شهید محمد رضا عبدالله زاده آغویی: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
سطر ۲۱: | سطر ۲۱: | ||
گلزار : | گلزار : | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
خاطرات سیاسی | خاطرات سیاسی | ||
سطر ۳۲: | سطر ۳۲: | ||
− | یادم هست برادرم غلامرضا عبداللهزاده قبل از انقلاب دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد بود و وقتی به تربت میآمد شبها تا دیروقت از منزل بیرون میرفت و با چندین تن از دوستانش ملاقات میکرد و فعالیتهایی را انجام میداد که ابتدا از دید ما پنهان بود ولی بعد از مدتی یک روز جلوی غلامرضا را گرفتم و از او پرسیدم این کارها را که انجام میدهی چه معنایی دارد شما بر علیه رژیم قیام کردهاید و اگر شما را بگیرند حتماً اعدام میکنند . ایشان به من گفتند که شما خیلی بیخبر هستید همه شهرها قیام کردهاند و امام دارد میآید . من تازه آن موقع فهمیدم چه اتفاقی افتاده و از آن روز با او به شهر میرفتم و در فعالیتهای آنها شرکت میکردم . | + | *یادم هست برادرم غلامرضا عبداللهزاده قبل از انقلاب دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد بود و وقتی به تربت میآمد شبها تا دیروقت از منزل بیرون میرفت و با چندین تن از دوستانش ملاقات میکرد و فعالیتهایی را انجام میداد که ابتدا از دید ما پنهان بود ولی بعد از مدتی یک روز جلوی غلامرضا را گرفتم و از او پرسیدم این کارها را که انجام میدهی چه معنایی دارد شما بر علیه رژیم قیام کردهاید و اگر شما را بگیرند حتماً اعدام میکنند . ایشان به من گفتند که شما خیلی بیخبر هستید همه شهرها قیام کردهاند و امام دارد میآید . من تازه آن موقع فهمیدم چه اتفاقی افتاده و از آن روز با او به شهر میرفتم و در فعالیتهای آنها شرکت میکردم . |
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 14423 | منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 14423 |
نسخهٔ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۸
کد شهید : 6120279
نام : غلامرضا
محل تولد : تربت حیدریه
نام خانوادگی : عبدالله زاده آغویی
تاریخ شهادت : 1361/01/09
نام پدر : غلامحسین مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
شغل : یگان خدمتی :
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : جهادگر
گلزار :
خاطرات
خاطرات سیاسی
موضوع خاطرات سياسي
راوی آمنه عبدالله زاده
متن کامل خاطره
- یادم هست برادرم غلامرضا عبداللهزاده قبل از انقلاب دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد بود و وقتی به تربت میآمد شبها تا دیروقت از منزل بیرون میرفت و با چندین تن از دوستانش ملاقات میکرد و فعالیتهایی را انجام میداد که ابتدا از دید ما پنهان بود ولی بعد از مدتی یک روز جلوی غلامرضا را گرفتم و از او پرسیدم این کارها را که انجام میدهی چه معنایی دارد شما بر علیه رژیم قیام کردهاید و اگر شما را بگیرند حتماً اعدام میکنند . ایشان به من گفتند که شما خیلی بیخبر هستید همه شهرها قیام کردهاند و امام دارد میآید . من تازه آن موقع فهمیدم چه اتفاقی افتاده و از آن روز با او به شهر میرفتم و در فعالیتهای آنها شرکت میکردم .
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 14423