شهید کامبیز فرهودی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «شهید کامبیز فرهودی تاریخ تولد :1338/02/04 تاریخ شهادت : 1364/07/23 محل شهادت : نامشخص...» ایجاد کرد)
 
سطر ۹: سطر ۹:
 
محل آرامگاه : اردبیل - خلخال – دارالسلام
 
محل آرامگاه : اردبیل - خلخال – دارالسلام
  
زندگینامه
+
==زندگینامه==
  
 
نامش کامبیز است با شهرت فرهودی زاده ی شهر خلخال مولود روز بهاری مولود چهارم اردیبهشت 1338 روزی که خداوند بخشنده با دادن کامبیز اولین و بزرگترین هدیه ی گرانبهای خود را به آقا عنایت الله و منیره خانم عطا فرمود . در خانواده ای مذهبی و فرهنگی رشد کرد و تربیت یافت، پدرش معلم بود و مادرش خانه دار بهترین هم بازی هایش چهار برادر کوچکتر از خودش بودند دوران ابتدایی را در مدرسه نامجو ( ناصری ) خلخال گذراند . پس از آن نیز مدرسه ی راهنمایی مولوی خلخال شاهد رشد و ترقی او شد تا اینکه در سال 1355 زمانی که 17 ساله بود وارد هنرستان صنعتی مسجد سلیمان شد و در آنجا پس از طی چهار سال آموزش کلاسیک و نظامی با اخذ دیپلم فنی در تاریخ 1359/07/01 با عنوان کارمند فنی به کارخانجات بابک تهران رفت . ابتدا کار در سالن تراشکاری و تعمیر موتور بود ولی با تقاضای مکرر شخصی به سالن تعمیرات تانک منتقل گردید و از آن طریق در 1361/04/30 به اولین مأموریت جنگی اعزام شد روز به روز جاذبه ی درونش قوت بیشتری می گرفت و او را مشتاقتر می کرد ناخسته از سختی و دشواری کار و عملیات همچنان با شور و شوق مأموریتهای محوله را با موفقیت به انجام می رساند و در این راه بارها و بارها مورد تشویق کتبی از سوی فرماندهان رده های بالای نیروی زمینی ارتش قرار گرفته بود .
 
نامش کامبیز است با شهرت فرهودی زاده ی شهر خلخال مولود روز بهاری مولود چهارم اردیبهشت 1338 روزی که خداوند بخشنده با دادن کامبیز اولین و بزرگترین هدیه ی گرانبهای خود را به آقا عنایت الله و منیره خانم عطا فرمود . در خانواده ای مذهبی و فرهنگی رشد کرد و تربیت یافت، پدرش معلم بود و مادرش خانه دار بهترین هم بازی هایش چهار برادر کوچکتر از خودش بودند دوران ابتدایی را در مدرسه نامجو ( ناصری ) خلخال گذراند . پس از آن نیز مدرسه ی راهنمایی مولوی خلخال شاهد رشد و ترقی او شد تا اینکه در سال 1355 زمانی که 17 ساله بود وارد هنرستان صنعتی مسجد سلیمان شد و در آنجا پس از طی چهار سال آموزش کلاسیک و نظامی با اخذ دیپلم فنی در تاریخ 1359/07/01 با عنوان کارمند فنی به کارخانجات بابک تهران رفت . ابتدا کار در سالن تراشکاری و تعمیر موتور بود ولی با تقاضای مکرر شخصی به سالن تعمیرات تانک منتقل گردید و از آن طریق در 1361/04/30 به اولین مأموریت جنگی اعزام شد روز به روز جاذبه ی درونش قوت بیشتری می گرفت و او را مشتاقتر می کرد ناخسته از سختی و دشواری کار و عملیات همچنان با شور و شوق مأموریتهای محوله را با موفقیت به انجام می رساند و در این راه بارها و بارها مورد تشویق کتبی از سوی فرماندهان رده های بالای نیروی زمینی ارتش قرار گرفته بود .

نسخهٔ ‏۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۳

شهید کامبیز فرهودی

تاریخ تولد :1338/02/04

تاریخ شهادت : 1364/07/23

محل شهادت : نامشخص

محل آرامگاه : اردبیل - خلخال – دارالسلام

زندگینامه

نامش کامبیز است با شهرت فرهودی زاده ی شهر خلخال مولود روز بهاری مولود چهارم اردیبهشت 1338 روزی که خداوند بخشنده با دادن کامبیز اولین و بزرگترین هدیه ی گرانبهای خود را به آقا عنایت الله و منیره خانم عطا فرمود . در خانواده ای مذهبی و فرهنگی رشد کرد و تربیت یافت، پدرش معلم بود و مادرش خانه دار بهترین هم بازی هایش چهار برادر کوچکتر از خودش بودند دوران ابتدایی را در مدرسه نامجو ( ناصری ) خلخال گذراند . پس از آن نیز مدرسه ی راهنمایی مولوی خلخال شاهد رشد و ترقی او شد تا اینکه در سال 1355 زمانی که 17 ساله بود وارد هنرستان صنعتی مسجد سلیمان شد و در آنجا پس از طی چهار سال آموزش کلاسیک و نظامی با اخذ دیپلم فنی در تاریخ 1359/07/01 با عنوان کارمند فنی به کارخانجات بابک تهران رفت . ابتدا کار در سالن تراشکاری و تعمیر موتور بود ولی با تقاضای مکرر شخصی به سالن تعمیرات تانک منتقل گردید و از آن طریق در 1361/04/30 به اولین مأموریت جنگی اعزام شد روز به روز جاذبه ی درونش قوت بیشتری می گرفت و او را مشتاقتر می کرد ناخسته از سختی و دشواری کار و عملیات همچنان با شور و شوق مأموریتهای محوله را با موفقیت به انجام می رساند و در این راه بارها و بارها مورد تشویق کتبی از سوی فرماندهان رده های بالای نیروی زمینی ارتش قرار گرفته بود .


روزها سپری شدند و رسیدند به 12 شهریور 1364 کامبیز دوباره به مأموریت اعزام شده بود نزدیک به 40 روز از مأموریت گذشت و کامبیز برای تدارک وسایل مورد نیاز همرزمانش راهی تهران شد . بامداد روز سه شنبه 1364/07/23 حال و هوایش عجیب تر بود و اشتیاق بیشتر و ندای درونش بلند تر


آری؛ ندا به بلندای صوت لبیک بود و مژده می داد که دیگر مأموریت روی زمین به اتمام رسیده و این چنین حادثه ی تصادفی در گردنه ی زالانیان در جاده ی بین بروجرد و خرم آباد واسطه ای شد تا روح پر شکوهش رهسپار دیار باقی گردید و از قفس تن آزاد .




" آنچنان خوب بود که کسی جز خوبی از او خاطره ای ندارد .


باید عاشق بودن


وانگهی از اثر عشق دمی ناسودن


باید آماده شدن بر بودن


بهر رفتن به ورای ملکوت، بال و پر گشودن


وصل معشوق چه شیرین و گوارا است عزیز


باید این راه به سر پیمودن


وان سپس آسودن "

منبع:سایت شهدای ارتش

http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/37027