شهید محمدرضا داورزنی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
بسمه تعالی وصیتنامه [[شهید محمدرضا داورزنی]] | بسمه تعالی وصیتنامه [[شهید محمدرضا داورزنی]] | ||
− | پدر و مادر عزیزم میدانم که در ایام زندگیام، نتوانستم حق شما را به خوبی ادا کنم، اما خواهش دارم که برای من دعا کنید و از خداوند بخواهید که شهادتم را قبول نماید تا انشاءالله من هم بتوانم شفاعت شما را بنمایم. در شهادت من گریه و زاری نکنید! برای اینکه من به آرزوی خود رسیدهام و اگر یادتان باشد، هر موقع سخن از شهادت به میان میآمد، آیه ﴿ وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴾ را میخواندم. پس مادر عزیزم من نمردهام و زنده هستم. مادر عزیزم، خیلی دلم میخواست که اول به زیارت شما بیایم، اما خداوند چنین خواسته که در قیامت شما را زیارت کنم | + | پدر و مادر عزیزم میدانم که در ایام زندگیام، نتوانستم حق شما را به خوبی ادا کنم، اما خواهش دارم که برای من دعا کنید و از خداوند بخواهید که شهادتم را قبول نماید تا انشاءالله من هم بتوانم شفاعت شما را بنمایم. در شهادت من گریه و زاری نکنید! برای اینکه من به آرزوی خود رسیدهام و اگر یادتان باشد، هر موقع سخن از شهادت به میان میآمد، آیه ﴿ وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴾ را میخواندم. پس مادر عزیزم من نمردهام و زنده هستم. مادر عزیزم، خیلی دلم میخواست که اول به زیارت شما بیایم، اما خداوند چنین خواسته که در قیامت شما را زیارت کنم.<ref>[http://www.ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/10559 پایگاه اطلاع رسانی شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]</ref> |
− | http://www.ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/10559 | + | ==پانویس== |
− | پایگاه اطلاع رسانی شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران | + | |
+ | |||
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۵ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۰
شهید محمدرضا داورزنی تاریخ تولد :1343/11/01 تاریخ شهادت : 1362/06/19 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :خراسان رضوی - سبزوار – داورزن
زندگی نامه
بسمه تعالی زندگینامه شهید شهید محمدرضا داورزنی در بهمن ماه سال 1343 در روستای داورزن دیده به جهان گشود و در خانوادهای تهیدست اما مذهبی و متدین پرورش یافت. پدرش از طریق بنایی امرار معاش میکرد و قوت حلالی را با زحمت فراوان بدست میآورد. محمدرضا پس از دوران کودکی تحصیلات ابتدائی را در زادگاهش شروع کرد و تا سال سوم راهنمایی ادامه داد. در این مدت در خلال تحصیل از کوچکترین فرصتی برای کمک به پدرش استفاده میکرد. پدرش از نعمت سواد بیبهره بود، اما شهید در محضر ایشان فرائض دینی را به خوبی فراگرفته و ستایش خدای بیهمتا را آموخته بود و لحظهای از یاد خدا غافل نبود. در سال 1359 که دو سال از انقلاب شکوهمند اسلامی میگذشت، ترک تحصیل نمود و تا فروردین ماه سال 1362 پا به پای پدر به کار مشغول شد. فعال بودنش باعث رضایت بیحد خانوادهاش شده بود. او در شبهای جمعه و چهارشنبه در مراسم دعا و در جلسات قرآن خوانی شرکت داشت. در بسیج مساجد هم کمک و همکاری میکرد. همیشه عاشق جبهه و جنگ بود و هر موقع که قصد جبهه رفتن مینمود، کوچک بودن اندامش مادرش را وادار میکرد که مانع رفتن او شود، با این حال بیصبرانه انتظار میکشید که زمان خدمت سربازیاش فرا برسد تا اینکه سرانجام در 15 فروردین ماه سال 1362 پس از معرفی در حوزهی نظام وظیفه عازم سربازی شد. سه ماه آموزش را در بیرجند و تربتحیدریه به پایان رسانید و بعد از آن در لشگر 23 نوحد مشغول خدمت گردید و به سردشت کردستان فرستاده شد. شهید گرانقدر سرانجام در تاریخ 19/06/1362 در جبههی سردشت بر اثر اصابت ترکش گلولهی تانک دشمن به دیدار حق شتافت. یادش گرامی و راهش پررهرو باد
وصیت نامه
بسمه تعالی وصیتنامه شهید محمدرضا داورزنی پدر و مادر عزیزم میدانم که در ایام زندگیام، نتوانستم حق شما را به خوبی ادا کنم، اما خواهش دارم که برای من دعا کنید و از خداوند بخواهید که شهادتم را قبول نماید تا انشاءالله من هم بتوانم شفاعت شما را بنمایم. در شهادت من گریه و زاری نکنید! برای اینکه من به آرزوی خود رسیدهام و اگر یادتان باشد، هر موقع سخن از شهادت به میان میآمد، آیه ﴿ وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴾ را میخواندم. پس مادر عزیزم من نمردهام و زنده هستم. مادر عزیزم، خیلی دلم میخواست که اول به زیارت شما بیایم، اما خداوند چنین خواسته که در قیامت شما را زیارت کنم.[۱]