2شهیدسید محمود حسینی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «شهید محمود حسینی نام : محمود نام خانوادگی : حسینی‌ محل تولد : مشهد نام پدر :...» ایجاد کرد)
 
(پانویس)
سطر ۹: سطر ۹:
 
 یادم می آید آخرین دفعه که پدرم می خواست به جبهه برود مادرم به ایشان گفتند : که این دفعه نمی خواهد به جبهه بروید. پدرم گفتند نه این دفعه من باید بروم چون این دفعه خیلی مهم است و مثل اینکه عملیات مهمی داریم وپدرم رفتند و دیگر برنگشتند .
 
 یادم می آید آخرین دفعه که پدرم می خواست به جبهه برود مادرم به ایشان گفتند : که این دفعه نمی خواهد به جبهه بروید. پدرم گفتند نه این دفعه من باید بروم چون این دفعه خیلی مهم است و مثل اینکه عملیات مهمی داریم وپدرم رفتند و دیگر برنگشتند .
 
 یک دفعه خواب دیدم که همسرم آمده. به ایشان گفتم شما این چند سال کجا بودید ما را تنها گذاشتید و رفتید؟ بعد ایشان گفتند که من در زندان بغداد اسیر بودم و الآن آزاد شدم و آمدم.
 
 یک دفعه خواب دیدم که همسرم آمده. به ایشان گفتم شما این چند سال کجا بودید ما را تنها گذاشتید و رفتید؟ بعد ایشان گفتند که من در زندان بغداد اسیر بودم و الآن آزاد شدم و آمدم.
 ایشان وقتی مجروح شده بود مدت یک ماه درتهران بستری بود و بعد از یک ماه منتقل مشهد شد و مدت دو ماه مرخصی داشت و حالش که بهتر شد می خواست برود جبهه که ما به وی گفتیم : محمود آقا برو مرخصی ات را تمدید کن چون یک مقدار اختلال حواس پیدا کرده بود گفت : اگر آنها هم اعزامم نکنند من دوباره باید بروم چون دوستانم منطقه هستند و قول دادم که برگردم البته خودش نگفت اما بعد فهمیدیم که عملیاتی بوده که ایشان می خواست شرکت کند .
+
 ایشان وقتی مجروح شده بود مدت یک ماه درتهران بستری بود و بعد از یک ماه منتقل مشهد شد و مدت دو ماه مرخصی داشت و حالش که بهتر شد می خواست برود جبهه که ما به وی گفتیم : محمود آقا برو مرخصی ات را تمدید کن چون یک مقدار اختلال حواس پیدا کرده بود گفت : اگر آنها هم اعزامم نکنند من دوباره باید بروم چون دوستانم منطقه هستند و قول دادم که برگردم البته خودش نگفت اما بعد فهمیدیم که عملیاتی بوده که ایشان می خواست شرکت کند .<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7219 سایت یاران رضا]</ref>
سایت:یاران رضا
+
 
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7219
+
==پانویس==
 +
<references/>

نسخهٔ ‏۲۲ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۶

شهید محمود حسینی نام : محمود نام خانوادگی : حسینی‌ محل تولد : مشهد نام پدر : سیدمحمد تاریخ شهادت : 1367/03/25 مسئولیت : رزمنده‌ خاطرات:  یادم می آید آخرین دفعه که پدرم می خواست به جبهه برود مادرم به ایشان گفتند : که این دفعه نمی خواهد به جبهه بروید. پدرم گفتند نه این دفعه من باید بروم چون این دفعه خیلی مهم است و مثل اینکه عملیات مهمی داریم وپدرم رفتند و دیگر برنگشتند .  یک دفعه خواب دیدم که همسرم آمده. به ایشان گفتم شما این چند سال کجا بودید ما را تنها گذاشتید و رفتید؟ بعد ایشان گفتند که من در زندان بغداد اسیر بودم و الآن آزاد شدم و آمدم.  ایشان وقتی مجروح شده بود مدت یک ماه درتهران بستری بود و بعد از یک ماه منتقل مشهد شد و مدت دو ماه مرخصی داشت و حالش که بهتر شد می خواست برود جبهه که ما به وی گفتیم : محمود آقا برو مرخصی ات را تمدید کن چون یک مقدار اختلال حواس پیدا کرده بود گفت : اگر آنها هم اعزامم نکنند من دوباره باید بروم چون دوستانم منطقه هستند و قول دادم که برگردم البته خودش نگفت اما بعد فهمیدیم که عملیاتی بوده که ایشان می خواست شرکت کند .[۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا