شهید رحیم قاسمی متولد سال 1341: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «بسمه تعالی نام رحیم قاسمی نام پدر علی اکبر نام مادر فاطمه سلطان محل شهادت بان...» ایجاد کرد) |
Raesipoor98 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
نام مادر فاطمه سلطان | نام مادر فاطمه سلطان | ||
محل شهادت بانه ـ بردرش | محل شهادت بانه ـ بردرش | ||
− | محل تولد قزوین - سالارکیا تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۲/۰۳ | + | محل تولد قزوین - سالارکیا تاریخ تولد [[۱۳۴۱/۰۲/۰۳]] |
− | محل شهادت بانه ـ بردرش تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۰۴/۰۳ | + | محل شهادت بانه ـ بردرش تاریخ شهادت [[۱۳۶۵/۰۴/۰۳]] |
استان محل شهادت کردستان شهر محل شهادت بانه | استان محل شهادت کردستان شهر محل شهادت بانه | ||
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی | وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
− | قاسمی، رحیم: سوم اردیبهشت ۱۳۴۱، در روستای سالارکیا از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علیاکبر (فوت۱۳۵۰) و مادرش فاطمهسلطان نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم تیر ۱۳۶۵، در بردهرش بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است. | + | قاسمی، رحیم: سوم اردیبهشت ۱۳۴۱، در روستای سالارکیا از توابع شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش علیاکبر (فوت۱۳۵۰) و مادرش فاطمهسلطان نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت. سوم تیر ۱۳۶۵، در بردهرش [[بانه]] توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت [[گلوله]] به قلب، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است. |
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | شهید، رحیم قاسمى: لحظه ها با ارزش است و باید راه خود را انتخاب کرد؛ یا به صف یاران حسین(ع) زمان پیوست یا میدان را براى یزیدیان زمان خالى گذاشت. نه! هرگز من این کار را نخواهم کرد. چگونه است کسى که به فرمان رهبرش و به دنبال پیام امامش، قدم در راه ولایت فقیه بِنَهد، آن وقت ولى خود را تنها بگذارد؟! نه، هرگز! من خواهان آن نیستم که براى دفاع از میهنم کوشا نباشم؛ چون وظیفه ی خود دانستم که براى دفاع از وطن، اسلام و ناموس تلاش کنم. حال براى مقابله با دشمن بعثى به جبهه مى روم و این وصیت نامه را در صحت و عقل کامل، در مورخ ۱۹/۱/۶۵ می نویسم. خداوندا! به من یارى ده تا در میدان کارزار حاضر و هم چون یاران امام حسین(ع) بجنگم و به وظیفه ی اسلامى خود عمل نمایم. اگر شهید شدم، بدانید راه شهیدان بهترین راه ها است. ...و تو اى همسر عزیزم! تو را نیز در این مدت پنج سال زندگی مان آزرده کردم. مى دانم که بعد از خداوند امیدت به من است؛ اما تو را به خدا می سپارم. تو نیز امیدت به او باشد که او یاریت خواهد کرد و همین باعث مى شود، دورى مرا تحمل کنی و کمتر رنج بکشى؛ چون به خاطر خدا قدم در این راه گذاشتم. تو هم باید صبر کنی تا قدم در راه شهیدان گذاشته باشى که هم خدا از تو راضى باشد و هم من خشنود گردم. در تربیت فرزندانمان بسیار دقت کن! پسرم را به مکتب قرآن بگذار و به دخترم حجاب اسلامى بیاموز و آنى از تحصیل آنها غفلت نکن تا یادگارى مذهبى از من بماند. ...و شما اى خواهرانم! پیرو راه شهیدان باشید و از فرزندانم نگهدارى کنید تا یادگارى از من بماند. از همه مى خواهم پشتیبان و طرفدار انقلاب اسلامى باشند و امام را تنها نگذارند و تداوم بخش راه شهدا باشند. (۱۵۷۹۱۱۳) رحیم قاسمى ۱۹/۱/۶۵ | + | شهید، رحیم قاسمى: لحظه ها با ارزش است و باید راه خود را انتخاب کرد؛ یا به صف یاران حسین(ع) زمان پیوست یا میدان را براى یزیدیان زمان خالى گذاشت. نه! هرگز من این کار را نخواهم کرد. چگونه است کسى که به فرمان رهبرش و به دنبال پیام امامش، قدم در راه ولایت فقیه بِنَهد، آن وقت ولى خود را تنها بگذارد؟! نه، هرگز! من خواهان آن نیستم که براى دفاع از میهنم کوشا نباشم؛ چون وظیفه ی خود دانستم که براى دفاع از وطن، اسلام و ناموس تلاش کنم. حال براى مقابله با دشمن بعثى به جبهه مى روم و این وصیت نامه را در صحت و عقل کامل، در مورخ ۱۹/۱/۶۵ می نویسم. خداوندا! به من یارى ده تا در میدان کارزار حاضر و هم چون یاران [[امام حسین]](ع) بجنگم و به وظیفه ی اسلامى خود عمل نمایم. اگر شهید شدم، بدانید راه شهیدان بهترین راه ها است. ...و تو اى همسر عزیزم! تو را نیز در این مدت پنج سال زندگی مان آزرده کردم. مى دانم که بعد از خداوند امیدت به من است؛ اما تو را به خدا می سپارم. تو نیز امیدت به او باشد که او یاریت خواهد کرد و همین باعث مى شود، دورى مرا تحمل کنی و کمتر رنج بکشى؛ چون به خاطر خدا قدم در این راه گذاشتم. تو هم باید صبر کنی تا قدم در راه شهیدان گذاشته باشى که هم خدا از تو راضى باشد و هم من خشنود گردم. در تربیت فرزندانمان بسیار دقت کن! پسرم را به مکتب [[قرآن]] بگذار و به دخترم حجاب اسلامى بیاموز و آنى از تحصیل آنها غفلت نکن تا یادگارى مذهبى از من بماند. ...و شما اى خواهرانم! پیرو راه شهیدان باشید و از فرزندانم نگهدارى کنید تا یادگارى از من بماند. از همه مى خواهم پشتیبان و طرفدار انقلاب اسلامى باشند و امام را تنها نگذارند و تداوم بخش راه شهدا باشند. (۱۵۷۹۱۱۳) رحیم قاسمى ۱۹/۱/۶۵ |
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین | منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین | ||
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1829 | http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1829 |
نسخهٔ ۹ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۵
بسمه تعالی نام رحیم قاسمی نام پدر علی اکبر نام مادر فاطمه سلطان محل شهادت بانه ـ بردرش محل تولد قزوین - سالارکیا تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۲/۰۳ محل شهادت بانه ـ بردرش تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۰۴/۰۳ استان محل شهادت کردستان شهر محل شهادت بانه وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۱ تحصیلات پنجم ابتدائی رشته - عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - قزوین
زندگی نامه
قاسمی، رحیم: سوم اردیبهشت ۱۳۴۱، در روستای سالارکیا از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علیاکبر (فوت۱۳۵۰) و مادرش فاطمهسلطان نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم تیر ۱۳۶۵، در بردهرش بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
شهید، رحیم قاسمى: لحظه ها با ارزش است و باید راه خود را انتخاب کرد؛ یا به صف یاران حسین(ع) زمان پیوست یا میدان را براى یزیدیان زمان خالى گذاشت. نه! هرگز من این کار را نخواهم کرد. چگونه است کسى که به فرمان رهبرش و به دنبال پیام امامش، قدم در راه ولایت فقیه بِنَهد، آن وقت ولى خود را تنها بگذارد؟! نه، هرگز! من خواهان آن نیستم که براى دفاع از میهنم کوشا نباشم؛ چون وظیفه ی خود دانستم که براى دفاع از وطن، اسلام و ناموس تلاش کنم. حال براى مقابله با دشمن بعثى به جبهه مى روم و این وصیت نامه را در صحت و عقل کامل، در مورخ ۱۹/۱/۶۵ می نویسم. خداوندا! به من یارى ده تا در میدان کارزار حاضر و هم چون یاران امام حسین(ع) بجنگم و به وظیفه ی اسلامى خود عمل نمایم. اگر شهید شدم، بدانید راه شهیدان بهترین راه ها است. ...و تو اى همسر عزیزم! تو را نیز در این مدت پنج سال زندگی مان آزرده کردم. مى دانم که بعد از خداوند امیدت به من است؛ اما تو را به خدا می سپارم. تو نیز امیدت به او باشد که او یاریت خواهد کرد و همین باعث مى شود، دورى مرا تحمل کنی و کمتر رنج بکشى؛ چون به خاطر خدا قدم در این راه گذاشتم. تو هم باید صبر کنی تا قدم در راه شهیدان گذاشته باشى که هم خدا از تو راضى باشد و هم من خشنود گردم. در تربیت فرزندانمان بسیار دقت کن! پسرم را به مکتب قرآن بگذار و به دخترم حجاب اسلامى بیاموز و آنى از تحصیل آنها غفلت نکن تا یادگارى مذهبى از من بماند. ...و شما اى خواهرانم! پیرو راه شهیدان باشید و از فرزندانم نگهدارى کنید تا یادگارى از من بماند. از همه مى خواهم پشتیبان و طرفدار انقلاب اسلامى باشند و امام را تنها نگذارند و تداوم بخش راه شهدا باشند. (۱۵۷۹۱۱۳) رحیم قاسمى ۱۹/۱/۶۵ منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1829