شهید حسن فسنقری: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «کد شهید: 6527685 تاریخ تولد : نام : حسن محل تولد : قوچان نام خانوادگی :...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
گلزار : باغبهشت | گلزار : باغبهشت | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
− | + | ||
+ | دستگیری از ضعیفان | ||
+ | |||
موضوع دستگيري از ضعيفان | موضوع دستگيري از ضعيفان | ||
+ | |||
راوی | راوی | ||
+ | |||
متن کامل خاطره | متن کامل خاطره | ||
میرزا علی هر روز که بر سر کار می رفت مزدش را همان شبش می گرفت و خرجی خانه را از همین راه تامین می کرد و هر چه از خرج خانه پول اضافه می آورد به افراد مستمند و مسجد محل کمک می کرد . او خودش را به مادیات دنیوی وابسته نمی کرد و نمی گذاشت پول زیاد دور و برش باشد تا یک وقتی تاثیر منفی روی او بگذارد و او را مشغول خود کند . | میرزا علی هر روز که بر سر کار می رفت مزدش را همان شبش می گرفت و خرجی خانه را از همین راه تامین می کرد و هر چه از خرج خانه پول اضافه می آورد به افراد مستمند و مسجد محل کمک می کرد . او خودش را به مادیات دنیوی وابسته نمی کرد و نمی گذاشت پول زیاد دور و برش باشد تا یک وقتی تاثیر منفی روی او بگذارد و او را مشغول خود کند . | ||
− | + | ||
+ | قدرت روح و کرامت نفس | ||
+ | |||
موضوع قدرت روح و کرامت نفس | موضوع قدرت روح و کرامت نفس | ||
+ | |||
راوی | راوی | ||
+ | |||
متن کامل خاطره | متن کامل خاطره | ||
132. میرزا علی تعریف می کرد: قبل از انقلاب یک روز در بازار جلوی مغازه یکی از دوستانش ایستاده بودم و از اوضاع بد جامعه در مورد بی حجابی و فساد و همچنین آزار و اذیت روحانیون بسیار ناراحت بودم و با خود در این مود فکر کردم که در همین لحظه دیدم سیدی کنار من ظاهر شد و گفت: " نارحت نباش جوان، غصه نخور درست می شود انشاء الله " من وقتی به طرف صدا برگشتم تا او را ببینم متوجه شدم اثری از صاحب صدا نیست هر چه دنبال او گشتم پیداش نکردم. | 132. میرزا علی تعریف می کرد: قبل از انقلاب یک روز در بازار جلوی مغازه یکی از دوستانش ایستاده بودم و از اوضاع بد جامعه در مورد بی حجابی و فساد و همچنین آزار و اذیت روحانیون بسیار ناراحت بودم و با خود در این مود فکر کردم که در همین لحظه دیدم سیدی کنار من ظاهر شد و گفت: " نارحت نباش جوان، غصه نخور درست می شود انشاء الله " من وقتی به طرف صدا برگشتم تا او را ببینم متوجه شدم اثری از صاحب صدا نیست هر چه دنبال او گشتم پیداش نکردم. | ||
− | + | ||
+ | خاطرات سياسي | ||
+ | |||
راوی | راوی | ||
+ | |||
متن کامل خاطره | متن کامل خاطره | ||
− | 132. میرزا علی در راهپیمایی های آن زمان شرکت می کرد. یک روز که در راهپیمایی که علیه رژیم در جلوی مسجد جامع سبزوار برگزار شد شرکت کرده بود شاهد به خاک و خون کشیدن شدن تعدادی از مردم بود. میرزا علی وقتی به خانه آمد. علت را که پرسیدم جریان جلوی مسجد جامع را تعریف کرد و گفت: " چرا آنها رفتند و ما مانده ایم خوشا به حال آنها که شهید شدند. " | + | 132. میرزا علی در راهپیمایی های آن زمان شرکت می کرد. یک روز که در راهپیمایی که علیه رژیم در جلوی مسجد جامع سبزوار برگزار شد شرکت کرده بود شاهد به خاک و خون کشیدن شدن تعدادی از مردم بود. میرزا علی وقتی به خانه آمد. علت را که پرسیدم جریان جلوی مسجد جامع را تعریف کرد و گفت: " چرا آنها رفتند و ما مانده ایم خوشا به حال آنها که شهید شدند. "<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=16003 سایت یاران رضا]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> |
نسخهٔ ۵ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۶
کد شهید: 6527685 تاریخ تولد : نام : حسن محل تولد : قوچان نام خانوادگی : فسنقری تاریخ شهادت : 1365/07/22 نام پدر : اسمعیل مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : باغبهشت
خاطرات
دستگیری از ضعیفان
موضوع دستگيري از ضعيفان
راوی
متن کامل خاطره
میرزا علی هر روز که بر سر کار می رفت مزدش را همان شبش می گرفت و خرجی خانه را از همین راه تامین می کرد و هر چه از خرج خانه پول اضافه می آورد به افراد مستمند و مسجد محل کمک می کرد . او خودش را به مادیات دنیوی وابسته نمی کرد و نمی گذاشت پول زیاد دور و برش باشد تا یک وقتی تاثیر منفی روی او بگذارد و او را مشغول خود کند .
قدرت روح و کرامت نفس
موضوع قدرت روح و کرامت نفس
راوی
متن کامل خاطره
132. میرزا علی تعریف می کرد: قبل از انقلاب یک روز در بازار جلوی مغازه یکی از دوستانش ایستاده بودم و از اوضاع بد جامعه در مورد بی حجابی و فساد و همچنین آزار و اذیت روحانیون بسیار ناراحت بودم و با خود در این مود فکر کردم که در همین لحظه دیدم سیدی کنار من ظاهر شد و گفت: " نارحت نباش جوان، غصه نخور درست می شود انشاء الله " من وقتی به طرف صدا برگشتم تا او را ببینم متوجه شدم اثری از صاحب صدا نیست هر چه دنبال او گشتم پیداش نکردم.
خاطرات سياسي
راوی
متن کامل خاطره
132. میرزا علی در راهپیمایی های آن زمان شرکت می کرد. یک روز که در راهپیمایی که علیه رژیم در جلوی مسجد جامع سبزوار برگزار شد شرکت کرده بود شاهد به خاک و خون کشیدن شدن تعدادی از مردم بود. میرزا علی وقتی به خانه آمد. علت را که پرسیدم جریان جلوی مسجد جامع را تعریف کرد و گفت: " چرا آنها رفتند و ما مانده ایم خوشا به حال آنها که شهید شدند. "[۱]