شهید محمد علی ابرقویی: تفاوت بین نسخهها
Beiranvand97 (بحث | مشارکتها) |
Mirzaee9706 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۰۷: | سطر ۲۰۷: | ||
منبع: سایت شهدای ارتش | منبع: سایت شهدای ارتش | ||
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:محمدعلی_ابرقویی}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دوران دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان قم]] |
نسخهٔ ۲۰ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۵
تاریخ تولد :1345/06/01
تاریخ شهادت : 1364/05/11
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :قم - طینوج
محتویات
زندگینامه
بسم الله الرحمن الرحيم
نام شهيد: محمد علي ابرقويي
نام پدر: حسن
محل تولد: قم
تاريخ تولد: 1345
مدرك تحصيلي: سيكل
وضعيت تأهل: مجرد
شغل شهيد: توليدي لباس
محل كار: بازار
تاريخ شهادت: 364/05/12
نام عمليات: ــ
نحوه شهادت: اصابت گلوله
محل شهادت: سومار
نشاني مزار: قم
مدت حضور در جبهه: 3ماه
ارگان اعزام كننده: پادگان عشرت آباد
شهيد محمدعلي ابرقويي، در سال 1345، در روستاي در قم از زادگاه خواجه نصيرالدين طوسي چشم به جهان گشود. در 5 سالگي پدر خود را از دست داد و سرپرستي وي بر عهده مادرش بود. دوران ابتدايي را در زادگاهش گذراند، و براي دوره راهنمايي كه در مركز بخش بود ثبت نام نمود. او دوره راهنمايي را با موفقيت به پايان رساند.
جهت ادامه تحصيل و آشنايي با كار به تهران آمد و در كارگاه توليدي برادرش مشغول به كار شد و در كلاس هاي شبانه ثبت نام نمود و ادامه تحصيل داد تا اين كه به سن 17 سالگي رسيد و اعلام كرد كه ميخواهم به سربازي بروم.
خلاصه موفق شد كه رضايت مادر، خواهران و برادران را بگيرد و يك سال زودتر به خدمت سربازي برود. دوره آموزشي وي در شهرستان فاو در مرز افغانستان سپري شد تا اين كه وي به اتفاق 45 نفر ديگر از همرزمانش داوطلبانه به جبهههاي حق عليه باطل اعزام شدند. سه ماه در جبهههاي سومار مشغول انجام وظيفه بود تا در تاريخ، 1364/5/12 بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و يادش گرامي باد
1ـ نكات برجسته در زندگي شهيد
الف) فعاليت هاي مهم عبادي و معنوي:
شهيد ابرقويي اهل تقوا، و خود را معتقد به دستورات ديني ميدانست.
ب) فعاليت هاي مهم سياسي و اجتماعي:
با سن كمي كه داشت در تظاهرات شركت ميكرد.
ج) فعاليت هاي مهم علمي، فرهنگي و هنري:
د) ويژگي هاي بارز اخلاقي( با ارائه نمونه رفتاري):
بسيار با محبت و خوشرو و خوش اخلاق بود، با مادرش و اعضاي خانواده با احترام رفتار ميكرد.
2)فرازهايي از وصيتنامه
هرگز امام عزيزمان را تنها نگذاريد مردم قهرمان پرور ايران، اتحاد شما در پرتو اسلام ضامن پيروزي ماست. راه شهدا را دنبال كنيد و زندگي را با هدفي صحيح ادامه دهيد. در آخر از مادرم به خاطر زحمات فراواني كه برايم كشيده سپاسگزارم.
3)خاطرات والدين/همسر/فرزند/دوست/همرزم
شهيد در صحبتهايش هميشه از شهادت و دنياي ديگر صحبت مينمود و با توجه به اين كه مدتي در بازار كار تهران مشغول به كار بود اول سراغ كار و بازار كار را ميگرفت و در نهايت هميشه متذكر ميشد كه اين دنيا ارزش اين همه زحمت را ندارد.
وصیتنامه
نام : محمد على
نام خانوادگى : ابرقويى
نام پدر: حسن
تاريخ تولد : 1345/06/01
ش. ش : 9
محل صدور شناسنامه : قم
تاريخ شهادت : 1364/05/11
نوع حادثه : حوادث مربوط به جنگ تحميلى
شرح حادثه : حوادث ناشى از درگيرى مستقيم بادشمن ـ توسط دشمن در جبهه
استان : بنياد شهيد استان تهران
شهر: اداره بنياد شهيد منطقه(7)جنوب
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان « رب اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى. »
« وقتى هدف خدا باشد ترس از شرق و غرب معنا ندارد. »
با نام خدا، اين جانب محمدعلى ابرقوئى وصيت نامه خود را آغاز مى كنم:
به نام خداوند قادرى كه انسان را آفريد و تمامى امكانات زيستن را براى او مهيا كرد و به انسان قدرت تفكر عطا فرمود تا اگر لايق باشد بتواند شكر ذرهاى از نعمات خداوندى را به جا آورد.
اكنون كه به يارى خدا به جبهه مي روم خداوند متعال را شكر مى كنم كه اين توفيق عظيم را نصيب من فرمود تا در راه برقرارى حكومت خدا و نابودى كفار و مشركين دوشادوش سربازان امام زمان (عج) و نائب برحقش امام امت به پيكار با ملحدان برخيزم تا بتواتنم گوشهاى از وظيفهام را در قبال خون شهداى اسلام و امت مستضعف و شهيدپرور ايران ادا نمايم. ابرجنايتكاران شرق و غرب بدانند كه اسلام ريشه آنها را خواهد كند و سرنوشت هولناكى در انتظارشان است.
در انتها چند نكته را يادآور مى شوم:
هرگز امام عزيزمان را تنها نگذاريد، مردم قهرمانپرور ايران، اتحاد شما در پرتو اسلام، ضامن پيروزى ماست، راه شهدا را دنبال كنيد و زندگى را با هدفى صحيح ادامه دهيد.
در خاتمه از مادرم به خاطر زحمات فراوانى كه برايم كشيده، سپاسگزارى مى كنم، همچنين از برادران و خواهرانم و تمامى اقوام و خويشان مى خواهم كه مرا حلال كنند. با اندك پولى كه پيش داداش عباس دارم براى من نماز و روزه بگيرند و مرا در دهات كنار قبر پدرم به خاك بسپاريد.
به اميد برافراشته شدن پرچم پرافتخار اسلام در سراسر جهان و برقرارى حكومت عدل مهدى (عج).
اى مادر غمديده ندارى خبر از من
كز گردش ايام چه آمد به سر من
من تازه جوان بودم و اندر چمن حسن
شكفته، فرو ريخت همه بال و پر من
- والسلام على من اتبع الهدى - وقتى كه جنازه مرا آوردند فوراً اين وصيت نامه را بده به دادش عباسم ـ عكس هم پيش مادرم هست كه در حجلهام بزنيد، ديگر عرضى ندارم. برگ ديگرى از اين وصيت نامه در آخر رسالهاى كه دارم داخل ساك است. محمدعلى ابرقوئى
منبع: سایت شهدای ارتش