شهید سید ابوالحسن حسینی فرند میربرات: تفاوت بین نسخه‌ها
از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
Bahrakani98 (بحث | مشارکتها) |
|||
| سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
- یک شب ایشان را در خواب دیدم که به همراه چند نفر دیگرلباس رزم پوشیده اند بعد دیدم که وارد خاکریزی شدند .گرد و خاکی بلند شد و دیگر ابولحسن دیده نشد .بعد از چند روز بود که خبر شهادت ایشان را آوردند .<ref>[[ http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7023|سایت یاران رضا]]</ref> | - یک شب ایشان را در خواب دیدم که به همراه چند نفر دیگرلباس رزم پوشیده اند بعد دیدم که وارد خاکریزی شدند .گرد و خاکی بلند شد و دیگر ابولحسن دیده نشد .بعد از چند روز بود که خبر شهادت ایشان را آوردند .<ref>[[ http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7023|سایت یاران رضا]]</ref> | ||
| + | |||
| + | |||
| + | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7023 سایت یاران رضا]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
نسخهٔ ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۳
شهید سید ابوالحسن حسینی
نام :سید ابوالحسن
نام خانوادگی: حسینی
نام پدر: میربرات
محل تولد :نیشابور
مسئولیت:رزمنده
تاریخ شهادت:1361/01/01
خاطرات:
- قبل از اینکه به جبهه برود به همسرش گفته بود که من فقط یک ماه دیگر زنده ام و باید به جبهه بروم و بالا خره ما را با گریه راضی کگرد که اجازه بدهیم به جبهه برود .حتی برای یک روز هم اینجا نماند و به جبهه رفت و درستت رأس یک ماه به شهادت رسدی .
- یک شب ایشان را در خواب دیدم که به همراه چند نفر دیگرلباس رزم پوشیده اند بعد دیدم که وارد خاکریزی شدند .گرد و خاکی بلند شد و دیگر ابولحسن دیده نشد .بعد از چند روز بود که خبر شهادت ایشان را آوردند .[۱]
