شهید محمد رحیم کارگر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی « کد شهید: 6615570 تاریخ تولد : نام : محمدرحیم‌ محل تولد : چناران نام خانوادگی : کا...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
متن کامل خاطره
 
متن کامل خاطره
  
خاطره ای که از ایشان دارم یکبار که برای اعزام به جبهه به کارخانه آمدم تا از ایشان خداحافظی کنم او رو به من کرد وگفت : چرا من را خبر نکردی تامن هم ثبت نام کنم وبا هم برویم من به ایشان گفتم : شما متأهل هستید وبه خانواده تان برسید بهتر است وضروری تر این است که شما در جوار خانواده تان باشید ولی او اصرار زیادی داشت بعد که من از او خداحافظی کردم وبه طرف پادگان جهت اعزام حرکت کردم ودر پادگان وسایل مورد نظر نیاز خودم را تحویل گرفتم که در این لحظه محمد را دیدم که آمده تا وسایل مورد نیاز را تحویل بگیرد برای من باعث تعجب بود که او چگونه در همین چند ساعت توانست ثبت نام وخداحافظی کرده وجهت اعزام به جبهه به پادگان آمده .
+
خاطره ای که از ایشان دارم یکبار که برای اعزام به [[جبهه]] به کارخانه آمدم تا از ایشان خداحافظی کنم او رو به من کرد وگفت : چرا من را خبر نکردی تامن هم ثبت نام کنم وبا هم برویم من به ایشان گفتم : شما متأهل هستید وبه خانواده تان برسید بهتر است وضروری تر این است که شما در جوار خانواده تان باشید ولی او اصرار زیادی داشت بعد که من از او خداحافظی کردم وبه طرف پادگان جهت اعزام حرکت کردم ودر پادگان وسایل مورد نظر نیاز خودم را تحویل گرفتم که در این لحظه محمد را دیدم که آمده تا وسایل مورد نیاز را تحویل بگیرد برای من باعث تعجب بود که او چگونه در همین چند ساعت توانست ثبت نام وخداحافظی کرده وجهت اعزام به جبهه به پادگان آمده .
 
روزه
 
روزه
 
موضوع روزه
 
موضوع روزه
سطر ۲۲: سطر ۲۲:
 
متن کامل خاطره
 
متن کامل خاطره
  
در ایام ماه مبارک رمضان بود در شرایطی قرار داشتیم که به ما گفتند : چون وضعیت ما مشخص نیست ونمی توانند قصد کنند پس روزه نگیرید .در آسایشگاه ما 10 و12 نفر بودیم هیچ کدام روزه نمی گرفتند در این چند روز که آنجا بودیم تنها کسی که آنجا روزه دار بود همین محمد رحیم بود با توجه به اینکه اصلا" نباید روزه می گرفت هر وقت به او می گفتیم روزه نگیر او می گفت : حالا که حالم خوب است پس روزه می گیرم .
+
در ایام ماه مبارک [[رمضان]] بود در شرایطی قرار داشتیم که به ما گفتند : چون وضعیت ما مشخص نیست ونمی توانند قصد کنند پس [[روزه]] نگیرید .در آسایشگاه ما 10 و12 نفر بودیم هیچ کدام روزه نمی گرفتند در این چند روز که آنجا بودیم تنها کسی که آنجا روزه دار بود همین محمد رحیم بود با توجه به اینکه اصلا" نباید روزه می گرفت هر وقت به او می گفتیم روزه نگیر او می گفت : حالا که حالم خوب است پس روزه می گیرم .
 
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17075
 
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17075

نسخهٔ ‏۱۳ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۲۰

کد شهید: 6615570 تاریخ تولد : نام : محمدرحیم‌ محل تولد : چناران نام خانوادگی : کارگر تاریخ شهادت : 1366/03/13 نام پدر : علینقی‌ مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : کارگر یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌ گلزار : بهشت‌زینب‌ خاطرات عشق به جهاد موضوع عشق به جهاد راوی هادی نجیب متن کامل خاطره

خاطره ای که از ایشان دارم یکبار که برای اعزام به جبهه به کارخانه آمدم تا از ایشان خداحافظی کنم او رو به من کرد وگفت : چرا من را خبر نکردی تامن هم ثبت نام کنم وبا هم برویم من به ایشان گفتم : شما متأهل هستید وبه خانواده تان برسید بهتر است وضروری تر این است که شما در جوار خانواده تان باشید ولی او اصرار زیادی داشت بعد که من از او خداحافظی کردم وبه طرف پادگان جهت اعزام حرکت کردم ودر پادگان وسایل مورد نظر نیاز خودم را تحویل گرفتم که در این لحظه محمد را دیدم که آمده تا وسایل مورد نیاز را تحویل بگیرد برای من باعث تعجب بود که او چگونه در همین چند ساعت توانست ثبت نام وخداحافظی کرده وجهت اعزام به جبهه به پادگان آمده . روزه موضوع روزه راوی هادی نجیب متن کامل خاطره

در ایام ماه مبارک رمضان بود در شرایطی قرار داشتیم که به ما گفتند : چون وضعیت ما مشخص نیست ونمی توانند قصد کنند پس روزه نگیرید .در آسایشگاه ما 10 و12 نفر بودیم هیچ کدام روزه نمی گرفتند در این چند روز که آنجا بودیم تنها کسی که آنجا روزه دار بود همین محمد رحیم بود با توجه به اینکه اصلا" نباید روزه می گرفت هر وقت به او می گفتیم روزه نگیر او می گفت : حالا که حالم خوب است پس روزه می گیرم . منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17075