شهید محمدحسین حمزه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «شهید محمد حس ی ن حمزه نام پدر : محل تولد : تار ی خ تولد : ۶۵/۱۲/۱۵ تار ی خ شهادت:...» ایجاد کرد) |
Bahrebar9802 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
rId4 | rId4 | ||
− | زندگ ی نامه : | + | ==زندگ ی نامه :== |
محمد حس ی ن در ۱۵ اسفند ۱۳۶۵ مصادف با پنج رجب ۱۴۰۷ هجر ی قمر ی چشم به جهان گشود. در همان نوزاد ی به ب ی مار ی سخت ی مبتلا شد که سه بار عمل جراح ی شد. محمدحس ی ن در شرا ی ط ی به دن ی ا آمد که دو دا یی شه ی د و ی ک عمو ی اس ی ر در دست بعث ی ان خاطراتش را رقم م ی زد. پدرش پاسدار، رزمند ه و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شه ی د که هم ی ن امر باعث شد با فرهنگ ا ی ثار و شهادت رشد کند. مراحل تحص ی ل را تا د ی پلم به پا ی ان رسان ی د سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد . | محمد حس ی ن در ۱۵ اسفند ۱۳۶۵ مصادف با پنج رجب ۱۴۰۷ هجر ی قمر ی چشم به جهان گشود. در همان نوزاد ی به ب ی مار ی سخت ی مبتلا شد که سه بار عمل جراح ی شد. محمدحس ی ن در شرا ی ط ی به دن ی ا آمد که دو دا یی شه ی د و ی ک عمو ی اس ی ر در دست بعث ی ان خاطراتش را رقم م ی زد. پدرش پاسدار، رزمند ه و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شه ی د که هم ی ن امر باعث شد با فرهنگ ا ی ثار و شهادت رشد کند. مراحل تحص ی ل را تا د ی پلم به پا ی ان رسان ی د سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد . | ||
سطر ۳۶: | سطر ۳۶: | ||
− | وص ی ت نامه : | + | ==وص ی ت نامه :== |
با سلام خدمت کسان ی که وص ی ت نامه ا ی ن حق ی ر را م ی خوانند ا ی ن وص ی ت نامه را م ی نو ی سم چراکه ی ک مسلمان و مومن واقع ی با ی د همانند بزرگان د ی ن به فکر آخرت خو ی ش باشد و از ی اد مرگ غافل نباشد و وص ی ت نامه و کفنش آماده باشد . | با سلام خدمت کسان ی که وص ی ت نامه ا ی ن حق ی ر را م ی خوانند ا ی ن وص ی ت نامه را م ی نو ی سم چراکه ی ک مسلمان و مومن واقع ی با ی د همانند بزرگان د ی ن به فکر آخرت خو ی ش باشد و از ی اد مرگ غافل نباشد و وص ی ت نامه و کفنش آماده باشد . | ||
سطر ۹۹: | سطر ۹۹: | ||
− | خاطرات و گزارشات : | + | ==خاطرات و گزارشات :== |
نحوه شهادت : | نحوه شهادت : | ||
سطر ۱۰۷: | سطر ۱۰۷: | ||
داعش در حمله ا ی اقدام به پرتاب سه گلوله از توپ ۱۰۶ کرد که ی ک ی از آنها به موقع ی ت بچه ها ی فاطم ی ون برخورد و تعداد ز ی اد ی از آنها را شه ی د کرد. گلوله دوم و سوم به موقع ی ت ما برخورد کرد که ترکش از دو ناح ی ه ی گردن (شاه رگ) و شکم و پهلو به شه ی د عز ی ز اصابت کرد و در ه مان محل موجب شهادت ا ی شان گرد ی د . | داعش در حمله ا ی اقدام به پرتاب سه گلوله از توپ ۱۰۶ کرد که ی ک ی از آنها به موقع ی ت بچه ها ی فاطم ی ون برخورد و تعداد ز ی اد ی از آنها را شه ی د کرد. گلوله دوم و سوم به موقع ی ت ما برخورد کرد که ترکش از دو ناح ی ه ی گردن (شاه رگ) و شکم و پهلو به شه ی د عز ی ز اصابت کرد و در ه مان محل موجب شهادت ا ی شان گرد ی د . | ||
− | ی ک خاطره : | + | *ی ک خاطره :* |
ی ک بار درمس ی ر ز ی ارت امام رضا (ع) به قصد د ی دار ا ی شان و خانواده شان به منزلشان رفته بود ی م . چ ی ز ی که در منزلشان ب ی ش از همه جلب توجه م ی کرد؛ نما ی شگاه کوچک ی از پوکه ها و فشنگ ها و آثار و نمادها ی دفاع مقدس بود؛ گوشه ا ی از خانه متعلق به ا ی ن نما ی شگاه بود . | ی ک بار درمس ی ر ز ی ارت امام رضا (ع) به قصد د ی دار ا ی شان و خانواده شان به منزلشان رفته بود ی م . چ ی ز ی که در منزلشان ب ی ش از همه جلب توجه م ی کرد؛ نما ی شگاه کوچک ی از پوکه ها و فشنگ ها و آثار و نمادها ی دفاع مقدس بود؛ گوشه ا ی از خانه متعلق به ا ی ن نما ی شگاه بود . | ||
سطر ۱۱۷: | سطر ۱۱۷: | ||
در روزگار ی که ی ز ی د زمانه در چهره آمر ی کا و اسرائ ی ل و آل سعود و داعش به منظور منحرف ساختن اسلام ناب محمد ی و ترو ی ج افکار ش ی طان ی در کشورها ی اسلام ی و دن ی ا نما ی ان شده؛ شما به حق توانست ی د ندا ی لب ی ک ی ا حس ی ن (ع) را با ب ی زار ی جستن از آنان و دفاع از د ی ن خدا با تقد ی م خون مطهرتان عل ی کرده و عرصه را برا ی جولان دادن ا ی ن جلادان شمر صفت با تشک ی ل لشگر جهان ی حزب الله در بلاد اسلام ی تنگ کن ی د . | در روزگار ی که ی ز ی د زمانه در چهره آمر ی کا و اسرائ ی ل و آل سعود و داعش به منظور منحرف ساختن اسلام ناب محمد ی و ترو ی ج افکار ش ی طان ی در کشورها ی اسلام ی و دن ی ا نما ی ان شده؛ شما به حق توانست ی د ندا ی لب ی ک ی ا حس ی ن (ع) را با ب ی زار ی جستن از آنان و دفاع از د ی ن خدا با تقد ی م خون مطهرتان عل ی کرده و عرصه را برا ی جولان دادن ا ی ن جلادان شمر صفت با تشک ی ل لشگر جهان ی حزب الله در بلاد اسلام ی تنگ کن ی د . | ||
− | ی ادداشت : | + | *ی ادداشت :* |
خدا را شکر که در ا ی ن آشفته بازار دن ی ا هنوز راه و رسم جوانمرد ی و غ ی رت فراموش نشده است. خدا را شکر که در م ی ان خ ی مه شب باز ی س ی است بازان، هنوز را ی حه اخلاص و صداقت به مشام م ی رسد. خدا را شکر که با وجود خواب بس ی ار ی از اهال ی سرزم ی نم، مردان ی با چشمان ی ت ی زب ی ن ب ی دارند و م ی دانند اگر برخ ی خواب ی ده اند و ی ا خود را به خواب زده اند آنها تکل ی ف د ی گر ی دارند. خدا را شکر که با گذشت هزار و اند ی سال از حادثه عاشورا، هنوز فر ی اد ه ی هات من الذله سرور آزادگان تار ی خ، خاموش نشده است و مردان ی چون کوه استوار به ق ی مت خون خود از آن پاسدار ی م ی کنند . | خدا را شکر که در ا ی ن آشفته بازار دن ی ا هنوز راه و رسم جوانمرد ی و غ ی رت فراموش نشده است. خدا را شکر که در م ی ان خ ی مه شب باز ی س ی است بازان، هنوز را ی حه اخلاص و صداقت به مشام م ی رسد. خدا را شکر که با وجود خواب بس ی ار ی از اهال ی سرزم ی نم، مردان ی با چشمان ی ت ی زب ی ن ب ی دارند و م ی دانند اگر برخ ی خواب ی ده اند و ی ا خود را به خواب زده اند آنها تکل ی ف د ی گر ی دارند. خدا را شکر که با گذشت هزار و اند ی سال از حادثه عاشورا، هنوز فر ی اد ه ی هات من الذله سرور آزادگان تار ی خ، خاموش نشده است و مردان ی چون کوه استوار به ق ی مت خون خود از آن پاسدار ی م ی کنند . |
