شهید عظیم احمدی ۱۳۴۸/۱۲/۱۰: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۳۷: سطر ۳۷:
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
  
شهید، عظیم احمدی: من، وصیت خود را در حالی شروع می کنم که نمی دانم کدام یک از هموطنانم با گلوله های خصم در خون خفته و کدام پدر و مادری بی فرزند و کدام کودکی بی پدر و یا کدام انسانی به سعادت رسیده است. آری! به راستی که شهادت، کمال انسانیت و یک سعادت است و من، خدا را شکر می کنم که در ایران حکومتی به وجود آمد که راه رسیدن به سعادت را به ما نشان داد. حکومتی که باعث شد انسان های زیادی از هلاکت نجات یافته و به سعادت برسند. حکومتی که لرزه بر اندام دشمنان اسلام انداخته است. هر کس به مبارزه با این حکومت برخیزد، باطل است و با خدا به مبارزه برخاسته است؛ چون این حکومت، حکومتی خداییست و از این جا می فهمیم که به جای این که یک نوجوان ساعت ۱۲ شب در خانه و در رختخواب باشد، خدا این دل و جرأت را به او داده است تا در این ساعت شب، مواظب این باشد که دشمن به آب و خاکش و دینش تجاوز نکند. ای دشمنان اسلام! بدانید -که می دانم و می دانید- من و امثال من با زور به این جبهه ها نیامده ایم. من و امثال من با علاقه ی خود به جنگ با شما آمده ایم. من، راه خود را پیدا کرده ام. سعادت خود را در ادامه دادن این راه میدانم و برای این آمده ام که لااقل در راه خدا بمیرم؛ اگر خدا قبول کند -که امیدوارم قبول کند- خوشحالم از این که فرصتی پیش آمد تا در راه خدا جهاد کنم. امیدوارم، خدا گناهانم را ببخشد و از خدا می خواهم مرا هم به عنوان خاک پای شهدا بپذیرد، که من به خاطر این به اینجا آمده ام؛ نه به این عنوان که به بهشت بروم و یا این که از جهنم می ترسم؛ بلکه می خواهم در آن دنیا از خدا شرمنده نباشم و امامان و پیامبر(ص) به عنوان یکی از پیروانش به من یک نگاه محبت آمیز بکنند. امیدوارم که به این مقام برسم و از خدا می خواهم که مرا به این مقام برساند. ای مردم! این حکومت را تا موقعی که امام زمان(عج) ظهور کند، یاری کنید، که اگر یاری نکنید، خدا را یاری نکرده اید و اگر شما با خدا باشید، مطمئن باشید که خدا نیز با شماست. ...و ای پدر، مادر و برادرانم! اگر به کربلا رفتید -که انشاء الله خواهید رفت- از طرف من زیارت کنید و از امام حسین(ع) بخواهید که مرا به عنوان عاشق خودش بپذیرد و در آن دنیا شفاعتم کند. ...و ای دوستان! از شما می خواهم که برای آمرزش من دعا کنید و همین طور می خواهم مواظب خودتان باشید که به دام دشمنان نیفتید و با پُر کردن جای من، چشم دشمنان را کور کنید. فامیل های عزیز! مرا ببخشید، حلالم کنید و این حکومت و رهبر را یاری کنید و از خدا بخواهید که گناهانم را ببخشد.۱ (۱۰۲۳۰۳۱) و السلام ـ عظیم احمدی ساعت ۴۵/۱ بعد از ظهر ۲۷/۰۸/۱۳۶۶
+
شهید، عظیم احمدی: من، وصیت خود را در حالی شروع می کنم که نمی دانم کدام یک از هموطنانم با گلوله های خصم در خون خفته و کدام پدر و مادری بی فرزند و کدام کودکی بی پدر و یا کدام انسانی به سعادت رسیده است. آری! به راستی که شهادت، کمال انسانیت و یک سعادت است و من، خدا را شکر می کنم که در ایران حکومتی به وجود آمد که راه رسیدن به سعادت را به ما نشان داد. حکومتی که باعث شد انسان های زیادی از هلاکت نجات یافته و به سعادت برسند. حکومتی که لرزه بر اندام دشمنان اسلام انداخته است. هر کس به مبارزه با این حکومت برخیزد، باطل است و با خدا به مبارزه برخاسته است؛ چون این حکومت، حکومتی خداییست و از این جا می فهمیم که به جای این که یک نوجوان ساعت ۱۲ شب در خانه و در رختخواب باشد، خدا این دل و جرأت را به او داده است تا در این ساعت شب، مواظب این باشد که دشمن به آب و خاکش و دینش تجاوز نکند. ای دشمنان اسلام! بدانید -که می دانم و می دانید- من و امثال من با زور به این جبهه ها نیامده ایم. من و امثال من با علاقه ی خود به جنگ با شما آمده ایم. من، راه خود را پیدا کرده ام. سعادت خود را در ادامه دادن این راه میدانم و برای این آمده ام که لااقل در راه خدا بمیرم؛ اگر خدا قبول کند -که امیدوارم قبول کند- خوشحالم از این که فرصتی پیش آمد تا در راه خدا جهاد کنم. امیدوارم، خدا گناهانم را ببخشد و از خدا می خواهم مرا هم به عنوان خاک پای شهدا بپذیرد، که من به خاطر این به اینجا آمده ام؛ نه به این عنوان که به بهشت بروم و یا این که از جهنم می ترسم؛ بلکه می خواهم در آن دنیا از خدا شرمنده نباشم و امامان و پیامبر(ص) به عنوان یکی از پیروانش به من یک نگاه محبت آمیز بکنند. امیدوارم که به این مقام برسم و از خدا می خواهم که مرا به این مقام برساند. ای مردم! این حکومت را تا موقعی که امام زمان(عج) ظهور کند، یاری کنید، که اگر یاری نکنید، خدا را یاری نکرده اید و اگر شما با خدا باشید، مطمئن باشید که خدا نیز با شماست. ...و ای پدر، مادر و برادرانم! اگر به کربلا رفتید -که انشاء الله خواهید رفت- از طرف من زیارت کنید و از امام حسین(ع) بخواهید که مرا به عنوان عاشق خودش بپذیرد و در آن دنیا شفاعتم کند. ...و ای دوستان! از شما می خواهم که برای آمرزش من دعا کنید و همین طور می خواهم مواظب خودتان باشید که به دام دشمنان نیفتید و با پُر کردن جای من، چشم دشمنان را کور کنید. فامیل های عزیز! مرا ببخشید، حلالم کنید و این حکومت و رهبر را یاری کنید و از خدا بخواهید که گناهانم را ببخشد.۱ (۱۰۲۳۰۳۱) و السلام ـ عظیم احمدی ساعت ۴۵/۱ بعد از ظهر <ref>پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین</ref>۲۷/۰۸/۱۳۶۶
 
+
==پانویس==
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین
+
<references />

نسخهٔ ‏۲۵ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۱

بسمی تعالی

نام عظیم احمدی

نام پدر ابوالفضل

نام مادر ام البنین

محل شهادت فاو

محل تولد قزوین

تاریخ تولد ۱۳۴۸/۱۲/۱۰

محل شهادت فاو

تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۵

استان محل شهادت بصره

شهر محل شهادت فاو

وضعیت تاهل مجرد

تحصیلات اول متوسطه

رشته تجربی

محل کار بنیاد تحت پوشش

مزار شهید قزوین - قزوین

زندگی نامه

احمدی، عظیم: دهم اسفند ۱۳۴۸، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش ابوالفضل، کارگری می‌کرد و مادرش ام‌البنین نام داشت. دانش‌آموز اول متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه

شهید، عظیم احمدی: من، وصیت خود را در حالی شروع می کنم که نمی دانم کدام یک از هموطنانم با گلوله های خصم در خون خفته و کدام پدر و مادری بی فرزند و کدام کودکی بی پدر و یا کدام انسانی به سعادت رسیده است. آری! به راستی که شهادت، کمال انسانیت و یک سعادت است و من، خدا را شکر می کنم که در ایران حکومتی به وجود آمد که راه رسیدن به سعادت را به ما نشان داد. حکومتی که باعث شد انسان های زیادی از هلاکت نجات یافته و به سعادت برسند. حکومتی که لرزه بر اندام دشمنان اسلام انداخته است. هر کس به مبارزه با این حکومت برخیزد، باطل است و با خدا به مبارزه برخاسته است؛ چون این حکومت، حکومتی خداییست و از این جا می فهمیم که به جای این که یک نوجوان ساعت ۱۲ شب در خانه و در رختخواب باشد، خدا این دل و جرأت را به او داده است تا در این ساعت شب، مواظب این باشد که دشمن به آب و خاکش و دینش تجاوز نکند. ای دشمنان اسلام! بدانید -که می دانم و می دانید- من و امثال من با زور به این جبهه ها نیامده ایم. من و امثال من با علاقه ی خود به جنگ با شما آمده ایم. من، راه خود را پیدا کرده ام. سعادت خود را در ادامه دادن این راه میدانم و برای این آمده ام که لااقل در راه خدا بمیرم؛ اگر خدا قبول کند -که امیدوارم قبول کند- خوشحالم از این که فرصتی پیش آمد تا در راه خدا جهاد کنم. امیدوارم، خدا گناهانم را ببخشد و از خدا می خواهم مرا هم به عنوان خاک پای شهدا بپذیرد، که من به خاطر این به اینجا آمده ام؛ نه به این عنوان که به بهشت بروم و یا این که از جهنم می ترسم؛ بلکه می خواهم در آن دنیا از خدا شرمنده نباشم و امامان و پیامبر(ص) به عنوان یکی از پیروانش به من یک نگاه محبت آمیز بکنند. امیدوارم که به این مقام برسم و از خدا می خواهم که مرا به این مقام برساند. ای مردم! این حکومت را تا موقعی که امام زمان(عج) ظهور کند، یاری کنید، که اگر یاری نکنید، خدا را یاری نکرده اید و اگر شما با خدا باشید، مطمئن باشید که خدا نیز با شماست. ...و ای پدر، مادر و برادرانم! اگر به کربلا رفتید -که انشاء الله خواهید رفت- از طرف من زیارت کنید و از امام حسین(ع) بخواهید که مرا به عنوان عاشق خودش بپذیرد و در آن دنیا شفاعتم کند. ...و ای دوستان! از شما می خواهم که برای آمرزش من دعا کنید و همین طور می خواهم مواظب خودتان باشید که به دام دشمنان نیفتید و با پُر کردن جای من، چشم دشمنان را کور کنید. فامیل های عزیز! مرا ببخشید، حلالم کنید و این حکومت و رهبر را یاری کنید و از خدا بخواهید که گناهانم را ببخشد.۱ (۱۰۲۳۰۳۱) و السلام ـ عظیم احمدی ساعت ۴۵/۱ بعد از ظهر [۱]۲۷/۰۸/۱۳۶۶

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین