شهید محمد حسین زارع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی « شهید : محمد حسین زارع فرزند : غلامرضا عضو : بسیج تاریخ تولد : ۱۳۳۷ محل تولد :...» ایجاد کرد)
 
سطر ۲۰: سطر ۲۰:
 
  rId4
 
  rId4
  
زندگی نامه
+
==زندگی نامه==
  
 
مفقودالاثر شهید محمد حسین زارع در سال ۱۳۳۷ در روستای معز آباد گورگیر در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد ، پدرش در گوش او اذان گفت و نامش را محمد حسین گذاشت . پدرش شغل کشاورزی داشت و با روزی حلال محمد حسین را بزرگ کرد محمد حسین برای بهره مند شدن از علم و دانش راهی مدرسه شد و تا سال اول دبیرستان (پیش از انقلاب) به تحصیلات خود ادامه داد با روحیه دینی و مذهبی که داشت به خاطر آوردن دبیر زن بد حجاب به مدرسه ، ایشان ترک تحصیل کرد و به همراه پدر و برادران خود به کار کشاورزی پرداخت . با اوج گیری انقلاب اسلامی ایشان به شیراز می رفت و همگام با دیگر مردم ایران اسلامی در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می کرد . بعد از پیروزی انقلاب در گروه مقاومت روستا    ثبت نام کرد و و در دوره های آموزش زیاد شرکت نمود . با شروع جنگ تحمیلی بارها برای حضور در جبهه ها ثبت نام کرد ، اما متاُ هل بودن ایشان و وجود سه فرزند خردسال و کم سن و سال باعث شد که خانواده در هر بار مانع رفتن او به جبهه شود تا این که در اوایل تابستان۱۳۶۴ جهت زیارت شاهچراغ به همراه فرزند سومش به شیراز می رود به محض شنیدن خبر اعزام سریعاً به روستا بر می گردد و در حالی که با اعتراض شدید خانواده در مورد عدم بردن فرزندش به زیارت مواجه می شود می گوید جبهه واجب تر است و او که در این زمان از کار کشاورزی فارغ شده بود بهانه ای برای خانواده در مورد ممانعت از ایشان برای رفتن به جبهه ندید . مخصوصاً این که در این سال شهدای زیادی تقدیم اسلام شد و جنگ شدت یافته بود راهی جبهه شد . در تاریخ ۱۵/۴/۱۳۶۴ در عین خوش با دیدن آموزشی فشرده در کمتر از ۵ روز در تاریخ ۲۰/۴/۱۳۶۴ در عملیات قدس (۳) در منطقه جنگی بیات ، پاسگاه زید شرکت می کند و مفقودالاثر می گردد .
 
مفقودالاثر شهید محمد حسین زارع در سال ۱۳۳۷ در روستای معز آباد گورگیر در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد ، پدرش در گوش او اذان گفت و نامش را محمد حسین گذاشت . پدرش شغل کشاورزی داشت و با روزی حلال محمد حسین را بزرگ کرد محمد حسین برای بهره مند شدن از علم و دانش راهی مدرسه شد و تا سال اول دبیرستان (پیش از انقلاب) به تحصیلات خود ادامه داد با روحیه دینی و مذهبی که داشت به خاطر آوردن دبیر زن بد حجاب به مدرسه ، ایشان ترک تحصیل کرد و به همراه پدر و برادران خود به کار کشاورزی پرداخت . با اوج گیری انقلاب اسلامی ایشان به شیراز می رفت و همگام با دیگر مردم ایران اسلامی در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می کرد . بعد از پیروزی انقلاب در گروه مقاومت روستا    ثبت نام کرد و و در دوره های آموزش زیاد شرکت نمود . با شروع جنگ تحمیلی بارها برای حضور در جبهه ها ثبت نام کرد ، اما متاُ هل بودن ایشان و وجود سه فرزند خردسال و کم سن و سال باعث شد که خانواده در هر بار مانع رفتن او به جبهه شود تا این که در اوایل تابستان۱۳۶۴ جهت زیارت شاهچراغ به همراه فرزند سومش به شیراز می رود به محض شنیدن خبر اعزام سریعاً به روستا بر می گردد و در حالی که با اعتراض شدید خانواده در مورد عدم بردن فرزندش به زیارت مواجه می شود می گوید جبهه واجب تر است و او که در این زمان از کار کشاورزی فارغ شده بود بهانه ای برای خانواده در مورد ممانعت از ایشان برای رفتن به جبهه ندید . مخصوصاً این که در این سال شهدای زیادی تقدیم اسلام شد و جنگ شدت یافته بود راهی جبهه شد . در تاریخ ۱۵/۴/۱۳۶۴ در عین خوش با دیدن آموزشی فشرده در کمتر از ۵ روز در تاریخ ۲۰/۴/۱۳۶۴ در عملیات قدس (۳) در منطقه جنگی بیات ، پاسگاه زید شرکت می کند و مفقودالاثر می گردد .

نسخهٔ ‏۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۶

شهید : محمد حسین زارع

فرزند : غلامرضا

عضو : بسیج

تاریخ تولد : ۱۳۳۷

محل تولد : معزآباد گورگیر

تاریخ شهادت : ۲۰/۴/۱۳۶۴

محل شهادت : بیات – پاسگاه زید

عملیّات : قدس (۳)

محل دفن : مفقودالاثر

rId4

زندگی نامه

مفقودالاثر شهید محمد حسین زارع در سال ۱۳۳۷ در روستای معز آباد گورگیر در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد ، پدرش در گوش او اذان گفت و نامش را محمد حسین گذاشت . پدرش شغل کشاورزی داشت و با روزی حلال محمد حسین را بزرگ کرد محمد حسین برای بهره مند شدن از علم و دانش راهی مدرسه شد و تا سال اول دبیرستان (پیش از انقلاب) به تحصیلات خود ادامه داد با روحیه دینی و مذهبی که داشت به خاطر آوردن دبیر زن بد حجاب به مدرسه ، ایشان ترک تحصیل کرد و به همراه پدر و برادران خود به کار کشاورزی پرداخت . با اوج گیری انقلاب اسلامی ایشان به شیراز می رفت و همگام با دیگر مردم ایران اسلامی در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می کرد . بعد از پیروزی انقلاب در گروه مقاومت روستا ثبت نام کرد و و در دوره های آموزش زیاد شرکت نمود . با شروع جنگ تحمیلی بارها برای حضور در جبهه ها ثبت نام کرد ، اما متاُ هل بودن ایشان و وجود سه فرزند خردسال و کم سن و سال باعث شد که خانواده در هر بار مانع رفتن او به جبهه شود تا این که در اوایل تابستان۱۳۶۴ جهت زیارت شاهچراغ به همراه فرزند سومش به شیراز می رود به محض شنیدن خبر اعزام سریعاً به روستا بر می گردد و در حالی که با اعتراض شدید خانواده در مورد عدم بردن فرزندش به زیارت مواجه می شود می گوید جبهه واجب تر است و او که در این زمان از کار کشاورزی فارغ شده بود بهانه ای برای خانواده در مورد ممانعت از ایشان برای رفتن به جبهه ندید . مخصوصاً این که در این سال شهدای زیادی تقدیم اسلام شد و جنگ شدت یافته بود راهی جبهه شد . در تاریخ ۱۵/۴/۱۳۶۴ در عین خوش با دیدن آموزشی فشرده در کمتر از ۵ روز در تاریخ ۲۰/۴/۱۳۶۴ در عملیات قدس (۳) در منطقه جنگی بیات ، پاسگاه زید شرکت می کند و مفقودالاثر می گردد . ایشان بهترین کس در میان فرزندان خانواده و هم سن و سالان از نظر اخلاقی بود در زمان کودکی و پس از آن در میان هم کلاسی های خود فردی مؤدب و کم حرف بود . هیچ گاه دیده نشد با کسی از در خصومت در آید و جر و بحث کند . به زندگی ساده قانع بود . در میان افراد روستا و مردمی که با ایشان آشنایی داشتند از محبوبیت زیادی برخوردار بود و همگی به نیکی از او یاد می کنند . مقید به دین و مسائل و احکام مذهب بودند . با صدای دلنشین صوت قرآن پدر از خواب بیدار می شد ، در جلسات دینی و مذهبی شرکت فعالی داشت . امانتداری ، تلاش برای معاش و کسب روزی حلال و کار برای رضای خدا ، انجام فرائض دینی ، کمک به نیازمندان از جمله سفارش های ایشان بود و همیشه فرزندان و خانواده را به نیکی کردن به پدر و مادر و ارتباط صمیمی با خویشاوندان و دستگیری از فقرا توصیه می کرد . منبع سایت شهدای استان فارس

http://www.iranshahid.ir/?cat=30&paged=2