نسخهٔ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۲۷
شهید محمد حس ی ن حمزه
نام پدر :
محل تولد :
تار ی خ تولد : ۶۵/۱۲/۱۵
تار ی خ شهادت: ۹۵/۱/۲۶
محل شهادت: حلب، سور ی ه
محل دفن: سمنان
وصعبت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان : ۳
rId4
زندگ ی نامه :
محمد حس ی ن در ۱۵ اسفند ۱۳۶۵ مصادف با پنج رجب ۱۴۰۷ هجر ی قمر ی چشم به جهان گشود. در همان نوزاد ی به ب ی مار ی سخت ی مبتلا شد که سه بار عمل جراح ی شد. محمدحس ی ن در شرا ی ط ی به دن ی ا آمد که دو دا یی شه ی د و ی ک عمو ی اس ی ر در دست بعث ی ان خاطراتش را رقم م ی زد. پدرش پاسدار، رزمند ه و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شه ی د که هم ی ن امر باعث شد با فرهنگ ا ی ثار و شهادت رشد کند. مراحل تحص ی ل را تا د ی پلم به پا ی ان رسان ی د سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد .
شه ی د محمدحس ی ن علاقه شد ی د ی به مسائل نظام ی داشت؛ آخر ی ن مدل سلاح ها ی سبک و سنگ ی ن دن ی ا را از ا ی نترنت در ی افت م ی کرد و با مهندس ی معکوس با پ ی چ ی دگ ی آنها آشنا م ی شد و در صورت ضرورت در بس ی ج و تداوم آموزش سپاه تدر ی س م ی کرد؛ کم کم شا ی ستگ ی خودش را نشان داد تا ل ی اقت است اد ی آموزش سلاح ها ی پ ی شرفته و به روز را در ی افت کرد .
در م ی اد ی ن مختلف و مراسمات و ی ادبودها حاضر بود؛ در ی ادواره شهدا، عضو فعال و مبتکر ؛ در ی ادمانها ی دفاع مقدس، در مراسم اعتکاف در ساخت و ساز مسجد و حس ی ن ی ه و… خلاصه هرجا خلاء ا ی احساس م ی کرد آنجا را با حضور ش پر م ی کرد؛ چه مسائل نظام ی ، چه فرهنگ ی ی ا اجتماع ی و عباد ی و خانوادگ ی …
در سال ۱۳۸۶با خانواده ا ی مذهب ی و پاسدار از نسل سادات شهرستان طالقان، روستا ی اورازان ازدواج کرد. دو عمو ی همسرش بنام ها ی س ی د حسن و حس ی ن م ی رنورالله ی به شهادت رس ی ده بودند. حاصل ا ی ن ازدواج دو فرزند به نامها ی محمدمحسن و ز ی نب است؛ و ی ک مسافر در راه که د ی گر چهره پ در را نم ی ب ی ند …
محمدحس ی ن عاشق ولا ی ت بود؛ حضور هم ی شگ ی چف ی ه بر دوشش نشان از همرنگ ی با مقام معظم رهبر ی داشت . با د ی دن شرا ی ط خاص س ی ستان و بلوچستان دوبار به مامور ی ت داوطلبانه به آن مناطق رفت و سپس برا ی کمک به مدافعان حرم به سور ی ه اعزام شد. بار اول در سال ۹۴ به مدت ۳ ماه در سو ر ی ه حضور داشت اما در بازگشت به وطن ، بدون همرزم شه ی دش ، محمد طحان، کاملا در نقطه غ ی رت و قدرت ادامه راه شهدا قرار گرفت. برا ی بار دوم هم داوطلبانه ، عازم منطقه حلب سور ی ه شد و مسئول ی ت فرمانده ی گروهان را در خط پدافند ی به عهده گرفته بود که سرانجام در صبح پنج شن به ۲۶ فرورد ی ن ۱۳۹۵ مصادف با ۶ رجب (سالروز ا ی ام ولادتش به قمر ی ) ساعت ۸:۳۰ بر اثر اصابت گلوله ۱۰۶ دشمن ، پرواز کرد .
