شهید محمد ابراهیم کارگر طزرقی‌: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «کد شهید: 6124256 تاریخ تولد : نام : محمدابراهیم‌ محل تولد : سبزوار نام خانوادگی :...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
 
متن کامل خاطره
 
متن کامل خاطره
  
محمد ابراهیم را یک بار دیدم خیلی نماز می خواند به او گفتم : مادر جان چرا این قدر نماز می خوانی این چه نمازی است که تو می خوانی ؟ او گفت: من هر وقت ناراحت هستم نماز می خوانم تا ناراحتی ام از بین برود .
+
محمد ابراهیم را یک بار دیدم خیلی [[نماز]] می خواند به او گفتم : مادر جان چرا این قدر نماز می خوانی این چه نمازی است که تو می خوانی ؟ او گفت: من هر وقت ناراحت هستم نماز می خوانم تا ناراحتی ام از بین برود .
 
خواب و رویای شهید
 
خواب و رویای شهید
 
موضوع خواب و روياي شهيد
 
موضوع خواب و روياي شهيد
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
متن کامل خاطره
 
متن کامل خاطره
  
محمد ابراهیم وقتی می خواست به جبهه برود گفت : مادرمن خواب دیده ام در مورد یکی از اهالی روستا تا به شهادت رسیده بود می گفت : جایگاه بسیار خوبی داشت وقتی ازخواب بیدارشدم رو به من کرد وگفت : مادرتو راضی هستی من به جبهه بروم یا نه گفتم : خیلی هم افتخار می کنم تا تو به جبهه بروی.
+
محمد ابراهیم وقتی می خواست به [[جبهه]] برود گفت : مادرمن خواب دیده ام در مورد یکی از اهالی روستا تا به شهادت رسیده بود می گفت : جایگاه بسیار خوبی داشت وقتی ازخواب بیدارشدم رو به من کرد وگفت : مادرتو راضی هستی من به جبهه بروم یا نه گفتم : خیلی هم افتخار می کنم تا تو به جبهه بروی.
 
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17083
 
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17083

نسخهٔ ‏۱۳ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۳

کد شهید: 6124256 تاریخ تولد : نام : محمدابراهیم‌ محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : کارگرط‌زرقی‌ تاریخ شهادت : 1361/02/12 نام پدر : عباسعلی‌ مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : آرپی‌جی‌زن‌ ـ ادوات گلزار : خاطرات ذکر و یاد خدا موضوع ذکر و ياد خدا راوی متن کامل خاطره

محمد ابراهیم را یک بار دیدم خیلی نماز می خواند به او گفتم : مادر جان چرا این قدر نماز می خوانی این چه نمازی است که تو می خوانی ؟ او گفت: من هر وقت ناراحت هستم نماز می خوانم تا ناراحتی ام از بین برود . خواب و رویای شهید موضوع خواب و روياي شهيد راوی متن کامل خاطره

محمد ابراهیم وقتی می خواست به جبهه برود گفت : مادرمن خواب دیده ام در مورد یکی از اهالی روستا تا به شهادت رسیده بود می گفت : جایگاه بسیار خوبی داشت وقتی ازخواب بیدارشدم رو به من کرد وگفت : مادرتو راضی هستی من به جبهه بروم یا نه گفتم : خیلی هم افتخار می کنم تا تو به جبهه بروی. منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17083