و هوس چيزي نيست که با در کار آمدن مسأله جاني و زندگي همچنان بتواند محرکي باشد و لااقل براي من اينطور بوده که من جانم را بيشتر ازاين دوست داشتم که بخواهم در راه اميال و خواهشها و خواسته هاي نفساني از دست بدهم زيرا تا جاني نباشد ديگر هوي و هوس در کار نيست . پدر و مادر عزيزم مستحضر هستند که تنها راه قصاص خون من از طريق ادامه راهم که همان حمايت از اسلام و جمهوري اسلامي و امام امت است مي باشد و لذا بدانيد که هرکس در راه تقويت جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر انقلاب بيشتر کوشش کند پاسداري از خون مرا که نه اطاعت از خداي باري تعالي را بهتر انجام داده است .پس لحظه اي از حمايت اين نظام دست برنداريد و مردم را نيز به اين امر تشويق نکنيد (که البته خود آنها نيز به وظيفه خود آشنا هستند ) و لحظه اي دست از مبارزه و کوشش مجاهده در راه خدا که همان منتظر واقعي امام زمان بودن است دست بر نداريد بدان اميد که روزي پرده از رخش زدوده شود و ديده ها و جمالش منور شوند . 4- البته در کنار اين مبارزه و مجاهده در راه خدا و در جهت حمايت جمهوري اسلامي موضوع ××× رانيز که همان مبارزه و مجاهده با نفس است فراموش نکنيد (که نمي‌کنيد ) ، خواهران و برادرانم با بهره گيري از محيط سالم و پاک جمهوري اسلامي و با استفاده از محضر امام امت و کتابها و نوشته جات ايشان و همچنين ساير معلمين اخلاق و بندگي و با اطاعت خدا و افزودن بر عبادت خود هرچه بيشتر در راه تهذيب نفس و تزکيه باطن کوشا باشند . 5- مادر عزيز و بردبارم انشاء ا… با تمسک به تعاليم اسلام و عمل به آنها و با بهره گيري از تقوي پروردگار که درنتيجه رنجها و زحماتي که دراين دنيا متحمل شده است ، بدان دست يافته است مرا دراين دنيا در مقابل شهدا و صديقين سرافراز مي نمايد و با صبر و شکيبايي در مقابل مصائب و با گذشت از خطاهاي من روح مرا شاد مي نمايد (انشاءا… ) مادر عزيز و رنج کشيده تقاضايم از تو اين است که در نظر داشته باشي که اين دنيا گذرگاهي بيش نيست و هيچ کس در اين دنيا جاويد نمانده بلکه اينجا کشتزاري است که انسانها بذر جاودانگي در آن دنيا را مي پاشند . تو نيز با دل کندن از دنيا و مظاهر آن خود را به خدا نزدکتر کن . و مي دانم که چنين هستي و در قبال مرگ من کوچکترين عکس العملي از خود نشان نمي دهي . چرا که از پيروان حضرت زهراء (س) و زينب (س) جز اين انتظاري نيست . غمگين مباش و خوشحال باش که بالاخره از دامن تو نيز بنده کوچکي در راه خدا قرباني شد و کمي از شرمندگي خانواده ما در مقابل خانواده هايي که چهار يا پنج نفر از جگر گوشه هايشان شهيد شده اند کاسته شد و بعد از مرگ من در برابر امام امت که خود نيز شهيدي که نه شهيداني بزرگوار همچون آيت ا… سيد مرتضي مطهري و بهشتي و … که همچون فرزندانش بودند تقديم کرده است ، در برابر ايشان هم زياد سرافکنده نيستي . 6- از ريخت و پاش براي من حتي المقدور کم کنيد و دوست دارم که هر قدر که مي خواهيد براي من خرج کنيد همه را در جهت تأمين قسمتي از زندگي مستمندي به مصرف برسانيد و فقط دراين زمينه خواسته ام اين است که در مجلس کوچک و مختصري خانواده هاي دوستان شهيدم و خانواده هاي شهداي فاميل را دعوت نماييد . 7- همانطور که در وصيتنامه ام ذکر شده است از طرف من سه هزار تومان به عنوان رد مظالم بدهيد و در صورت امکان يکسال نماز و يک ماه روزه بگيريد . خداوند صبر و اجر عنايت فرمايد . 30/4/62 علي کفشکنان. [۱]

پانویس

  1. یاران رضا