وداع با پ ی کر ا ی ن شه ی د مدافع حرم ن ی ز روز جمعه سوم ارد ی بهشتماه بعد از نماز مغرب و عشاء در گلزار شهدا ی سمنان برگزار شد .
آ یی ن تش یی ع پ ی کر شه ی د محمدحس ی ن حمزه ن ی ز ساعت ۱۰ صبح روز شنبه، چهارم ارد ی بهشتماه از معراج شهدا واقع در م ی دان سعد ی سمنان به سمت گلزار شهدا ی ا ی ن شهر انجام شد.
وص ی ت نامه :
با سلام خدمت کسان ی که وص ی ت نامه ا ی ن حق ی ر را م ی خوانند ا ی ن وص ی ت نامه را م ی نو ی سم چراکه ی ک مسلمان و مومن واقع ی با ی د همانند بزرگان د ی ن به فکر آخرت خو ی ش باشد و از ی اد مرگ غافل نباشد و وص ی ت نامه و کفنش آماده باشد .
نم ی دانم زمان ی که ا ی ن وص ی ت نامه به دستتان م ی رسد در چه حال ی هست ی د ول ی خواهش م ی کنم قبل از هرکار ی برا ی ا ی نجانب وص ی ت نامه را حتما بخوان ی د تا حق الناس گردن کس ی نباشد .
پدر و مادر عز ی زم که خداوند شما را حفظ کند و سلامت باش ی د و سالها ی سال در کنار هم به خوش ی زندگ ی کن ی د و خدا را شکر م ی کنم بعد از خودش و ائمه ، شما را پشتوانه ا ی نجانب قرار داد تا در زندگ ی موفق باشم و هر آنچه که دارم از دعا ی خ ی ر شما عز ی زان است .
پدر عز ی زم شرمنده که ا ی نگونه وص ی ت م ی کنم ول ی خودتان به ا ی ن حق ی ر آموخت ی د که مال حلال در ب ی اورم و حت ی لقمه ا ی مال حرام و شبهه ناک مصرف نکنم و حق الناس را رعا ی ت کنم .
خدا را شکر که از مال دن ی ا مقدار کم ی به ما رس ی د که تا جا یی که توانستم هرسال خمس آن را حساب کرده ام و حساب آن را همسر عز ی زم دارد .
و به دوستان و عز ی زان همکار توص ی ه م ی کنم که در حساب سال خود کوتاه ی نکنند و وقت ی اضافه تر هم بده ی د چراکه ا ی ن مال به صورت امانت در دست شما قرار گرفته و اگر ا ی ن امانت اله ی را بازنگردان ی د بدان ی د که هم در دن ی ا و هم در آخرت پش ی مان م ی شو ی د و حت ی در زمان ظهور حضرت ول ی عصر اول از حساب سالتان سوال م ی کنند .
و اما بدان ی د ا ی فرزندانم محمد محسن و ز ی نب گلم ( البته شا ی د سوم ی هم در راه باشد و من ب ی خبر ) که دشمن به هر روش م ی خواهد شما را نابود کند با هر ابزار ی وارد م ی شود؛ هوش ی ار باش ی د که اس ی ر ز ی با یی ها یی که دشمن فراهم م ی کند نشو ی د چراکه م ی خواهد اول د ی نتان را از د ن ی ا ی تان جدا کند و بعد د ی نتان را از ب ی ن ببرد در آخر هم خودتان را ؛ پس خودتان را با سلاح معنو ی ت تقو ی ت کن ی د و برا ی رس ی دن به ا ی ن سلاح از خدا کمک بخواه ی د و در راه اهل ب ی ت حرکت کن ی د و پشتوانه ولا ی ت مطلقه فق ی ه باش ی د .
