شهید اسد نجارساعی: تفاوت بین نسخهها
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) (←پانویسس) |
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
<ref>[http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/39862 سایت شهدای ارتش]</ref> | <ref>[http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/39862 سایت شهدای ارتش]</ref> | ||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:1776073KAKA003-001.jpg | ||
+ | Image:1776073KAKA002-001.jpg | ||
+ | Image:1776073KAKA004-001.jpg | ||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۷ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۱
شهید اسد نجارساعی تاریخ تولد :1346/01/06 تاریخ شهادت : 1366/05/20 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا
زندگی نامه
شهید اسد نجارساعی در سال 1346 در استان تهران، شهر تهران متولد شد. پدرش محمد و مادرش مریم رضایی نام داشتند. وی تا مقطع ابتدایی تحصیل کرد و قبل از شهادت مجرد بود و به شغل باطری ساز اشتغال داشت. در سال 1366 از طریق ارتش به عنوان سرباز به جبهه اعزام شد و در تاریخ 1366/05/20 بر اثر اصابت ترکش به قلبش در منطقه عملیاتی میمک توسط رژیم بعثی به شهادت رسید. مزار این شهید گرامی در قطعه 29 بهشت زهرا واقع می باشد.
وصیت نامه
گمان مكنید كه آنهایى كه در راه خدا كشته مىشوند مردهاند بلكه زندهاند و در پیشگاه خداوند روزى مىخورند. كشته شدن در راه حق آرزوى ماست گر چه دشمن تشنه به خون گلوى ماست پس از عرض سلام به پدر و مادر عزیزم، سلامت شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم كه حالتان خوب بوده باشد و سلام به خواهران و برادران عزیزم. پس از عرض سلام و تبریك به پدرم، مادرم، خواهرانم و برادرانم از تمام فامیل، آشنایان و دوستان خودم رضایت و حلالیت مىطلبم و مىخواهم كه از من در گذرند. پدر و مادر مهربان! همین براى شما بس به خدا قسم كه خودتان خیلى خوب مرا مىشناسید، این راهى است كه من دعا مىكردم كه در آن قرار بگیرم و آرزوى نهایى من بود. پدر بزرگوار! فقط ناراحت هستم كه نتوانستم زحمت هاى شما را جبران بكنم. به راستى كه من اگر 100 سال براى شما زحمت بكشم به اندازه یك سال زحمتى كه شما براى من كشیدى جبران نمىشود. پدر عزیزم! خیلى دوست دارم كه در این موقعیت شما را ببینم ولى رسیدن به الله... اما شما اى مادر مهربان! قبل از هر چیز سلام و درود گرم بر شما و دست هاى رنج كشیده در شب هایى كه من در آن بزرگ شدهام. مادرجان! آن شبى كه برایم تعریف كردى كه در زمان طفولیت چشم هایم شب كور بود و با گهواره در گودالی افتادم، هرگز از یاد نخواهم برد. مادرجان! شیر پاكت را حلالم كن و شما مرا ببخش از این كه از زحمتهاى شما قدردانى نكردم. مادرجان! باید خدا را شكر كنى كه فرزندى را بزرگ كردهاى و آن را در راه خدا از دست دادهاى؛ یعنى فرزند خود را به اسلام تقدیم كردهاى. پدرجان و مادرجان! اگر خطایى از من سر زده و شما را ناراحت كردم و از من بدى دیدهاید امیدوارم كه شما مرا ببخشید. برادران و خواهران عزیزم! هیچ راهى بهتر، سعادتمندتر و با ارزش تر از اسلام نیست. من بر برادران و خواهران گرامى عزیزم افتخار مىكنم و از شما مىخواهم كه راه الله، مولا على(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را در پیش بگیرید و از شما خواهرانم مىخواهم راه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) را در پیش بگیرید و هر كارى كه مىكنید برای خدا و در راه خدا باشد و امیدوارم كه همگى شما مرا ببخشید. دیگر از شما مىخواهم كه در شهادت من گریه و زارى نكنید. اگر خداوند شهادت را نصیبم كند و اگر مانند دیگر شهیدان به رحمت ایزدى پیوستم از خانوادهام مىخواهم اولاً برایم گریه، شیون و زارى نكنند و براى خوشحالیم شب هاى جمعه قرآن بخوانند و امیدوارم كه خدا صبر به آنان عطا كند. چند بیت شعر را براى مادرم مىنویسم: خدایا! به مادرم بفهمان فقط فرزند او شهید نشده؛ خدایا! به پدر و مادرم صبر عنایت كن توأم با آگاهى. بیا مادر به خواب امشب به چشم پر گناه من مـرا آهستـه خاكم كـن تو اى تنهـا پنـاه مـن اگر هرگز نمىسازم تو را از خواب خوش بیدار برو آهسته خواب امشب فداى آن رخ ماهت والسلام سرباز شهید اسد نجار ساعى 1366/05/20