شهید محمدمحمدزاده دلویی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «rId4 کد شهید : 6717488 نام : محمد نام خانوادگی : محمدزادهدلویی نام پدر : عباسع...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
+ | |نام فرد = محمدمحمدزادهدلویی | ||
+ | |تصویر =18555.jpg | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد =[[گناباد]] | ||
+ | |شهادت = [[1367/05/05]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها =[[رزمنده]] | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = نام پدر:عباسعلی | ||
+ | }} | ||
+ | |||
کد شهید : 6717488 | کد شهید : 6717488 | ||
سطر ۲۷: | سطر ۵۶: | ||
گلزار : | گلزار : | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | * موضوع : تهجد و عبادت | |
− | + | آقای عطار یکی از همرزمان برادرم می گوید: یادم نمی رود که در جبهه مهران صبح زود صدای اذان [[شهید]] حتی دشمنان بعثی را از خواب غفلت بیدار می کرد. آب برای وضو گرفتن بچه ها آماده می کرد و نماز را به صورت جماعت برگزار می کرد و خود در روزهای سخت و طاقت فرسای تابستان روزه می گرفت. راوی : زهرا محمدزاده دلوئی | |
+ | * موضوع : نفوذ و تاثير کلام | ||
− | یک بار برای مرخصی شهرستان گناباد می آمدیم بعد از رسیدن به تهران متوجه اوضاع سخت و بحرانی شدیم تهران از طرف دشمن هدف موشک و بمباران هوائی قرار می گرفت از این رو در تهران نتوانستیم اتوبوسی برای عزیمت به مشهد مقدس پیدا کنیم و به ناچار مجبور شدیم با وسائل نقلیه عبوری عزیمت کنیم از قضا به مینی بوسی سوار شده و راهی مشهد مقدس شدیم راننده مینی بوس از این شرایط سخت به نفع خود سوء استفاده کرده بود و کرایه زیادی از مسافرین می گرفت برادرم با راننده مینی بوس به صحبت نشست و او را از عاقبت کار زشت و ناپسندش مطلع کرد بطوری که راننده کرایه های اضافی را به مسافرین برگرداند و از آنجا بخاطر کار زشت و غیر انسانی عذرخواهی کرد . | + | یک بار برای مرخصی شهرستان گناباد می آمدیم بعد از رسیدن به تهران متوجه اوضاع سخت و بحرانی شدیم تهران از طرف دشمن هدف [[موشک ]] و بمباران هوائی قرار می گرفت از این رو در تهران نتوانستیم اتوبوسی برای عزیمت به مشهد مقدس پیدا کنیم و به ناچار مجبور شدیم با وسائل نقلیه عبوری عزیمت کنیم از قضا به مینی بوسی سوار شده و راهی مشهد مقدس شدیم راننده مینی بوس از این شرایط سخت به نفع خود سوء استفاده کرده بود و کرایه زیادی از مسافرین می گرفت برادرم با راننده مینی بوس به صحبت نشست و او را از عاقبت کار زشت و ناپسندش مطلع کرد بطوری که راننده کرایه های اضافی را به مسافرین برگرداند و از آنجا بخاطر کار زشت و غیر انسانی عذرخواهی کرد. راوی : زهرا محمدزاده دلوئی |
− | + | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=18555 سایت یاران رضا]</ref> | |
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض: محمد محمدزادهدلویی}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان گناباد]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۲
محمدمحمدزادهدلویی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | گناباد |
شهادت | 1367/05/05 |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:عباسعلی |
کد شهید : 6717488
نام : محمد
نام خانوادگی : محمدزادهدلویی
نام پدر : عباسعلی
تاریخ تولد :
محل تولد : گناباد
تاریخ شهادت : 1367/05/05
مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
شغل : یگان خدمتی :
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده
گلزار :
خاطرات
- موضوع : تهجد و عبادت
آقای عطار یکی از همرزمان برادرم می گوید: یادم نمی رود که در جبهه مهران صبح زود صدای اذان شهید حتی دشمنان بعثی را از خواب غفلت بیدار می کرد. آب برای وضو گرفتن بچه ها آماده می کرد و نماز را به صورت جماعت برگزار می کرد و خود در روزهای سخت و طاقت فرسای تابستان روزه می گرفت. راوی : زهرا محمدزاده دلوئی
- موضوع : نفوذ و تاثير کلام
یک بار برای مرخصی شهرستان گناباد می آمدیم بعد از رسیدن به تهران متوجه اوضاع سخت و بحرانی شدیم تهران از طرف دشمن هدف موشک و بمباران هوائی قرار می گرفت از این رو در تهران نتوانستیم اتوبوسی برای عزیمت به مشهد مقدس پیدا کنیم و به ناچار مجبور شدیم با وسائل نقلیه عبوری عزیمت کنیم از قضا به مینی بوسی سوار شده و راهی مشهد مقدس شدیم راننده مینی بوس از این شرایط سخت به نفع خود سوء استفاده کرده بود و کرایه زیادی از مسافرین می گرفت برادرم با راننده مینی بوس به صحبت نشست و او را از عاقبت کار زشت و ناپسندش مطلع کرد بطوری که راننده کرایه های اضافی را به مسافرین برگرداند و از آنجا بخاطر کار زشت و غیر انسانی عذرخواهی کرد. راوی : زهرا محمدزاده دلوئی