در آخر هم چند نکته :
مراقب دشمن ی دشمنان و منافقان باش ی د چرا که شما هرزمان که توانست ی د خصلت گرگ و روباه و خوک را عوض کن ی د م ی توان ی د دشمن ی آمر ی کا و انگل ی س و آل سعود را هم از ب ی ن ببر ی د؛ بدان ی د ولا ی ت مطلقه فق ی ه ع ی ن ولا ی ت امام زمان (عج) و پ ی امبر اعظم (ص) و ولا ی ت خداوند است؛ هرکس که ا ی ن ولا ی ت را در آشکارا و پنهان قبول ندارد و فکر م ی کند که د ی کتاتور ی است؛ بدان ی د که با ا ی ن کار تمام زندگ ی خود را ز ی ر سوال برده و زندگ ی ش باطل و بر باد فنا استوار است .
عز ی زان و همکاران گرام ی برو ی د با ولا ی ت مطلقه فق ی ه آشنا شو ی د و با ر ی شه و وجود آن شناخت پ ی دا کن ی د و گرنه بدان ی د اگر آشنا نشو ی د د ی ر ی ا زود پا ی ه ها ی اعتقادتان متزلزل م ی شود و نابود م ی شو ی د .
و د ی گر ا ی نکه در خصوص مطالب و سخنان مقام معظم رهبر ی دقت کن ی د و جمله جمله سخنان ا ی شان را تجز ی ه و تحل ی ل کن ی د و گوش فرا ده ی د چرا که حت ی در کوچکتر ی ن سخن ا ی شان هزاران نکته نهفته است. و بعض ی سخنان ا ی شان را آ ی ندگان م ی فهمند و در حد فهم کنون ی ما ن ی ست .
فرزندان عز ی زتر از جانم بدان ی د که پدر شما برا ی هدف بزرگتر ی رفت تا در آ ی نده جلو شما و مردم و مخصوصا خداوند شرمنده نباشد و به توص ی ه ام ی رالمومن ی ن (ع) که فرمودند : جنگ ی که داخل مرزها ی ی ک مملکت انجام شود ما ی ه نابود ی آن ملت م ی شود را گوش کرده ام تا خدا ی ناکرده شم ا در آ ی نده آس ی ب ی نب ی ن ی د .
درس خود را بخوان ی د و از نظر اعتقاد ی و عمل ی پ ی شرفت کن ی د و در تمام مراحل به رضا ی خدا ب ی ند ی ش ی د و سع ی تان ا ی نگونه باشد که دل رهبر انقلاب را هم ی شه شاد کن ی د .
همه چ ی ز ا ی ن دن ی ا فان ی است و مرگ و آخرت ی هست که با ی د هرلحظه به ی اد آن باش ی م و بعد از هر سخت ی ، آسان ی خداوند قرار داده چه در ا ی ن دن ی ا و چه در آخرت. و هم ی شه آماده مرگ باش ی د به طور مثال هم ی ن چند وقت ی که ما آماده مامور ی ت بود ی م به واقع شخصا سع ی م ی کردم که کارها ی خود را انجام دهم بعد بروم مامور ی ت؛ به واقع شخصا احساس م ی کردم هرلحظه مرگ کنارم است؛ به خاطر هم ی ن کارها ی خود را دق ی ق انجام م ی دادم .
و اما مادر عز ی زم :
م ی دانم که خ ی ل ی ناراحت ی و غم دار ی ؛ در زمان ح ی اتم به خاطر ا ی ن حق ی ر چه رنجها ی بس ی ار که نکش ی د ی و من نادان هم نتوانستم رضا ی تت را جلب کنم ول ی خواهش ی که دارم همانند ننه حاج ی که فرزندانش ، دوپسر خود را تقد ی م ا ی ن انقلاب و اسلام نمودو فقط برا ی مظلوم ی ت ائمه گر ی ست و هرگز شکا ی ت ی هم نکرد ؛ ام ی دوارم خدا هم به شما صبر بدهد و ا ی ن مص ی بت را تحمل کن ی د و فقط و فقط برا ی مظلوم ی ت حضرت زهرا (س) و اباعبدلله گر ی ه کن ی د .
