شهید بهزاد اسدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۲۳: سطر ۲۳:
 
==خاطرات :==
 
==خاطرات :==
 
بزرگترین خاطره ی قبل از شهادت از زبان برادر شهید:
 
بزرگترین خاطره ی قبل از شهادت از زبان برادر شهید:
وقتی به مرخصی آمده بود شب جمعه ای با برادرش به گلزار شهدا رفتند، پس از مدتی توقف می نمایند بعد به شهر بر می گردند به طوری که برادرش نقل می کند ضمن صحبت و مدتی قدم زدن، به برادرش اظهار می کند: رضاجان برگردیم به گلزار شهدا، آخر وقت هم بوده با این حال با هم به گلزار شهدا بر می گردند، دست برادرش را می گیرد و به کنار قبری که قبلاً  كنده و آماده شده می برد و اظهار می دارد که برادر، من چند روز دیگر شهید خواهم شد و در همین دفن می شوم و با اشاره دست آن را نشان می دهد.
+
وقتی به مرخصی آمده بود شب جمعه ای با برادرش به گلزار شهدا رفتند، پس از مدتی توقف می نمایند بعد به شهر بر می گردند به طوری که برادرش نقل می کند ضمن صحبت و مدتی قدم زدن، به برادرش اظهار می کند: رضاجان برگردیم به گلزار شهدا، آخر وقت هم بوده با این حال با هم به گلزار شهدا بر می گردند، دست برادرش را می گیرد و به کنار قبری که قبلاً  كنده و آماده شده می برد و اظهار می دارد که برادر، من چند روز دیگر شهید خواهم شد و در همین دفن می شوم و با اشاره دست آن را نشان می دهد.<ref>سایت شهدای ارتش</ref>
  
منبع: سایت شهدای ارتش
+
==پانویس==
 +
<references/>
 
== رده‌ها ==
 
== رده‌ها ==
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:بهزاد_اسدی}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:بهزاد_اسدی}}

نسخهٔ ‏۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۲

تاریخ تولد :1339/05/10


تاریخ شهادت : 1362/10/12


زندگینامه :

بسمه تعالی شهید بهزاد اسدی، در سال 1339 متولد شد، تحصیلاتش را تا مقطع سوم دبیرستان ادامه داد، پدرش كارمند آموزش و پرورش بود، تا سن 6 سالگی دوران طفولیت و رشد را در دامان مادر گذرانید و سپس راهی مدرسه برای تحصیل علم، و بعد هم دوره راهنمایی شد؛ یکی از خصوصیات مشخص شهید، رفیق دوستی و فداکاری در مورد اقوام و دوستان بود، گاهی حتی اتفاق می افتاد كه لباس تن خود را به دیگری داده بود و بدون کت و شلوار به خانه بر می گشت (با پیراهن و پیرجامه)، پس از تحقیق می فهمیدیم، که کت و شلوارش را بخشیده و گاهی پول تو جیبی که از منزل می گرفت و یا با کار به دست آورد خرج افراد بی بضاعت می نمود.


این شهید گرانقدر، با حضور در جبهه های جنگ بار دیگر ایثار و از خودگذشتگی را برای هموطنانش به ارمغان آورد، او در منطقه ی سردشت كردستان در درگیری داخلی، در تاریخ، 1362/10/12 به فیض شهادت نائل آمد. روحش شاد و یادش گرامی باد



خاطرات :

بزرگترین خاطره ی قبل از شهادت از زبان برادر شهید: وقتی به مرخصی آمده بود شب جمعه ای با برادرش به گلزار شهدا رفتند، پس از مدتی توقف می نمایند بعد به شهر بر می گردند به طوری که برادرش نقل می کند ضمن صحبت و مدتی قدم زدن، به برادرش اظهار می کند: رضاجان برگردیم به گلزار شهدا، آخر وقت هم بوده با این حال با هم به گلزار شهدا بر می گردند، دست برادرش را می گیرد و به کنار قبری که قبلاً كنده و آماده شده می برد و اظهار می دارد که برادر، من چند روز دیگر شهید خواهم شد و در همین دفن می شوم و با اشاره دست آن را نشان می دهد.[۱]

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش

رده‌ها