شهید جواد کریمی راد: تفاوت بین نسخهها
Mehtari9705 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید جواد کریمی راد تاریخ تولد :1339/03/01 تاریخ شهادت : 1361/05/08 محل شهادت : نامشخص م...» ایجاد کرد) |
Hejazi9708 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
محل آرامگاه :خراسان رضوی - مشهد - خواجه ربیع | محل آرامگاه :خراسان رضوی - مشهد - خواجه ربیع | ||
− | زندگینامه | + | ==زندگینامه== |
+ | |||
به نام الله پاسدار خون شهیدان | به نام الله پاسدار خون شهیدان | ||
شهید جواد کریمی را در سال 1339 در بحر آباد دیده به جهان گشود و پس از طی کودکی خود در سن 7 سالگی وادر مدرسه شد و شروع به تحصیل کرد و تا کلاس دوم راهنمایی در شخوانده و از نظر درسی بسیار خوب بود. شهید از همان کودکی فردی مومن و با خدا بود او از سن 9 سالگی شروع به نماز خواندن کرد و در 12 سالگی روزه میگرفت. شهید از 5 سالگی به مکتب رفت خواندن و قرآن مجید را یاد گرفت پس از طی دوره راهنمایی به شغل گچ کاری مشغول شد. با شروع انقلاب اسلامی وی همدوش امت بپا خواسته در تظاهرات و راهپیماییها شرکت جسته و در پخش اعلامیه نیز فعالیت می نمود. وی در روزی که مامورین رژیم منحوس پهلوی به بیمارستان امام رضا حمله کردند حضور داشت و تا ساعت 4 بعد از ظهر به منزلش نرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام امت خمینی بت شکن به همان شغلی که داشت مشغول شد و شبها در مسجد همکاری می کرد. پس از چندی وی به خدمت سربازی رفت تا در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند شهید همیشه میگفت باید جنگ را ادامه دهیم تا به پیروزی نهایی برسیم و همچنین از امت شهید پرور میخواست که از کمک کردن ببه پشت جبهه ها کوتاهی نکنند و گوش به فرمان امام امت با شید چون ایشان رهبری هستند که در تمام کشورها و دنیا نظیر ندارند و بادی قدر ابیشان را بدانیم. شهید جواد کریمی را به انقلاب و تداوم راه ام بسیار مقید بود و میخواست این انقلاب به تمام دنیا صادر شود و کافران شرق و غرب نابود شوند وی پس از 2 ماه اموزش به کردستان جهت سرکوبی اشرار رفت و هر وقت به مرخصی می امد میگفت کردها بیشتر شب حمله میکنند و ما خیلی شجاعانه حمله انها را دفع میکنیم و همچنین میگفت باید با انها تا اخرین قطره خونمان بجنگیم تا اسلام پیروز شود. الحق که به قول خود وفا نموده او بسیار خوش اخلاق بود و رفتارش با اقوام و همسایگان نمونه بود. وی در آخرین مرخصی که امد به خانواده اش گفت من این دفعه که میروم دیگر بر نمیگردم و شهید می شوم و به شما توصیه مینمایم که راه من را ادامه دهید. در روستای بحرآباد از توابع مشهد مقدس و در خانواده ای مستضعف اما متدین مولودی دیده به جهان گشود. | شهید جواد کریمی را در سال 1339 در بحر آباد دیده به جهان گشود و پس از طی کودکی خود در سن 7 سالگی وادر مدرسه شد و شروع به تحصیل کرد و تا کلاس دوم راهنمایی در شخوانده و از نظر درسی بسیار خوب بود. شهید از همان کودکی فردی مومن و با خدا بود او از سن 9 سالگی شروع به نماز خواندن کرد و در 12 سالگی روزه میگرفت. شهید از 5 سالگی به مکتب رفت خواندن و قرآن مجید را یاد گرفت پس از طی دوره راهنمایی به شغل گچ کاری مشغول شد. با شروع انقلاب اسلامی وی همدوش امت بپا خواسته در تظاهرات و راهپیماییها شرکت جسته و در پخش اعلامیه نیز فعالیت می نمود. وی در روزی که مامورین رژیم منحوس پهلوی به بیمارستان امام رضا حمله کردند حضور داشت و تا ساعت 4 بعد از ظهر به منزلش نرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام امت خمینی بت شکن به همان شغلی که داشت مشغول شد و شبها در مسجد همکاری می کرد. پس از چندی وی به خدمت سربازی رفت تا در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند شهید همیشه میگفت باید جنگ را ادامه دهیم تا به پیروزی نهایی برسیم و همچنین از امت شهید پرور میخواست که از کمک کردن ببه پشت جبهه ها کوتاهی نکنند و گوش به فرمان امام امت با شید چون ایشان رهبری هستند که در تمام کشورها و دنیا نظیر ندارند و بادی قدر ابیشان را بدانیم. شهید جواد کریمی را به انقلاب و تداوم راه ام بسیار مقید بود و میخواست این انقلاب به تمام دنیا صادر شود و کافران شرق و غرب نابود شوند وی پس از 2 ماه اموزش به کردستان جهت سرکوبی اشرار رفت و هر وقت به مرخصی می امد میگفت کردها بیشتر شب حمله میکنند و ما خیلی شجاعانه حمله انها را دفع میکنیم و همچنین میگفت باید با انها تا اخرین قطره خونمان بجنگیم تا اسلام پیروز شود. الحق که به قول خود وفا نموده او بسیار خوش اخلاق بود و رفتارش با اقوام و همسایگان نمونه بود. وی در آخرین مرخصی که امد به خانواده اش گفت من این دفعه که میروم دیگر بر نمیگردم و شهید می شوم و به شما توصیه مینمایم که راه من را ادامه دهید. در روستای بحرآباد از توابع مشهد مقدس و در خانواده ای مستضعف اما متدین مولودی دیده به جهان گشود. | ||
سطر ۱۹: | سطر ۲۰: | ||
http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22583 | http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22583 | ||
− | == ردهها == | + | ==ردهها== |
{{ترتیبپیشفرض:جواد_کریمی راد}} | {{ترتیبپیشفرض:جواد_کریمی راد}} | ||
[[رده: شهدا]] | [[رده: شهدا]] |
نسخهٔ ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۷
شهید جواد کریمی راد تاریخ تولد :1339/03/01 تاریخ شهادت : 1361/05/08 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :خراسان رضوی - مشهد - خواجه ربیع
زندگینامه
به نام الله پاسدار خون شهیدان شهید جواد کریمی را در سال 1339 در بحر آباد دیده به جهان گشود و پس از طی کودکی خود در سن 7 سالگی وادر مدرسه شد و شروع به تحصیل کرد و تا کلاس دوم راهنمایی در شخوانده و از نظر درسی بسیار خوب بود. شهید از همان کودکی فردی مومن و با خدا بود او از سن 9 سالگی شروع به نماز خواندن کرد و در 12 سالگی روزه میگرفت. شهید از 5 سالگی به مکتب رفت خواندن و قرآن مجید را یاد گرفت پس از طی دوره راهنمایی به شغل گچ کاری مشغول شد. با شروع انقلاب اسلامی وی همدوش امت بپا خواسته در تظاهرات و راهپیماییها شرکت جسته و در پخش اعلامیه نیز فعالیت می نمود. وی در روزی که مامورین رژیم منحوس پهلوی به بیمارستان امام رضا حمله کردند حضور داشت و تا ساعت 4 بعد از ظهر به منزلش نرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام امت خمینی بت شکن به همان شغلی که داشت مشغول شد و شبها در مسجد همکاری می کرد. پس از چندی وی به خدمت سربازی رفت تا در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند شهید همیشه میگفت باید جنگ را ادامه دهیم تا به پیروزی نهایی برسیم و همچنین از امت شهید پرور میخواست که از کمک کردن ببه پشت جبهه ها کوتاهی نکنند و گوش به فرمان امام امت با شید چون ایشان رهبری هستند که در تمام کشورها و دنیا نظیر ندارند و بادی قدر ابیشان را بدانیم. شهید جواد کریمی را به انقلاب