مادر عز ی زم ا ی ن فرزند گنهکار و سر تا پا تقص ی ر ، برا ی رضا ی خدا رفت تا از حر ی م ولا ی ت دفاع کند و همه بدانند اگر پرچم ولا ی ت را نشناسند و دفاع نکنند ماجرا و حوادث سال ۶۱ هجر ی دوباره رقم م ی خورد و دوباره ولا ی ت را م ی کشند و اهل ب ی تش را به اسارت م ی برند .
پس فقط بص ی رت خود را حفظ نما یی د و نکات واقعه عاشورا را مرور کن ی د و درس عبرت بگ ی ر ی د که خدا ی نکرده به خاطر اشک ر ی ختن شما به خاطر مص ی بت وارده به شما دل امام خامنه ا ی بشکند که اگر ا ی نگونه شود حضرت زهرا ناراحت شده و ما ی ه نزول عذاب م ی شود .
مادر عز ی زم از خدا خواستم که به گونه ا ی مرا قبول کند که جنازه ا ی ن حق ی ر باز نگردد و ی ا درصورت بازگشتن سالم نماند و از پ ی کر اباعبدالله الحس ی ن پاره پاره تر باشد چراکه اگر سالم باشد جلو مادرمان حضرت زهرا شرمنده م ی شوم و پاسخ ی ندارم به ا ی شان بدهم .
وا ی بر ما که روز ی حضرت زهرا (س) از ما شکا ی ت کند که شکا ی ت ا ی شان ما ی ه عذاب اله ی است .
همسر عز ی زم
از پدر و مادرت حلال ی ت برا ی م بگ ی ر چرا که کوتاه ی بس ی ار ی در خصوص ا ی شان داشته ام و ام ی دوارم در آن دن ی ا با ائمه اطهار محشور گردند .
به تمام پدران و مادران م ی گو ی م برا ی فرزندانتان دعا ی خ ی ر و عاقبت به خ ی ر ی کن ی د و تا م ی توان ی د از نفر ی ن دور ی کن ی د .
در آخر هم از تمام عز ی زان و رفقا و اطراف ی ان و دوستان و آشنا ی ان حلال ی ت م ی خواهم و ام ی دوارم کوتاه ی ها ی ا ی نجانب را ببخشند و برا ی م دعا کنند
ام ی دوارم همه تان آن دن ی ا با حضرت زهرا (س) محشور شو ی د و سع ی کن ی د تا م ی توان ی د برا ی فرج و سلامت ی امام زمان (عج) قرآن بخوان ی د و دعا کن ی د و سلامت ی مقام معظم رهبر ی حضرت امام خامنه ا ی را هم فراموش نکن ی د .
والسلام
بنده حق ی ر خدا
محمد حس ی ن حمزه
۴/۷/۹۴
خاطرات و گزارشات :
نحوه شهادت :
در حمله گروهک ترور ی ست ی داعش ، شه ی د محمد حس ی ن مجبور به ترک موقع ی ت قبل ی که به اسم موقع ی ت حضرت زهرا (س) تحو ی ل ا ی شان شده بود؛ شد.ا ی ن عقب نش ی ن ی برا ی شه ی د بس ی ار ناخوشا ی ند بود به حد ی که برا ی از دست دادن آن موقع ی ت در آن لحظات قبل از شهادتش که در کنار هم بود ی م اشک م ی ر ی خت …
داعش در حمله ا ی اقدام به پرتاب سه گلوله از توپ ۱۰۶ کرد که ی ک ی از آنها به موقع ی ت بچه ها ی فاطم ی ون برخورد و تعداد ز ی اد ی از آنها را شه ی د کرد. گلوله دوم و سوم به موقع ی ت ما برخورد کرد که ترکش از دو ناح ی ه ی گردن (شاه رگ) و شکم و پهلو به شه ی د عز ی ز اصابت کرد و در ه مان محل موجب شهادت ا ی شان گرد ی د .
- ی ک خاطره :*
ی ک بار درمس ی ر ز ی ارت امام رضا (ع) به قصد د ی دار ا ی شان و خانواده شان به منزلشان رفته بود ی م . چ ی ز ی که در منزلشان ب ی ش از همه جلب توجه م ی کرد؛ نما ی شگاه کوچک ی از پوکه ها و فشنگ ها و آثار و نمادها ی دفاع مقدس بود؛ گوشه ا ی از خانه متعلق به ا ی ن نما ی شگاه بود .
