شهید داود قاسمی میزوجی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
  
قاسمی‌میزوجی، داود : بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۳۶ ، در شهر قزوین به دنیا آمد . پدرش شکرالله ( فوت ۱۳۵۵) و مادرش هاجرخاتون نام داشت . تا چهارم ابتدایی درس خواند . آهنگر و جوشکار بود . سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد . از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . دهم اردیبهشت ۱۳۶۵ ، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است .
+
قاسمی‌میزوجی، داود : بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۳۶ ، در شهر [[قزوین]] به دنیا آمد . پدرش شکرالله ( فوت ۱۳۵۵) و مادرش هاجرخاتون نام داشت . تا چهارم ابتدایی درس خواند . آهنگر و جوشکار بود . سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد . از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت . دهم اردیبهشت ۱۳۶۵ ، در [[فاو]] عراق بر اثر اصابت [[ترکش]] به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است .
  
  
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
  
شهید، داود قاسمی میزوجی : همسرم، عزیزم ! می دانم در این مدتی که با هم بودیم، از من خوبی ندیدی و من برای تو همسر خوبی نبودم و شما را - خیلی خیلی - اذیت کردم؛ ولی امیدوارم به خاطر خدا مرا حلال کنی . من از شما - خیلی خیلی - راضی بودم؛ چون در سختی ها با من یار و یاور بودی ... خدای بزرگ هم از شما راضی باشد؛ - ان شاء الله . همسرم ! از تو می خواهم مثلِ حضرت زینب ( س ) - که در کربلا امام حسین ( ع ) را تنها نگذاشت - بچه هایمان را تنها نگذاری؛ البته می دانم به تو سخت می گذرد . مهدی جان، مصطفی جان و مرتضی جان ! شما هم بابا را حلال کنید که در حق شما نتوانستم پدری کنم؛ ولی شما ادامه دهنده ی راه من باشید . من راه خودم را با چشم باز و گوش شنوا، از امام و رهبر خود انتخاب کردم و در راه دین و راه حق و میهن شهادت را خریدم . از دوستانم بخواهید ادامه دهنده ی راه شهدا باشند و امام را تنها نگذارند؛ البته می دانم که تنها نمی گذارند ! برادر بزرگوارم ! به دوستانم و فامیل دور و نزدیک بگویید نماز جمعه را خالی نگذارند . برادر جان ! بچه های مرا درسی بده که ادامه دهنده ی راه شهدا، امام و اسلام باشند . (۱۵۸۲۴۲۶) داود قاسمی میزوجی ۲/۲/۶۵
+
[[شهید، داود قاسمی میزوجی]]: همسرم، عزیزم ! می دانم در این مدتی که با هم بودیم، از من خوبی ندیدی و من برای تو همسر خوبی نبودم و شما را - خیلی خیلی - اذیت کردم؛ ولی امیدوارم به خاطر خدا مرا حلال کنی . من از شما - خیلی خیلی - راضی بودم؛ چون در سختی ها با من یار و یاور بودی ... خدای بزرگ هم از شما راضی باشد؛ - ان شاء الله . همسرم ! از تو می خواهم مثلِ [[حضرت زینب ( س )]] - که در کربلا [[امام حسین ( ع )]] را تنها نگذاشت - بچه هایمان را تنها نگذاری؛ البته می دانم به تو سخت می گذرد . مهدی جان، مصطفی جان و مرتضی جان ! شما هم بابا را حلال کنید که در حق شما نتوانستم پدری کنم؛ ولی شما ادامه دهنده ی راه من باشید . من راه خودم را با چشم باز و گوش شنوا، از امام و رهبر خود انتخاب کردم و در راه دین و راه حق و میهن شهادت را خریدم . از دوستانم بخواهید ادامه دهنده ی راه شهدا باشند و امام را تنها نگذارند؛ البته می دانم که تنها نمی گذارند ! برادر بزرگوارم ! به دوستانم و فامیل دور و نزدیک بگویید نماز جمعه را خالی نگذارند . برادر جان ! بچه های مرا درسی بده که ادامه دهنده ی راه شهدا، امام و [[اسلام]] باشند . (۱۵۸۲۴۲۶) داود قاسمی میزوجی ۲/۲/۶۵
  
 
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین
 
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

نسخهٔ ‏۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۱

بسمه تعالی

نام: داود قاسمی میزوجی

نام پدر: شکرالله

نام مادر: هاجرخاتون

محل تولد: قزوین تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۰۲/۲۴

محل شهادت: فاو تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۰۲/۱۰

استان محل شهادت: بصره شهر محل شهادت: فاو

وضعیت تاهل: متاهل درجه نظامی

تعداد پسر ۳ تعداد دختر ۰

تحصیلات: چهارم ابتدائی رشته -

عملیات سال تفحص

محل کار بنیاد تحت پوشش

مزار شهید قزوین - قزوین

rId4

زندگی نامه

قاسمی‌میزوجی، داود : بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۳۶ ، در شهر قزوین به دنیا آمد . پدرش شکرالله ( فوت ۱۳۵۵) و مادرش هاجرخاتون نام داشت . تا چهارم ابتدایی درس خواند . آهنگر و جوشکار بود . سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد . از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . دهم اردیبهشت ۱۳۶۵ ، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است .


وصیت نامه

شهید، داود قاسمی میزوجی: همسرم، عزیزم ! می دانم در این مدتی که با هم بودیم، از من خوبی ندیدی و من برای تو همسر خوبی نبودم و شما را - خیلی خیلی - اذیت کردم؛ ولی امیدوارم به خاطر خدا مرا حلال کنی . من از شما - خیلی خیلی - راضی بودم؛ چون در سختی ها با من یار و یاور بودی ... خدای بزرگ هم از شما راضی باشد؛ - ان شاء الله . همسرم ! از تو می خواهم مثلِ حضرت زینب ( س ) - که در کربلا امام حسین ( ع ) را تنها نگذاشت - بچه هایمان را تنها نگذاری؛ البته می دانم به تو سخت می گذرد . مهدی جان، مصطفی جان و مرتضی جان ! شما هم بابا را حلال کنید که در حق شما نتوانستم پدری کنم؛ ولی شما ادامه دهنده ی راه من باشید . من راه خودم را با چشم باز و گوش شنوا، از امام و رهبر خود انتخاب کردم و در راه دین و راه حق و میهن شهادت را خریدم . از دوستانم بخواهید ادامه دهنده ی راه شهدا باشند و امام را تنها نگذارند؛ البته می دانم که تنها نمی گذارند ! برادر بزرگوارم ! به دوستانم و فامیل دور و نزدیک بگویید نماز جمعه را خالی نگذارند . برادر جان ! بچه های مرا درسی بده که ادامه دهنده ی راه شهدا، امام و اسلام باشند . (۱۵۸۲۴۲۶) داود قاسمی میزوجی ۲/۲/۶۵

منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1833


رده‌ها