شهیدداود شالی: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
جز (Salehi98 صفحهٔ شهید داود شالی را به شهیدداود شالی منتقل کرد) |
|||
سطر ۲۹: | سطر ۲۹: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | "مادر و پدر گرامی!قصد داشتم با شما خصوصی صحبت کنم؛ ولی افسوس چون هر چه بگویم کم گفته ام؛ زیرا برای تمام احساس من نسبت به شما باید قلمی از خامه قلبم و جوهری از خون رگانم کمک بگیرم تا شاید بتوانم فقط ذره ای از عشق و علاقه خود را نسبت به شما بیان نمایم و به این ترتیب از شما خیلی خیلی راضی هستم و برای شما آرزوی توفیق میکنم.مادرم ! در مرگ من صبور و مقاوم باش و زیاد شیون مکن؛ چون با شیون زیاد تو، من ناراحت می شوم و قلبم آزار می بیند. مادرم! در بین اقوام و آشنایان سربلند باش تا شاید نمونه خوب مادر شهید باشی و از زحمات بی شماری که برایم کشیدی، بیش از اندازه کمال تشکر را دارم.پدر مؤمن و عزیز من! تو پدر صبور من بودی و چون در هر کاری اول فکر، بعد صبر و در آخر اراده به خرج می دادی؛ من از شما خیلی راضی هستم وامید دارم که اخلاق ناشایست مرا در خانه حلال کنی .پدر و مادر! بدانید که با این حلالیت شما از من، پاداش عظیمی در آخرت دارید.اکنون شما پدر و مادر شهیدی هستید که با ترک مدرسه و کار خود، راه خود را مثل مُراد خود حسین (ع) شناخت و هم اکنون از سالکان راه اوست.حال خواهرانم ! مرا عفو کنید و از هر کار بد من در خانه و بیرون بگذرید . حجاب اسلامی را مراعات کنید تا خدای ناکرده چشم شیطانی مرد نامحرمی به شما نیفتد و شما هم در مرگ من صبور باشید و افتخار کنید.برادرم !راه مرا ادامه ده و مرا در کارهای خود که خوب بود، شریک بدار و با سربلندی با دیگران رفتار کن و خدای ناکرده فقیران و مستمندان را فراموش نکن و همیشه از مال خود به آن ها انفاق کن فرزند حقیر شما؛ داود شالی ۲۳/۱/۶۳ | + | "مادر و پدر گرامی!قصد داشتم با شما خصوصی صحبت کنم؛ ولی افسوس چون هر چه بگویم کم گفته ام؛ زیرا برای تمام احساس من نسبت به شما باید قلمی از خامه قلبم و جوهری از خون رگانم کمک بگیرم تا شاید بتوانم فقط ذره ای از عشق و علاقه خود را نسبت به شما بیان نمایم و به این ترتیب از شما خیلی خیلی راضی هستم و برای شما آرزوی توفیق میکنم.مادرم ! در مرگ من صبور و مقاوم باش و زیاد شیون مکن؛ چون با شیون زیاد تو، من ناراحت می شوم و قلبم آزار می بیند. مادرم! در بین اقوام و آشنایان سربلند باش تا شاید نمونه خوب مادر شهید باشی و از زحمات بی شماری که برایم کشیدی، بیش از اندازه کمال تشکر را دارم.پدر مؤمن و عزیز من! تو پدر صبور من بودی و چون در هر کاری اول فکر، بعد صبر و در آخر اراده به خرج می دادی؛ من از شما خیلی راضی هستم وامید دارم که اخلاق ناشایست مرا در خانه حلال کنی .پدر و مادر! بدانید که با این حلالیت شما از من، پاداش عظیمی در آخرت دارید.اکنون شما پدر و مادر شهیدی هستید که با ترک مدرسه و کار خود، راه خود را مثل مُراد خود حسین (ع) شناخت و هم اکنون از سالکان راه اوست.حال خواهرانم ! مرا عفو کنید و از هر کار بد من در خانه و بیرون بگذرید . حجاب اسلامی را مراعات کنید تا خدای ناکرده چشم شیطانی مرد نامحرمی به شما نیفتد و شما هم در مرگ من صبور باشید و افتخار کنید.برادرم !راه مرا ادامه ده و مرا در کارهای خود که خوب بود، شریک بدار و با سربلندی با دیگران رفتار کن و خدای ناکرده فقیران و مستمندان را فراموش نکن و همیشه از مال خود به آن ها انفاق کن فرزند حقیر شما؛ داود شالی ۲۳/۱/۶۳<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1272 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> |
− | |||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
== ردهها == | == ردهها == | ||
{{ترتیبپیشفرض:داوود_شالی}} | {{ترتیبپیشفرض:داوود_شالی}} |
نسخهٔ ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۰
نام: داود شالی
نام پدر: حیدر
نام مادر: زهرا
محل تولد: تهران تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۰۲/۰۷
محل شهادت: جزیره مجنون تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۰۱/۳۱
استان محل شهادت: بصره
وضعیت تاهل: مجرد درجه: نظامی
تحصیلات: دوم متوسطه رشته: حسابداری
محل کار: بنیاد تحت پوشش
مزار شهید: قزوین
محتویات
زندگینامه
شهید داود شالی هفتم اردیبهشت ۱۳۴۶ در شهر تهران به دنیا آمد.پدرش حیدر،کارمند بود و مادرش زهرا نام داشت.دانشآموز دوم متوسطه در رشته حسابداری بود.از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.سی و یکم فروردین ۱۳۶۳ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد.مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
وصیت نامه
"مادر و پدر گرامی!قصد داشتم با شما خصوصی صحبت کنم؛ ولی افسوس چون هر چه بگویم کم گفته ام؛ زیرا برای تمام احساس من نسبت به شما باید قلمی از خامه قلبم و جوهری از خون رگانم کمک بگیرم تا شاید بتوانم فقط ذره ای از عشق و علاقه خود را نسبت به شما بیان نمایم و به این ترتیب از شما خیلی خیلی راضی هستم و برای شما آرزوی توفیق میکنم.مادرم ! در مرگ من صبور و مقاوم باش و زیاد شیون مکن؛ چون با شیون زیاد تو، من ناراحت می شوم و قلبم آزار می بیند. مادرم! در بین اقوام و آشنایان سربلند باش تا شاید نمونه خوب مادر شهید باشی و از زحمات بی شماری که برایم کشیدی، بیش از اندازه کمال تشکر را دارم.پدر مؤمن و عزیز من! تو پدر صبور من بودی و چون در هر کاری اول فکر، بعد صبر و در آخر اراده به خرج می دادی؛ من از شما خیلی راضی هستم وامید دارم که اخلاق ناشایست مرا در خانه حلال کنی .پدر و مادر! بدانید که با این حلالیت شما از من، پاداش عظیمی در آخرت دارید.اکنون شما پدر و مادر شهیدی هستید که با ترک مدرسه و کار خود، راه خود را مثل مُراد خود حسین (ع) شناخت و هم اکنون از سالکان راه اوست.حال خواهرانم ! مرا عفو کنید و از هر کار بد من در خانه و بیرون بگذرید . حجاب اسلامی را مراعات کنید تا خدای ناکرده چشم شیطانی مرد نامحرمی به شما نیفتد و شما هم در مرگ من صبور باشید و افتخار کنید.برادرم !راه مرا ادامه ده و مرا در کارهای خود که خوب بود، شریک بدار و با سربلندی با دیگران رفتار کن و خدای ناکرده فقیران و مستمندان را فراموش نکن و همیشه از مال خود به آن ها انفاق کن فرزند حقیر شما؛ داود شالی ۲۳/۱/۶۳[۱]