نزد ی ک اذان مغرب بود؛ خ ی ل ی راحت پ ی شنهاد کرد که با هم به مسجد برو ی م . م ی گفت کار ی در مسجد دارد که با ی د برود من که خ ی ل ی کنجکاو بودم ب ی شتر با حس ی ن آشنا بشنوم قبول کردم تا به مسجد برو ی م . هنگام و پس از نماز جماعت شاهد بودم که حس ی ن محور توجه جوانان و نوجوانان در م سجد بود. ظاهرا بس ی ار ی از امور فرهنگ ی مسجد را بر عهده داشت. او هم ی شه چف ی ه اش را گردنش م ی گذاشت. ی ادم نم ی آ ی د جا یی او را با پوشش رسم ی خارج از منزل بدون چف ی ه د ی ده باشم. حت ی روز داماد ی اش هم چف ی ه جزو لباسش بود. نکته ی بعد ی که برا ی م جالب بود ا ی ن بود که خ ی ل ی دق ی ق مسائل جار ی و س ی اس ی را رصد م ی کرد و نسبت به کوچکتر ی ن تحرک ی ب ی تفاوت نبود و موضعگ ی ر ی داشت .
فراز ی از پ ی ام سردار جعفر ی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلام ی به خانواده شه ی د محمد حس ی ن حمزه :
در روزگار ی که ی ز ی د زمانه در چهره آمر ی کا و اسرائ ی ل و آل سعود و داعش به منظور منحرف ساختن اسلام ناب محمد ی و ترو ی ج افکار ش ی طان ی در کشورها ی اسلام ی و دن ی ا نما ی ان شده؛ شما به حق توانست ی د ندا ی لب ی ک ی ا حس ی ن (ع) را با ب ی زار ی جستن از آنان و دفاع از د ی ن خدا با تقد ی م خون مطهرتان عل ی کرده و عرصه را برا ی جولان دادن ا ی ن جلادان شمر صفت با تشک ی ل لشگر جهان ی حزب الله در بلاد اسلام ی تنگ کن ی د .
- ی ادداشت :*
خدا را شکر که در ا ی ن آشفته بازار دن ی ا هنوز راه و رسم جوانمرد ی و غ ی رت فراموش نشده است. خدا را شکر که در م ی ان خ ی مه شب باز ی س ی است بازان، هنوز را ی حه اخلاص و صداقت به مشام م ی رسد. خدا را شکر که با وجود خواب بس ی ار ی از اهال ی سرزم ی نم، مردان ی با چشمان ی ت ی زب ی ن ب ی دارند و م ی دانند اگر برخ ی خواب ی ده اند و ی ا خود را به خواب زده اند آنها تکل ی ف د ی گر ی دارند. خدا را شکر که با گذشت هزار و اند ی سال از حادثه عاشورا، هنوز فر ی اد ه ی هات من الذله سرور آزادگان تار ی خ، خاموش نشده است و مردان ی چون کوه استوار به ق ی مت خون خود از آن پاسدار ی م ی کنند .
ا ی ن روزها مسافر ی د ی گر، از ب ی نمان راه ی کربلا شد. م ی دانم د ی دن چهره معصومانه محسن و ز ی نب حمزه وقت ی عکس پدرشان را در دست گرفته اند و به انبوه جمع ی ت م ی نگرند تلخ است. م ی دانم از ا ی ن پس ز ی نب دستان پدر را در م ی ان موها ی خود حس نخواهد کرد؛ م ی دانم محسن د ی گر نم ی تو اند در خانه با پدرش باز ی کند. همه ا ی ن تلخ ی ها را م ی دانم اما ا ی ن را هم خوب م ی دانم محمدحس ی ن حمزه ستاره ا ی شد تا مردم شهرش، راه را گم نکنند. خوب م ی دانم دستان محسن و ز ی نب از دست پدرشان جدا شد تا دستان ما از دستان سالار شه ی دان جدا نشود. ی اد قلم خون ی ن س ی د مرت ض ی آو ی ن ی بخ ی ر که چه ز ی با نوشت :
« در عالم راز ی است که جز به بها ی خون فاش نم ی شود.»
منبع: