ویرایش‌ها

شهید نورالله احمدی پرکلایی

۲۴ بایت اضافه‌شده، ‏۲۵ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۳
رابطه اش با والدینش عاطفی و توأم با صمیمیت بود. پدر و مادر در توصیف اش او را فردی مهربان و دلسوز می دانند. در کارهای خانه یار و یاور مادرش بود. از جمله: لباس شستن، غذا درست کردن، ایشان سعی می کردند فرزند صالحی برای خانواده اش باشند. با پدرش در تأمین معاش خانواده همکاری می کرد.
گوش جان سپردن به فرامین [[امام خمینی (ره)]]، درک و فهم بالا از اوضاع روز جامعه احساس مسئولیت در قبال کشور، تبعیت از امام خمینی عواملی بود که شخصیت و رفتار وی را تحت تأثیر قرار داد.
از خصوصیات بارز شهید که او را بعنوان فردی مؤثر و تأثیرگذار جلوه می داد می توان به وفای به عهد، خوش خلقی، انجام واجبات، امانتداری، در نظر داشتن خداوند در کارها، احترام به والدین و کمک به آنها نام برد.که اثرگذار بر خانواده ودیگران بود.
قبل از انقلاب در راهپیمایی و تظاهرات شرکت فعالی داشت وی به همراه دوستان و دیگر مردم انقلابی شعار الله اکبر سر می دادند.
بعد از تحقق [[انقلاب اسلامی ]] به عضویت نهاد [[بسیج ]] درآمد وی عضو پایگاه بسیج مسجد جان نثاران بود. در آنجا ضمن فعالیت بسیار نهایتاً از این نهاد راهی جبهه حق شد.او یک بار در تاریخ، 31/3/65، از سپاه بهشهر با عضویت بسیج در منطقه فاو و (هفت تپه) به عملیات [[ام الرصاص ]] اعزام شد.
در تاریخ، 4/10/65، منطقه ام الرصاص کربلای 4، به درجه شهادت نائل آمد.
مورخ 4/10/74 در گلزار بهشت فاطمه خاکسپاری شد.
==خاطرات==
در کالبد وجود او اعمال و رفتاری پسندیده و زیبایی نقش آفرینی داشت و با جمع شدن در کنار هم از او شخصیتی بی نظیر ساخت از آن جمله می توان به: سادگی، اتکا خداوند در کارها، مهربانی و عطوفت، بی توجهی به ظواهر دنیا، ولایت پذیری، انجام واجبات و ترک محرمات، داشتن روحیه بالای معنوی، احترام به والدین و صمیمیت در خانواده و کمک به معاش خانواده می توان نام برد. نورالله با توجه به داشتن قدرت بدن بالا، شهامت و رشادت خاصی در [[جبهه ]] از خود بروز می داد. به کارهای سخت و سنگین می پرداخت. مورد اعتماد همگان بود. احساس مسئولیت وافری در کارهای محوله به وی داشت، اگر چیزی یا کاری به او سپرده می شد تمام و کمال انجام می داد. او کشور و ناموس خود را در خطر دید پس بر خود فرض می دانست برای دفاع برود. پدرش، عین الله، ضمن بیان مطالبی، خاطره ای، نقل می ند: «پدر بزرگش به شهید می گوید شما نروید، خطر دارد موقع جنگ است. می گفت: اگر من نروم دشمن آمده در حیاط خانه ما. وظیفه مان است دفاع کنم. اگر شهید شدم در راه خداست، اگر برگشتم باز در راه خداست. نهایت جان پاک و شیرین خود را بر سر عهد و اعتقادش نهاد. خون پاکش نهال [[انقلاب ]] را آبیاری کرد.
منبع سایت جنگ و درنگ
۲۲۲
ویرایش