شهید محمود بریانی: تفاوت بین نسخهها
Bagheri9711 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «rId5 نام: محمود بریانی نام پدر: قاسم نام مادر: خدیجه محل شهادت: ام الرصاص محل...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۳۵: | سطر ۳۵: | ||
مزار شهید: قزوین - قزوین | مزار شهید: قزوین - قزوین | ||
− | زندگي نامه | + | ==زندگي نامه== |
بریانی ، محمود: بیست و چهارم دی ۱۳۴۷ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قاسم، کارگر بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت غواص در امالرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. | بریانی ، محمود: بیست و چهارم دی ۱۳۴۷ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قاسم، کارگر بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت غواص در امالرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. | ||
− | وصایا | + | ==وصایا== |
شهید، محمود بریانی : همه میمیرند،یکی در بستر و دیگری در میدان نبرد؛ اما، خوشا به سعادت آن کسانی که در میدان نبرد، با جهاد خود دشمن را خوار و ذلیل کرده، به لقاء الله می رسند. باید بگویم که من، راهم را خودم انتخاب کردم و شهادت آرزوی من است؛ همان طور که آرزوی تمام رزمندگان است. من دوست دارم مثل سرور آزادگان، حسین بن علی (ع) شهید شوم و سر در بدن نداشته باشم و با لب تشنه شهید شوم. پروردگارا! آرزوهای مرا به هدف اجابت برسان و دعاهایم را مستجاب فرما. ای امت شهیدپرور ! راه شهیدان را ادامه دهید تا شاید در آن دنیا مورد سؤال قرار نگیرید؛ زیرا در آنجا برگشتی نیست ! ای کسانی که از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری میکنید، در آن دنیا چگونه جواب خواهید داد و در مقابل شهدای کربلا چگونه سر بلند می کنید؟ چگونه جواب حضرت زینب (س) را -که مصیبت هفتاد و دو تن را تحمل کرد- خواهید داد؟ بدانید که در قبال خون شهدا، مسئولید و هیچ عذری پذیرفته نیست . ای منافقان! بدانید که ما با اهدای خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و شما هم گور خود را کَنده اید و چنان چه ما را بکُشند و سپس قطعه قطعه کرده و بسوزانید و خاکسترمان را به باد دهید، باز هم فریاد زده و خواهیم گفت: «مرگ بر منافق!» ۱ (۱۱۱۶۵۶۶) محمود بریانی ۱۷/۴/۶۵ | شهید، محمود بریانی : همه میمیرند،یکی در بستر و دیگری در میدان نبرد؛ اما، خوشا به سعادت آن کسانی که در میدان نبرد، با جهاد خود دشمن را خوار و ذلیل کرده، به لقاء الله می رسند. باید بگویم که من، راهم را خودم انتخاب کردم و شهادت آرزوی من است؛ همان طور که آرزوی تمام رزمندگان است. من دوست دارم مثل سرور آزادگان، حسین بن علی (ع) شهید شوم و سر در بدن نداشته باشم و با لب تشنه شهید شوم. پروردگارا! آرزوهای مرا به هدف اجابت برسان و دعاهایم را مستجاب فرما. ای امت شهیدپرور ! راه شهیدان را ادامه دهید تا شاید در آن دنیا مورد سؤال قرار نگیرید؛ زیرا در آنجا برگشتی نیست ! ای کسانی که از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری میکنید، در آن دنیا چگونه جواب خواهید داد و در مقابل شهدای کربلا چگونه سر بلند می کنید؟ چگونه جواب حضرت زینب (س) را -که مصیبت هفتاد و دو تن را تحمل کرد- خواهید داد؟ بدانید که در قبال خون شهدا، مسئولید و هیچ عذری پذیرفته نیست . ای منافقان! بدانید که ما با اهدای خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و شما هم گور خود را کَنده اید و چنان چه ما را بکُشند و سپس قطعه قطعه کرده و بسوزانید و خاکسترمان را به باد دهید، باز هم فریاد زده و خواهیم گفت: «مرگ بر منافق!» ۱ (۱۱۱۶۵۶۶) محمود بریانی ۱۷/۴/۶۵ |
نسخهٔ ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۰۱
rId5
نام: محمود بریانی
نام پدر: قاسم
نام مادر: خدیجه
محل شهادت: ام الرصاص
محل تولد: قزوین
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۰/۲۴
محل شهادت: ام الرصاص
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴
استان محل شهادت: بصره
شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل: مجرد
درجه نظامی
تحصیلات: سوم راهنمائی
رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید: قزوین - قزوین
زندگي نامه
بریانی ، محمود: بیست و چهارم دی ۱۳۴۷ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قاسم، کارگر بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت غواص در امالرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصایا
شهید، محمود بریانی : همه میمیرند،یکی در بستر و دیگری در میدان نبرد؛ اما، خوشا به سعادت آن کسانی که در میدان نبرد، با جهاد خود دشمن را خوار و ذلیل کرده، به لقاء الله می رسند. باید بگویم که من، راهم را خودم انتخاب کردم و شهادت آرزوی من است؛ همان طور که آرزوی تمام رزمندگان است. من دوست دارم مثل سرور آزادگان، حسین بن علی (ع) شهید شوم و سر در بدن نداشته باشم و با لب تشنه شهید شوم. پروردگارا! آرزوهای مرا به هدف اجابت برسان و دعاهایم را مستجاب فرما. ای امت شهیدپرور ! راه شهیدان را ادامه دهید تا شاید در آن دنیا مورد سؤال قرار نگیرید؛ زیرا در آنجا برگشتی نیست ! ای کسانی که از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری میکنید، در آن دنیا چگونه جواب خواهید داد و در مقابل شهدای کربلا چگونه سر بلند می کنید؟ چگونه جواب حضرت زینب (س) را -که مصیبت هفتاد و دو تن را تحمل کرد- خواهید داد؟ بدانید که در قبال خون شهدا، مسئولید و هیچ عذری پذیرفته نیست . ای منافقان! بدانید که ما با اهدای خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و شما هم گور خود را کَنده اید و چنان چه ما را بکُشند و سپس قطعه قطعه کرده و بسوزانید و خاکسترمان را به باد دهید، باز هم فریاد زده و خواهیم گفت: «مرگ بر منافق!» ۱ (۱۱۱۶۵۶۶) محمود بریانی ۱۷/۴/۶۵
شهداي ارتش