شهید علی سهرابی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۲۶: سطر ۲۶:
  
  
==خاطرات==
+
خاطرات:
  
 
زمانی که برادرم علی برای اولین بار به مرخصی آمده بود به علت کوچکی خانه و این که ما از خواب بیدار نشویم برای خواندن نماز شب به مسجد رفته بود و صبح زود که خادم مسجد برای گفتن اذان به مسجدی می رود و برادرم را در حال نماز می بیند خیلی می ترسد زیرا در روستا سابقه نداشته کسی آن موقع شب به مسجد برود خادم وقتی وارد مسجد میشود انتظار بودن کسی درمسجد را نداشته است با دیدن ایشان در حالت رکوع جا می خورد در حالی که بلند گو را روشن می کند داد می زند جن جن عده ای به طرف مسجد می روند وقتی به مسجد می رسند می بیند برادرم علی در حال به هوش آوردن خادم مسجد است .
 
زمانی که برادرم علی برای اولین بار به مرخصی آمده بود به علت کوچکی خانه و این که ما از خواب بیدار نشویم برای خواندن نماز شب به مسجد رفته بود و صبح زود که خادم مسجد برای گفتن اذان به مسجدی می رود و برادرم را در حال نماز می بیند خیلی می ترسد زیرا در روستا سابقه نداشته کسی آن موقع شب به مسجد برود خادم وقتی وارد مسجد میشود انتظار بودن کسی درمسجد را نداشته است با دیدن ایشان در حالت رکوع جا می خورد در حالی که بلند گو را روشن می کند داد می زند جن جن عده ای به طرف مسجد می روند وقتی به مسجد می رسند می بیند برادرم علی در حال به هوش آوردن خادم مسجد است .
سطر ۳۶: سطر ۳۶:
  
 
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11864
 
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11864
 +
==رده==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:علی سهرابی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان خراسان رضوی]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان نیشابور]]

نسخهٔ ‏۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۹

کد شهید : 6710736

نام : علی‌ محل تولد : نیشابور

نام خانوادگی : سهرابی‌

نام پدر : ابوالفضل‌

تاریخ تولد :

محل تولد: نیشابور

تاریخ شهادت: 1367/04/22

مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : یگان خدمتی :

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : خدمه‌تانک‌

گلزار :


خاطرات:

زمانی که برادرم علی برای اولین بار به مرخصی آمده بود به علت کوچکی خانه و این که ما از خواب بیدار نشویم برای خواندن نماز شب به مسجد رفته بود و صبح زود که خادم مسجد برای گفتن اذان به مسجدی می رود و برادرم را در حال نماز می بیند خیلی می ترسد زیرا در روستا سابقه نداشته کسی آن موقع شب به مسجد برود خادم وقتی وارد مسجد میشود انتظار بودن کسی درمسجد را نداشته است با دیدن ایشان در حالت رکوع جا می خورد در حالی که بلند گو را روشن می کند داد می زند جن جن عده ای به طرف مسجد می روند وقتی به مسجد می رسند می بیند برادرم علی در حال به هوش آوردن خادم مسجد است .


خاطره مربوط به زمانی است که برادرم اولین مرتبه به مرخصی آمده بود . علی به علت اینکه خانة ما کوچک بود و سعی می کرد که ما از خواب بیدار نشویم برای اداء نماز شب به مسجد رفته بود خادم مسجد صبح زود برای گفتن اذان به مجسد رفته بود و از برادرم خیلی ترسیده بود زیرا در روستا سابقه نداشته کسی آن موقع شب به مسجد برود . با دیدن علی آن هم در حال رکوع جا خورده و در حالی که بلندگو را هم روشن کرده بود داد زده بود جن جن عده ای به طرف مسجد حرکت کردند وقتی که رسیدند برادرم را دیدند که در حال به هوش آوردن خادم مسجد بود .

منبع : سایت یاران رضا

http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11864

رده