شهید قاسم صفری حسین آبادی
نام قاسم صفری حسین آبادی نام پدر صفر علی نام مادر منصوره محل شهادت حلبچه محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۹/۰۶/۱۴ محل شهادت حلبچه تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۱۲/۲۸ استان محل شهادت کردستان شهر محل شهادت - وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی تحصیلات نهضت سوادآموزی رشته - عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - قزوین
زندگي نامه
صفریحسینآبادی، قاسم: چهاردهم شهریور ۱۳۴۹، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش صفرعلی، کارگر بود و مادرش منصوره نام داشت. در نهضت سوادآموزی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصایا
شهید، قاسم صفرى حسین آبادى: مادرم! کفنم را بیاور تا بپوشم و به این جهان خواران شرق و غرب بفهمانم که اگر خانه و کاشانه ما را بر سرمان ویران کنید، ما یک جمله خواهیم گفت: «الله اکبر، لااله الا الله، محمداً رسول الله و علیاً ولى الله». یعنى گواهى مى دهم که خدایى جز خداى بى همتا نیست و گواهى مى دهم که محمد(ص) رسول و پیامبر خداست و گواهى مى دهم که على(ع) ولى و جانشین پیامبر خداست. مادرم! هیچ ناراحت نباش از این که مرا به جبهه هاى حق علیه باطل فرستادى. مادر مهربانم! باید خدا را شُکر کنى که فرزندت، راه گمراهى را در پیش نگرفت و راهى رفت که حسین(ع) آن را تا آخرین قطره خونش پیمود. مادرم! اگر سعادت پیدا کردم و شهید شدم بر مزارم ناله و شیون مکن. نمى گویم که اصلاً گریه نکن؛ بلکه مى گویم که اگر خواستى گریه کنى، اول برای مظلومیت ابا عبدالله(ع) گریه کن و بعد بر شهیدانى گریه کن که مفقودالاثر و مفقودالجسد هستند. ...و تو اى پدر زحمت کش من! تو هم باید افتخار کنى که فرزندت را در راه اسلام و قرآن دادى و بدان که روزى خداوند جزاى آن هایى را که علیه اسلام و قرآن و پیامبر جنگیدند خواهد داد. پدرم! من امانتى از طرف خداوند هستم، که به طور امانت پیش شما زندگى مى کردم و بدانید خداوند روزى امانت خود را از شما باز خواهد گرفت. اى پدر و مادر مهربان! انسان روزى به دنیا مى آید و روزی دیگر از این دنیاى چند روزه مى رود؛ پس چه بهتر که راه حق را انتخاب کند، که همان شهادت در راه خدا است. خواهرانم! زینب گونه باشید و همیشه خون حسین(ع) در رگ و پیام زینب(س)بر لب داشته باشید. باید بگویم که حجاب اسلامى لازم است و حجاب تو، وقار توست. ...و شما اى برادرانم! از شما مى خواهم که راهم را ادامه دهید و مگذارید خونم به هدر رود و از مرگ من نیز ناراحت و غمگین نشوید.۱ (۱۴۷۳۳۵۷) برادر کوچک تان؛ قاسم صفرى ۶/۱۲/۶۶
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2139