شهید ابوالفضل منیری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
منبع؛ سایت شهدای ارتش
 
منبع؛ سایت شهدای ارتش
 
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/26077
 
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/26077
 +
 +
 +
رده‌ها
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:ابوالفضل_منیری}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان آذربایجان شرقی]]

نسخهٔ ‏۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۱

شهید ابوالفضل منیری تاریخ تولد :1339/01/20 تاریخ شهادت : 1360/12/23 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :آذربایجان شرقی - آذرشهر - ریاض الجنه


زندگی نامه

شهید ابوالفضل منیری در سال 1339 دیده به جهان گشود. در 7 سالگی به دبستان رفت و تا پنجم ابتدایی در دبستان درس خواند و چون خانواده او از لحاظ استعداد مالی ضعیف بود بدان جهت از ادامه ی تحصیل در روزانه صرفنظر کرد و از آن به بعد روزها قالیبافی می کرد و عصرها به مدسه می رفت. شهید منیری در موقعی هم که روزانه درس می خواند در روزهای تعطیل و تعطیلات تابستانی قالیبافی می کرد تا این که کمکی به پدرش کرده باشد و هر وقت که روزها بعد از درس بیکار بود به مادرش کمک می کرد و در همه ی کارها با اهالی خانواده همکاری داشت. ابوالفضل همین طور روزها قالیبافی می کرد و شبها درس می خواند تا این که بعد از انقلاب خدمت سربازی او فرا رسید. او که همیشه دنبال چنین فرصتی می گشت که به اسلام خدمت کند و قبل از انقلاب نیز در همه ی تظاهرات شرکت فعال داشت و همیشه فکرش در این بود که چگونه به دین مبین اسلام خدمت کند تا این که فرست به دست آمد و برای خدمت به دین و مملکت اسلامی خویش به خدمت سربازی رفت. وی در تمام مدت خدمتش همه اش در جبهه ها و یا کردستان بود و همیشه در این منطقه ها با ضد انقلابیون و وابستگان به شرق و غرب در کردستان و در جبهه ها با صدامیان مبارزه می کرد تا این که در سال 60 به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. شهادتی که همیشه آرزویش را داشت. اگر بخواهیم از خصوصیات شهید ابوالفضل منیری بگوییم و مثنوی هفتاد من کاغذ شود، اما به طور خلاصه از خصوصیات او را بیان می کنم. ابوالفضل چه در کودکی و چه در جوانی بسیار مهربان بود و با پدر و مادرش نیز همیشه مهربانی می کرد و به حرف پدر و مادرش گوش می کرد و هر چه آنان بر او صلاح می دانستند او نیز گوش به فرمان آنان بود. در مدرسه با همه ی شاگردان مهربانی می کرد. بیشتر با بچه هایی که نماز می خواندند و پدرشان مومن بود دوست می شد و خودش نیز از موقع کودکی هیچ وقت نیز نمازش را از یاد نمی برد و بیشتر سعی می کرد که نمازش را در مسجد بخواند. در کوچه با همه مهربان بود و با تمام بچه ها دوست بود. از وقتی که به طور کامل توانست کتاب بخواند هر وقت که فرصت پیدا می کرد از کتابهای مذهبی می خواند و قرآن را نیز یاد گرفته بود و قرآن خواندن را نیز خیلی دوست داشت. در ماه محرم همیشه با دستجات بود و نوحه سرائی و سینه زنی و زنجیرزنی را خیلی دوست داشت و همیشه فکرش در این بود که بتواند به خوبی نوحه سرائی کند. موقعی که در خانه تنها بود به خودی خود نوحه سرائی می کرد. ابوالفضل مدام می گفت که ای کاش من نیز در کربلا بودم و علیه یزید و شمر می جنگیدم. درست است که ابوالفضل در کربلای حسین نبود که به او یاری نماید. اما او در کربلای ایران که ادامه ی جنگ همان یزیدیان با فرزند خلف امام حسین یعنی امام خمینی است، شرکت نمود و علیه یزیدیان زمان جنگید و عاقبت نیز به آرزوی دیرینه اش که همانا شهید شدن بود رسید.




منبع؛ سایت شهدای ارتش http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/26077


رده‌ها