شهید حمید رضا امیر آبادی زاده
تولد : 1349/04/01 نام : حمیدرضا محل تولد : مشهد نام خانوادگی : امیرابادی‌زاده تاریخ شهادت : 1365/11/02 نام پدر : غلامرضا مکان شهادت : شلمچه تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : دانش آموز یگان خدمتی : گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : خواجه‌ربیع
وصیت نامه
سم الله الرحمن الرحيم والّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا.کسانيکه در راه ما جهاد کنند ما راههاي خود را به آنها نشان مي‌دهيم. با سلام خدمت حضرت مهدي (عج)و نائب بر حقّش امام خميني و با سلام به تمام شهيدان اسلام. نمي دانم سخنم را چگونه شروع کنم و احساساتم را چگونه روي کاغذ آورم. شوق رفتن به خط ذهنم را مشغول کردهو بهتر است از جبهه بگويم. بله به جبهه آمدم تا هر چه زودتر بتوانم خود را به مقصد اصلي برسانم و بهتر است بگويم خود را از اين باتلاق که عده اي را در آن گير کرده اند نجات دهم.آري آرزو دارم شهيد شوم تا خونم به تمام شهيدان گواهي دهد که راهشان را ادامه داده ام.آرزو دارم که شهيد شوم تا به جايي برسم که زمانيها ، زوشنروانها و عرفانيها رسيدند. آرزو دارم تا بجايي برسم تا معناي زنده بودن را بفهمم. جايي بروم که دوستداران خئا رفتند ويکي از کساني باشم که با ريختن خونشان به تمام قدرتهاي شرق و غرب نشان دادند ملّت ايران در مقابل تجاوز ايشان ساکت نمي نشيند. پيام به امت حزب الله : من کوجکتر از آنم که بخواهم براي شما پيامي داشته باشم ولي بايد باز هم حرفهاي ديگران را تکرار کنم که هر قطره خوني که از شهيدي به زمين مي ريزد مسئوليتها سنگين و بيشتر مي شود . و همانطور که امام فرمودند: اکنون مسئله اصلي ما جنگ است و هر کس قدرت دارد سلاح در دست بگيرد بايد به جبهه برود پس برخيزد و سلاحي که در دست برادرانتان بوده برداريد و راهشان را ادامه دهيد تا انشاءالله هر چه زودتر جهان براي ظهور امام زمان (عج) آماده شوداگر کسي به عنوانهاي مختلفي نمي تواند در جبهه حضور پيدا کند بايد هر کاري که در پشت جبهه انجام مي دهد طوري باشد که جبهه را تقويت کند . برادران مسجد الجواد(ع): در ابتدا از همة شما برادران تقاضاي حلاليّت ميکنم و اميدوارم اگر خطايي از من سر زد به بزرگي خود ببخشيد. از شما برادران عزيز مي خواهم همانطور که خود را به نحو امين نشان داده ايد همانگونه باشيد و مراقب باشيد که اين بصيرت را از دست ندهيد و قدر يکديگر را بدانيد و از کليه برادران تقاضا دارم که مسجد را ترک نکنند چون مهمترين و بهترين عامل که باعث شد من راهم را پيدا کنم حضورم در مسجد بود و رفتار و برخورد برادران مخلص انجمن تعليمات اسلامي. سخني با خانواده: پدر و مادرم از اينکه در بعضي وقتها موجب ناراحتيشما شده ام و نتوانستم حقّ شما را اداء کنم مرا ببخشيد . اين را بخوبي مي دانم که مرگ براي همه حقّ است و سرانجام همه بازگشت بسوي خداست. پس اگر اين افتخار نصيب فرزندتان شد که در راه خدا شهيد بشود بايد افتخار کنيد و نميگويم که گريه نکنيد چون نمي شود مادري بخاطر جدا شدن از فرزندش ناراحت نشود ولي اين گريه طوري نباشد که موجب خوشحالي دشمنهاي اسلام و انقلاب شود واز شما مي خواهم که برايم دعا کنيد که کشته شدنم در راه خدا فقط به خاطر رضاي خدا باشد و خداوند مرا جزء شهدا بحساب آورد. و از شما اي برادرانم : من کوچکتر از آنم که بخواهم به شما چيزي بگويم چون خيلي بهتر از من اين مسائل را مي دانيد و از شما نيز مي خواهم که مرا ببخشيد و از دعا براي امام در بعد از نمازهايتان فراموش نکنبد. ديگر عرضي ندارم بجز التماس دعا : از دعا براي امام فراموش نکنيد. والسلام عليکم و رحمته الله و برکاته. « خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار» اهواز-16/6/65- حميد رضا اميرآبادي.[۱]