و تداوم راه ام بسیار مقید بود و میخواست این انقلاب به تمام دنیا صادر شود و کافران شرق و غرب نابود شوند وی پس از 2 ماه اموزش به کردستان جهت سرکوبی اشرار رفت و هر وقت به مرخصی می امد میگفت کردها بیشتر شب حمله میکنند و ما خیلی شجاعانه حمله انها را دفع میکنیم و همچنین میگفت باید با انها تا اخرین قطره خونمان بجنگیم تا اسلام پیروز شود. الحق که به قول خود وفا نموده او بسیار خوش اخلاق بود و رفتارش با اقوام و همسایگان نمونه بود. وی در آخرین مرخصی که امد به خانواده اش گفت من این دفعه که میروم دیگر بر نمیگردم و شهید می شوم و به شما توصیه مینمایم که راه من را ادامه دهید. در روستای بحرآباد از توابع مشهد مقدس و در خانواده ای مستضعف اما متدین مولودی دیده به جهان گشود. اولین فرزندی بود که خداوند متعال در اولین روز خرداد سال 1339 به اکبر و فاطمه این دو زوج مسلمان عنایت فرمود و بر حسب اعتقاد به اسلام و علاقه به خاندان پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین نامش را جواد نهادند. دوران کودکی جواد به لطف پروردگار بذل و عنایت والدین و در دامن رحمت و رافت ایشان به عنایت سپری گردیده و سپس به تحصیل روی اورد و در زادگاهش بحر آباد تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و در خلال تحصیل از خرمن فیوضات قرآن بهره بود و با تلاش انس گرفت جواد از سال دوم راهنمایی به علت عدم توانایی مالی پدر برای ادامه تحصیل مدرسه را ترک و به شغل گچ کاری روی آورد. اکنون او نوجوانی است که.. فساد و انحرافات نظام ستم شاهی دهان به بلعیدن تمام ارزشهای انسانیش همچون میلیونها جوان و نوجوان ایرانی باز نموده و جواد باید در سایه فروغ کم رنگ مذهب راه ثواب از خطا را بازشناسد و دامن عفاف از لوث خباثت و مفاسد حفظ نماید. ... او به انجام فرائض و عشق و علاقه اش به قرآن و تلاوت ان در حضور در مجالس دینی و ذکر رحمت و مصیبت پیشوایان مذهبی او را در رسیدن به هدف فوق موفق گردانید. با زوال زمستان اختناق و استبداد روزش نسیم بهار آزادی و غرش زیاد رعد آسای ملت قهرمان و مسلمان ایران به فرمان فرشتۀ رحمت (امام خمینی) جواد تولدی تازه یافت و جانی دگر گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی و محو رژیم وابسته در خدمت انقلاب به سربرد او پس از انقلاب پیشه خود را دنبال و با فرا رسیدن زمان انجام خدمت سربازیش خود را به حوزه نظام وظیفه معرفی و پس از طی دو ماه دوره اموزش نظامی جهت سرکوبی عوامل شرارت و خباثت و مظاهر پستی و دنائت یعنی مزدوران وابسته به ضرق و غرب و یاری استکبار جهانی به کردستان اعزام گردید. او به این باور رسیده بود که باید آخرین قطره خونمان بجنگیم تا اسلام پیروز شود و بدین تعهد خود نیز جامه ی عمل پوشاند. در آخرین مرخصی اظهار داشته بود که من این دفعه دیگر برنمیگردم و به شما ..... که راه من را ادامه دهید تا اسلام به پیروزی کامل برسد. جواد حضور همگنان خود را در جبهه و دفاع از کیان اسلام را ضروری می دانست و بر آن تاکید داشت. سرانجام این سرباز راه حق وجندالله ثابت قدم در (سردشت) کردستان سرزمین حماسه ها جاویدان به تاریخ 1361/05/08 در بیست و دومین بهار زندگی به نوشیدن شربت گوارای شهادت نائل و لوحه افتخار دیگری برای اسلام و سند محکومیت جنایت پیشگان گردید. پیکر پاکش در خواجه ربیع مشهد در کنار سایر همرزمانش به خاک سپرده شد.
منبع:سایت شهدای ارتش http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22583