شهید ماشاالله بابایی فیشانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(وصیت نامه)
 
سطر ۷: سطر ۷:
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
 
در این موقعیت حساس، که صدامِ کافرْ به دستور آمریکای جنایتکار، سرزمین [[جمهوری اسلامی ایران]] را مورد تجاوز قرار داده است و این تجاوز را [[امام خمینی]] -بت شکن تاریخ- «تجاوز کفر علیه اسلام» اعلام کرده اند، من نظامیْ وظیفه ی خود می دانم هر چه در توان دارم بکوشم و از سرزمین اسلامی ایران دفاع کنم تا به کمک برادران رزمنده ی ارتش و سپاهی و سایر نیروهای مردمی، صدام و صدامیان را نابود و پرچم الله را بر مرزهای جمهوری اسلامی ایران، برقرار کنیم. پدر، مادر، همسر، برادر و خواهرم! شما می دانید که من یک سربازم و شهادت را یک افتخار می دانم. اگر این افتخار نصیبم شد، امیدوارم خوشحال باشید؛ چرا که خون من از سایر برادران رزمنده ام رنگین تر نیست. هدف شما هم هدف الله است و سعی کنید ادامه دهنده ی راه شهدا باشید. همسرعزیزم! من از شما رضایت کامل دارم و امیدوارم شما هم از من راضی باشی. همسرم! تو را به خدا می سپارم و بچه های عزیزمان را به تو، که آن ها را برای ادامه ی راه پدرشان تربیت کنی. اگر چه خودت هم تا به حال هدفی جز الله نداشته ای؛ اما امیدوارم هم چنان ادامه دهنده ی راهت باشی. در ضمن نام فرزند سوم مان را اگر پسر بود، مهدی و اگر دختر بود، معصومه نامگذاری کن. سفارش دیگری دارم برای فرزندانم؛ مهرداد جان و مریم جان! شما را به خدا سپردم؛ مبادا ناراحتی کنید. سعی کنید همیشه خوشحال باشید و به مادرتان کمک کنید و تحصیلات تان را در آینده به بهترین نحو انجام دهید. ...و از شما، تمامِ بستگانِ دور و نزدیکْ می خواهم نگران من نباشید؛ بلکه سعی کنید بچه های تان ادامه دهنده ی راه الله باشند.
 
در این موقعیت حساس، که صدامِ کافرْ به دستور آمریکای جنایتکار، سرزمین [[جمهوری اسلامی ایران]] را مورد تجاوز قرار داده است و این تجاوز را [[امام خمینی]] -بت شکن تاریخ- «تجاوز کفر علیه اسلام» اعلام کرده اند، من نظامیْ وظیفه ی خود می دانم هر چه در توان دارم بکوشم و از سرزمین اسلامی ایران دفاع کنم تا به کمک برادران رزمنده ی ارتش و سپاهی و سایر نیروهای مردمی، صدام و صدامیان را نابود و پرچم الله را بر مرزهای جمهوری اسلامی ایران، برقرار کنیم. پدر، مادر، همسر، برادر و خواهرم! شما می دانید که من یک سربازم و شهادت را یک افتخار می دانم. اگر این افتخار نصیبم شد، امیدوارم خوشحال باشید؛ چرا که خون من از سایر برادران رزمنده ام رنگین تر نیست. هدف شما هم هدف الله است و سعی کنید ادامه دهنده ی راه شهدا باشید. همسرعزیزم! من از شما رضایت کامل دارم و امیدوارم شما هم از من راضی باشی. همسرم! تو را به خدا می سپارم و بچه های عزیزمان را به تو، که آن ها را برای ادامه ی راه پدرشان تربیت کنی. اگر چه خودت هم تا به حال هدفی جز الله نداشته ای؛ اما امیدوارم هم چنان ادامه دهنده ی راهت باشی. در ضمن نام فرزند سوم مان را اگر پسر بود، مهدی و اگر دختر بود، معصومه نامگذاری کن. سفارش دیگری دارم برای فرزندانم؛ مهرداد جان و مریم جان! شما را به خدا سپردم؛ مبادا ناراحتی کنید. سعی کنید همیشه خوشحال باشید و به مادرتان کمک کنید و تحصیلات تان را در آینده به بهترین نحو انجام دهید. ...و از شما، تمامِ بستگانِ دور و نزدیکْ می خواهم نگران من نباشید؛ بلکه سعی کنید بچه های تان ادامه دهنده ی راه الله باشند.
منبع:<ref>[http://%20http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id سایت خط سرخ]</ref>=1054
+
منبع:<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id سایت خط سرخ]</ref>=1054
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۰

ماشاالله بابایی فیشانی تاریخ تولد :1332/12/10 تاریخ شهادت :1363/01/22

زندگی نامه

دهم اسفند ۱۳۳۲، در روستای ترکان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. گروهبان یکم ارتش بود. سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، در پاسگاه شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه

در این موقعیت حساس، که صدامِ کافرْ به دستور آمریکای جنایتکار، سرزمین جمهوری اسلامی ایران را مورد تجاوز قرار داده است و این تجاوز را امام خمینی -بت شکن تاریخ- «تجاوز کفر علیه اسلام» اعلام کرده اند، من نظامیْ وظیفه ی خود می دانم هر چه در توان دارم بکوشم و از سرزمین اسلامی ایران دفاع کنم تا به کمک برادران رزمنده ی ارتش و سپاهی و سایر نیروهای مردمی، صدام و صدامیان را نابود و پرچم الله را بر مرزهای جمهوری اسلامی ایران، برقرار کنیم. پدر، مادر، همسر، برادر و خواهرم! شما می دانید که من یک سربازم و شهادت را یک افتخار می دانم. اگر این افتخار نصیبم شد، امیدوارم خوشحال باشید؛ چرا که خون من از سایر برادران رزمنده ام رنگین تر نیست. هدف شما هم هدف الله است و سعی کنید ادامه دهنده ی راه شهدا باشید. همسرعزیزم! من از شما رضایت کامل دارم و امیدوارم شما هم از من راضی باشی. همسرم! تو را به خدا می سپارم و بچه های عزیزمان را به تو، که آن ها را برای ادامه ی راه پدرشان تربیت کنی. اگر چه خودت هم تا به حال هدفی جز الله نداشته ای؛ اما امیدوارم هم چنان ادامه دهنده ی راهت باشی. در ضمن نام فرزند سوم مان را اگر پسر بود، مهدی و اگر دختر بود، معصومه نامگذاری کن. سفارش دیگری دارم برای فرزندانم؛ مهرداد جان و مریم جان! شما را به خدا سپردم؛ مبادا ناراحتی کنید. سعی کنید همیشه خوشحال باشید و به مادرتان کمک کنید و تحصیلات تان را در آینده به بهترین نحو انجام دهید. ...و از شما، تمامِ بستگانِ دور و نزدیکْ می خواهم نگران من نباشید؛ بلکه سعی کنید بچه های تان ادامه دهنده ی راه الله باشند. منبع:[۱]=1054

پانویس

  1. سایت خط سرخ