شهیداحمد شریفی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(زندگینامه :)
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
نمی دانم که تو را بخواهم که برگردی یا خودم را دعا کنم که بیایم
 
نمی دانم که تو را بخواهم که برگردی یا خودم را دعا کنم که بیایم
 
از آن بسوزم که نیستی                    یا از آن بنالم که چرا هستم
 
از آن بسوزم که نیستی                    یا از آن بنالم که چرا هستم
شهید گرانقدر خیلی خوش اخلاق و با بزرگترها بخصوص پدرومادرش مهربان و خوش برخورد بود ، همیشه به موقع و همه را به خواندن نماز دعوت می کرد به گفته ی مادر این شهید عزیز می گفت : فرزندم همیشه آرزوی شهادت داشت و همیشه من و خواهرش را به حفظ حجاب دعوت می کرد . متأسفانه نه قلم قادر به نوشتن بود و نه زبان گویای اخلاق خوب این شهید .
+
شهید گرانقدر خیلی خوش اخلاق و با بزرگترها بخصوص پدرومادرش مهربان و خوش برخورد بود ، همیشه به موقع و همه را به خواندن نماز دعوت می کرد به گفته ی مادر این شهید عزیز می گفت : فرزندم همیشه آرزوی شهادت داشت و همیشه من و خواهرش را به حفظ حجاب دعوت می کرد . متأسفانه نه قلم قادر به نوشتن بود و نه زبان گویای اخلاق خوب این شهید .1<ref>[http://%20http://www.shohadayekermanshah.ir%20 سایت شهدای کرمانشاه]</ref>
  
http://www.shohadayekermanshah.ir منبع: سایت شهدای کرما نشاه
+
 
 +
==پانویس==
 +
 
 +
<references />

نسخهٔ ‏۸ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۴

شهید احمد شریفی درجه : گروهبان دوم رسته :پیاده نام پدر: محمدولی تاریخ تولد : ۱۳۴۷ محل تولد : کرمانشاه تاریخ شهادت : ۳۰/۴/۶۷ علت شهادت : عملیات مرصاد

زندگینامه :

شهید احمد شریفی فرزند محمدولی متولد سال ۱۳۴۷ در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود وی فعالیتهای خود را اول به صورت درسی شروع نمود و بعد در زمینه های مذهبی و کار خود را شروع نمود و بعد از اتمام تحصیلات به نظام مقدس جمهوری اسلامی پیوست و در سال ۱۳۶۵ به جبهه ی نبرد حق علیه باطل ملحق شد . در طی خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی پایدار بود و یکی از آرزوهایی که این شهید گرانقدر داشت شهادت بود و بس . و آنگاه در سال ۱۳۶۷ ( ۳۰/۴/۶۷) در منطقه ی عملیاتی مرصاد ، واقع در نفت شهر گیلان غرب ( تنگاب ) به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید .

خاطره و سیره ی اخلاقی شهید :

برادر شهیدم نمی دانم از فراق تو با بنالم یا از غریبی خودم نمی دانم که تو را بخواهم که برگردی یا خودم را دعا کنم که بیایم از آن بسوزم که نیستی یا از آن بنالم که چرا هستم شهید گرانقدر خیلی خوش اخلاق و با بزرگترها بخصوص پدرومادرش مهربان و خوش برخورد بود ، همیشه به موقع و همه را به خواندن نماز دعوت می کرد به گفته ی مادر این شهید عزیز می گفت : فرزندم همیشه آرزوی شهادت داشت و همیشه من و خواهرش را به حفظ حجاب دعوت می کرد . متأسفانه نه قلم قادر به نوشتن بود و نه زبان گویای اخلاق خوب این شهید .1[۱]


پانویس

  1. سایت شهدای کرمانشاه