شهید کاظم کبابیان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
سطر ۳۷: سطر ۳۷:
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
  
کبابیان، کاظم : پانزدهم شهریور ۱۳۴۰ ، در شهر قزوین به دنیا آمد . پدرش علی‌اکبر ( فوت ۱۳۵۹) و مادرش طاهره نام داشت . تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت . کارگر بود . از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴ ، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است .
+
کبابیان، کاظم : پانزدهم شهریور ۱۳۴۰ ، در شهر [[قزوین]] به دنیا آمد . پدرش علی‌اکبر ( فوت ۱۳۵۹) و مادرش طاهره نام داشت . تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت . کارگر بود . از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت . بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴ ، در [[فاو]] عراق بر اثر اصابت [[ترکش]] به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است .
  
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
  
شهید، کاظم کبابیان : مادر جان ! حلالم کن؛ مادر جان ! می خواهم بروم؛ مادر جان ! دلم برای دوستانم و برای فرشتگان تنگ شده است؛ مادر جان ! می خواهم بروم تا به همراهانم برسم و می خواهم بروم تا از این تنهایی نجات پیدا کنم و به بالا بروم؛ مادرم ! از این غربت خسته شدم؛ مادرم ! می خواهم پیش شهدای خیبر، بدر و دیگر شهدا بروم و ثابت کنم که مسلمانم و پیرو امام هستم و همنشین قربانیان حق شوم . مادرم ! می خواهم خدمت رسول الله ( ص ) و حضرت امیر ( ع ) برسم . مادرم ! تپش دلم زیاد شده است و گویا وقت سفر رسیده است؛ انگار آقا قبول کرده است و باید حتماً بروم وگویا رسول الله ( ص ) مرا می خواند . مادرم ! از شوق دارم پرواز می کنم؛ گویا شهادت نصیبم می شود و من قرار است این مرگ اسلامی را در برگیرم و قربانی دین خدا شوم . مسلمانان ! کمی بیندیشید؛ این اسلامی که هم اکنون موجود است به لطفِ رنج ها و سختی های فراوان به دست ما رسیده است . برادران ! به زحمات رسول الله ( ص ) و حضرت امیر ( ع ) فکر کنید و مسؤولیّت خود را دریابید تا بلکه این زحمات به هدر نرود و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه، ضد اسلام، حکومت اسلامی و امت است . از نفوذ تابعین شیطان در بین خودتان جلوگیری کنید و فقط برای رضای خدا خدمت کنید . مبادا کاری کنید که آبروی اسلام برود و به همان جایی برگردید که همین اسلام بود شما را نجات داد . همیشه به دنبال رهبر دانای انقلاب و ولایت فقیه باشید و در این مسیر تعارف را کنار بگذارید و گول شیطان درونی خود را - که شما را به راحت طلبی، آسایش و عدم سختی و رنج دعوت می کند - نخورید . در کارهایی که انجام می دهید، تعصب بی جا نداشته باشید و انتقادهای سازنده را به گوش و جان قبول نمایید و در اشتباه خود اصرار نورزید . شهیدان را همیشه ناظر اَعمال و کردارتان در جامعه بدانید و در محضر شهیدان معصیت خدا را انجام ندهید . مادرم، خواهرم و برادرانم ! برای رفتنم گریه نکنید . من امانتی بودم که هر چند وظیفه ی خود را در قبال مسؤولیتم در این دنیا انجام ندادم؛ ولی امیدوارم کُشته شدنم خدمتی به اسلام کرده باش . ای کسانی که اکنون جنازه ی مرا بر دوش دارید ! به دوستانم نگاه کنید و ببینید که من هیچ چیزی را با خودم نمی بَرم و به خون ریخته ام نگاه کنید، که من فقط همین را داشتم که در راه خدا اهدا کردم . ... و ای کسانی که جنازه ی من بر دوش شما است و سنگینی جسدم را حس می کنید ! ببینید که از خاصیت این جسم، تنها مزاحمتش برای شما مانده است و بس ! بنابراین فقط به معنویات اهمیت دهید . سلام مرا به امام عزیز برسانید و به او بگویید که من آرزوی دیدن او را خیلی داشتم؛ اما موفق نشدم به خدمت ایشان برسم و به او بگویید که ما در کمال صداقت و راستی تا آخرین نَفس با او هستیم و به او بگویید که پیرو مقداد و اباذر و دیگر مسلمانان هستیم و پیمان خود را با امام خود به هیچ قیمت نخواهیم شکست و چه در میان یاران یا در دورترین نقطه و یا در غریب ترین جا کُشته شویم؛ اما هم چنان سر عهد خود وفاداریم . از پدر مرحوم و مادرم که زحمات زیادی را برای من متحمل شدند، خیلی ممنونم و امیدوارم خدا اَجر و پاداش خیر به آنها بدهد و اگر خداوند قبول کند، امیدوارم بتوانم در آخرت دست آنها را بگیرم و دِینِ خود را نسبت به پدر و مادرم اَدا نمایم . (۱۶۱۲۹۹۳) کاظم کبابیان
+
[[شهید، کاظم کبابیان]]: مادر جان ! حلالم کن؛ مادر جان ! می خواهم بروم؛ مادر جان ! دلم برای دوستانم و برای فرشتگان تنگ شده است؛ مادر جان ! می خواهم بروم تا به همراهانم برسم و می خواهم بروم تا از این تنهایی نجات پیدا کنم و به بالا بروم؛ مادرم ! از این غربت خسته شدم؛ مادرم ! می خواهم پیش شهدای خیبر، بدر و دیگر شهدا بروم و ثابت کنم که مسلمانم و پیرو امام هستم و همنشین قربانیان حق شوم . مادرم ! می خواهم خدمت [[رسول الله ( ص )]] و [[حضرت امیر ( ع )]] برسم . مادرم ! تپش دلم زیاد شده است و گویا وقت سفر رسیده است؛ انگار آقا قبول کرده است و باید حتماً بروم وگویا رسول الله ( ص ) مرا می خواند . مادرم ! از شوق دارم پرواز می کنم؛ گویا شهادت نصیبم می شود و من قرار است این مرگ اسلامی را در برگیرم و قربانی دین خدا شوم . مسلمانان ! کمی بیندیشید؛ این اسلامی که هم اکنون موجود است به لطفِ رنج ها و سختی های فراوان به دست ما رسیده است . برادران ! به زحمات رسول الله ( ص ) و حضرت امیر ( ع ) فکر کنید و مسؤولیّت خود را دریابید تا بلکه این زحمات به هدر نرود و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه، ضد اسلام، حکومت اسلامی و امت است . از نفوذ تابعین شیطان در بین خودتان جلوگیری کنید و فقط برای رضای خدا خدمت کنید . مبادا کاری کنید که آبروی [[اسلام]] برود و به همان جایی برگردید که همین اسلام بود شما را نجات داد . همیشه به دنبال رهبر دانای انقلاب و ولایت فقیه باشید و در این مسیر تعارف را کنار بگذارید و گول شیطان درونی خود را - که شما را به راحت طلبی، آسایش و عدم سختی و رنج دعوت می کند - نخورید . در کارهایی که انجام می دهید، تعصب بی جا نداشته باشید و انتقادهای سازنده را به گوش و جان قبول نمایید و در اشتباه خود اصرار نورزید . شهیدان را همیشه ناظر اَعمال و کردارتان در جامعه بدانید و در محضر شهیدان معصیت خدا را انجام ندهید . مادرم، خواهرم و برادرانم ! برای رفتنم گریه نکنید . من امانتی بودم که هر چند وظیفه ی خود را در قبال مسؤولیتم در این دنیا انجام ندادم؛ ولی امیدوارم کُشته شدنم خدمتی به اسلام کرده باش . ای کسانی که اکنون جنازه ی مرا بر دوش دارید ! به دوستانم نگاه کنید و ببینید که من هیچ چیزی را با خودم نمی بَرم و به خون ریخته ام نگاه کنید، که من فقط همین را داشتم که در راه خدا اهدا کردم . ... و ای کسانی که جنازه ی من بر دوش شما است و سنگینی جسدم را حس می کنید ! ببینید که از خاصیت این جسم، تنها مزاحمتش برای شما مانده است و بس ! بنابراین فقط به معنویات اهمیت دهید . سلام مرا به امام عزیز برسانید و به او بگویید که من آرزوی دیدن او را خیلی داشتم؛ اما موفق نشدم به خدمت ایشان برسم و به او بگویید که ما در کمال صداقت و راستی تا آخرین نَفس با او هستیم و به او بگویید که پیرو مقداد و اباذر و دیگر مسلمانان هستیم و پیمان خود را با امام خود به هیچ قیمت نخواهیم شکست و چه در میان یاران یا در دورترین نقطه و یا در غریب ترین جا کُشته شویم؛ اما هم چنان سر عهد خود وفاداریم . از پدر مرحوم و مادرم که زحمات زیادی را برای من متحمل شدند، خیلی ممنونم و امیدوارم خدا اَجر و پاداش خیر به آنها بدهد و اگر خداوند قبول کند، امیدوارم بتوانم در آخرت دست آنها را بگیرم و دِینِ خود را نسبت به پدر و مادرم اَدا نمایم . (۱۶۱۲۹۹۳) کاظم کبابیان
  
 
<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1360 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref>
 
<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1360 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۴

بسمه تعالی

نام: کاظم کبابیان

نام پدر: علی اکبر

نام مادر: طاهره

محل شهادت: فاو

محل تولد: قزوین

تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۰۶/۱۵

تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۵

استان محل شهادت: بصره

شهر محل شهادت: فاو

وضعیت تاهل: مجرد

درجه نظامی

تحصیلات: دیپلم

رشته: علوم اجتماعی ( خدمات )

عملیات سال تفحص

محل کار بنیاد تحت پوشش

مزار شهید: قزوین – قزوین

rId4

زندگی نامه

کبابیان، کاظم : پانزدهم شهریور ۱۳۴۰ ، در شهر قزوین به دنیا آمد . پدرش علی‌اکبر ( فوت ۱۳۵۹) و مادرش طاهره نام داشت . تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت . کارگر بود . از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴ ، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است .

وصیت نامه

شهید، کاظم کبابیان: مادر جان ! حلالم کن؛ مادر جان ! می خواهم بروم؛ مادر جان ! دلم برای دوستانم و برای فرشتگان تنگ شده است؛ مادر جان ! می خواهم بروم تا به همراهانم برسم و می خواهم بروم تا از این تنهایی نجات پیدا کنم و به بالا بروم؛ مادرم ! از این غربت خسته شدم؛ مادرم ! می خواهم پیش شهدای خیبر، بدر و دیگر شهدا بروم و ثابت کنم که مسلمانم و پیرو امام هستم و همنشین قربانیان حق شوم . مادرم ! می خواهم خدمت رسول الله ( ص ) و حضرت امیر ( ع ) برسم . مادرم ! تپش دلم زیاد شده است و گویا وقت سفر رسیده است؛ انگار آقا قبول کرده است و باید حتماً بروم وگویا رسول الله ( ص ) مرا می خواند . مادرم ! از شوق دارم پرواز می کنم؛ گویا شهادت نصیبم می شود و من قرار است این مرگ اسلامی را در برگیرم و قربانی دین خدا شوم . مسلمانان ! کمی بیندیشید؛ این اسلامی که هم اکنون موجود است به لطفِ رنج ها و سختی های فراوان به دست ما رسیده است . برادران ! به زحمات رسول الله ( ص ) و حضرت امیر ( ع ) فکر کنید و مسؤولیّت خود را دریابید تا بلکه این زحمات به هدر نرود و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه، ضد اسلام، حکومت اسلامی و امت است . از نفوذ تابعین شیطان در بین خودتان جلوگیری کنید و فقط برای رضای خدا خدمت کنید . مبادا کاری کنید که آبروی اسلام برود و به همان جایی برگردید که همین اسلام بود شما را نجات داد . همیشه به دنبال رهبر دانای انقلاب و ولایت فقیه باشید و در این مسیر تعارف را کنار بگذارید و گول شیطان درونی خود را - که شما را به راحت طلبی، آسایش و عدم سختی و رنج دعوت می کند - نخورید . در کارهایی که انجام می دهید، تعصب بی جا نداشته باشید و انتقادهای سازنده را به گوش و جان قبول نمایید و در اشتباه خود اصرار نورزید . شهیدان را همیشه ناظر اَعمال و کردارتان در جامعه بدانید و در محضر شهیدان معصیت خدا را انجام ندهید . مادرم، خواهرم و برادرانم ! برای رفتنم گریه نکنید . من امانتی بودم که هر چند وظیفه ی خود را در قبال مسؤولیتم در این دنیا انجام ندادم؛ ولی امیدوارم کُشته شدنم خدمتی به اسلام کرده باش . ای کسانی که اکنون جنازه ی مرا بر دوش دارید ! به دوستانم نگاه کنید و ببینید که من هیچ چیزی را با خودم نمی بَرم و به خون ریخته ام نگاه کنید، که من فقط همین را داشتم که در راه خدا اهدا کردم . ... و ای کسانی که جنازه ی من بر دوش شما است و سنگینی جسدم را حس می کنید ! ببینید که از خاصیت این جسم، تنها مزاحمتش برای شما مانده است و بس ! بنابراین فقط به معنویات اهمیت دهید . سلام مرا به امام عزیز برسانید و به او بگویید که من آرزوی دیدن او را خیلی داشتم؛ اما موفق نشدم به خدمت ایشان برسم و به او بگویید که ما در کمال صداقت و راستی تا آخرین نَفس با او هستیم و به او بگویید که پیرو مقداد و اباذر و دیگر مسلمانان هستیم و پیمان خود را با امام خود به هیچ قیمت نخواهیم شکست و چه در میان یاران یا در دورترین نقطه و یا در غریب ترین جا کُشته شویم؛ اما هم چنان سر عهد خود وفاداریم . از پدر مرحوم و مادرم که زحمات زیادی را برای من متحمل شدند، خیلی ممنونم و امیدوارم خدا اَجر و پاداش خیر به آنها بدهد و اگر خداوند قبول کند، امیدوارم بتوانم در آخرت دست آنها را بگیرم و دِینِ خود را نسبت به پدر و مادرم اَدا نمایم . (۱۶۱۲۹۹۳) کاظم کبابیان

[۱]

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

رده‌ها