شهید محمد کشاورز: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(زندگینامه)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
  
 
==زندگینامه==
 
==زندگینامه==
 
 
 
شهيد محمد کشاورز در سال 1340 در روستاي دهبيد چشم به جهان گشود و از همان کودکي فردي لايق و صالح بود. او از همان کودکي مادرش را از دست داد اما دست از فعاليت و کوشش بر نداشت بلکه مستحکم تر شد. او سعي داشت که خواهر و برادرانش را مراقبت کند و راه چگونه زيستن را به آنها نشان دهد.
 
شهيد محمد کشاورز در سال 1340 در روستاي دهبيد چشم به جهان گشود و از همان کودکي فردي لايق و صالح بود. او از همان کودکي مادرش را از دست داد اما دست از فعاليت و کوشش بر نداشت بلکه مستحکم تر شد. او سعي داشت که خواهر و برادرانش را مراقبت کند و راه چگونه زيستن را به آنها نشان دهد.
 
محمد دوران ابتدایي را در چند کيلومتري روستايشان به اتمام رساند گرچه راهش دور بود اما او تمام سختي ها را برای تحصيل تحمل کرد و براي ادامه تحصيلات راهي ارسنجان شد. او در حين اين که درس مي خواند دست از فعاليت خود عليه رژيم منفور پهلوي بر نمي داشت حتي يک روز به علت نوشتن يک ان شاء الله و کوبيدن رژيم فاسد او را باز داشت کردند اما او هراسي نداشت و روز به روز روحيه اش قوي تر مي شد.
 
محمد دوران ابتدایي را در چند کيلومتري روستايشان به اتمام رساند گرچه راهش دور بود اما او تمام سختي ها را برای تحصيل تحمل کرد و براي ادامه تحصيلات راهي ارسنجان شد. او در حين اين که درس مي خواند دست از فعاليت خود عليه رژيم منفور پهلوي بر نمي داشت حتي يک روز به علت نوشتن يک ان شاء الله و کوبيدن رژيم فاسد او را باز داشت کردند اما او هراسي نداشت و روز به روز روحيه اش قوي تر مي شد.
شهيد کشاورز ضمن تحصيل کار مي کرد و مخارج زندگي را تأمين مي نمود و باز پس از گذراندن دوران راهنمایي براي ادامه تحصيل راهي مرودشت شد و در دبيرستان کوروش (ابوذر) شروع به درس خواندن کرد و مبارزاتش را ادامه داد. او به دوستانش مي گفت: به خود آیيد که ما مسئول هستيم و وظيفه ما سنگين است همچنان که دست از مطالعه بر نمي داشت و باز هم در مرودشت مورد تعقيب واقع شد.
+
شهيد کشاورز ضمن تحصيل کار مي کرد و مخارج زندگي را تأمين مي نمود و باز پس از گذراندن دوران راهنمایي براي ادامه تحصيل راهي مرودشت شد و در دبيرستان کوروش (ابوذر) شروع به درس خواندن کرد و مبارزاتش را ادامه داد. او به دوستانش مي گفت: به خود آیيد که ما مسئول هستيم و وظيفه ما سنگين است همچنان که دست از مطالعه بر نمي داشت و باز هم در مرودشت مورد تعقيب واقع شد.در این زمان انقلاب شکوفا شد و شهيد کشاورز گم شده خود را پيدا کرد و به ده آمد و به روشن کردن مردم پرداخت و باز راهي شيراز شد و در آنجا ديپلم گرفت و در کلاس شاگرد اول شد.با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، خود را معرفي کرد و به جبهه اعزام شد و پس از یک بار جراحت در تاريخ 1361/05/10 به آرزوي ديرينه اش رسيد.<ref>[http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22681 سایت شهدای ارتش]</ref>
در این زمان انقلاب شکوفا شد و شهيد کشاورز گم شده خود را پيدا کرد و به ده آمد و به روشن کردن مردم پرداخت و باز راهي شيراز شد و در آنجا ديپلم گرفت و در کلاس شاگرد اول شد.
+
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، خود را معرفي کرد و به جبهه اعزام شد و پس از یک بار جراحت در تاريخ 1361/05/10 به آرزوي ديرينه اش رسيد.
+
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
+
 
+
 
+
<ref>[http://%20http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22681 سایت شهدای ارتش]</ref>
+
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />

نسخهٔ ‏۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۸

شهید محمد کشاورز

تاریخ تولد : 1340/02/22 تاریخ شهادت : 1361/05/10

محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : فارس - ارسنجان - چشمه شیرخوان ولیاباد


زندگینامه

شهيد محمد کشاورز در سال 1340 در روستاي دهبيد چشم به جهان گشود و از همان کودکي فردي لايق و صالح بود. او از همان کودکي مادرش را از دست داد اما دست از فعاليت و کوشش بر نداشت بلکه مستحکم تر شد. او سعي داشت که خواهر و برادرانش را مراقبت کند و راه چگونه زيستن را به آنها نشان دهد. محمد دوران ابتدایي را در چند کيلومتري روستايشان به اتمام رساند گرچه راهش دور بود اما او تمام سختي ها را برای تحصيل تحمل کرد و براي ادامه تحصيلات راهي ارسنجان شد. او در حين اين که درس مي خواند دست از فعاليت خود عليه رژيم منفور پهلوي بر نمي داشت حتي يک روز به علت نوشتن يک ان شاء الله و کوبيدن رژيم فاسد او را باز داشت کردند اما او هراسي نداشت و روز به روز روحيه اش قوي تر مي شد. شهيد کشاورز ضمن تحصيل کار مي کرد و مخارج زندگي را تأمين مي نمود و باز پس از گذراندن دوران راهنمایي براي ادامه تحصيل راهي مرودشت شد و در دبيرستان کوروش (ابوذر) شروع به درس خواندن کرد و مبارزاتش را ادامه داد. او به دوستانش مي گفت: به خود آیيد که ما مسئول هستيم و وظيفه ما سنگين است همچنان که دست از مطالعه بر نمي داشت و باز هم در مرودشت مورد تعقيب واقع شد.در این زمان انقلاب شکوفا شد و شهيد کشاورز گم شده خود را پيدا کرد و به ده آمد و به روشن کردن مردم پرداخت و باز راهي شيراز شد و در آنجا ديپلم گرفت و در کلاس شاگرد اول شد.با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، خود را معرفي کرد و به جبهه اعزام شد و پس از یک بار جراحت در تاريخ 1361/05/10 به آرزوي ديرينه اش رسيد.[۱]

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش