شهید مختار عباسی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۹ توسط Azizi (بحث | مشارکت‌ها)

پرش به: ناوبری، جستجو
مختار عباسی
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد گناباد
شهادت ۱۳۶۱/۱/۷
سمت‌ها رزمنده
جنگ‌‌ها جنگ ایران و عراق
خانواده نام پدرحبیب



خاطرات

پیش بینی شهادت

موضوع پيش بيني شهادت

راوی حبیب عباسی

متن کامل خاطره


یکی از فرماندهان مختار که اهل بیرجند بود یک مرتبه به خانه ی ما آمد تعریف کرده در این عملیات آخرکه منجر به شهادت او گردید قرار نبود ایشان در عملیات شرکت کند . ولی ایشان خیلی اصرار کرد که همین یک عملیات را شرکت کند و حتی گفت : این آخرین عملیاتی است که در آن حضور می یابم . برداشت ما از آخرین عملیات این بود که حتما ایشان به ای دیگر منتقل گردیده است ولی بعدا متوجه شدیم که به او الهام شده که به شهادت می رسد و در همان عملیات بود که مورد اصابت خمپاره ی دشمن قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل گردید .

احساس مسؤلیت

موضوع احساس مسؤليت

راوی حبیب عباسی

متن کامل خاطره


یه خاطر دارم وقتی که مختار از خط برگشته بود و در مرخصی به سر می برد یکی از بستگان به خانه ی ما آمد و گفت : مختار با توجه به موقعیت خطر ناک و فعلی و حمله ی دشمن از خدمت سربازی فرار کن و به جبهه نرو . مختار هنگامی که این حرف را شنید خیلی ناراحت شد و با عصبانیت پاسخ داد مگر فرق من با بقیه فرزندان این کشور چیست . اگر مردم همه این طرز فکر را داشته باشند پس چه کسی کی خواهد از این کشور دفاع کند این را گفت و از خانه بیرون رفت .

احساس مسؤلیت

موضوع احساس مسؤليت

راوی حبیب عباسی

متن کامل خاطره


به خاطر دارم وقتی که تحصیلات مختار به پایان رسید، جنگ تحمیلی شروع شد و برابر قوانین ایشان مشمول بود و بایستی که به خدمت مقدس سربازی اعزام می شد . در آن موقع من به او پیشنهاد دادم که ازدواج کند و فعلا خود را به حوضه ی نظام وظیفه معرفی نکند ولی ایشان خیلی ناراحت شد و مخالفت خود را با این موضوع اعلام کرد و گفت : تا وضعیت جنگ در اسلام مشخص نشده و تا پیروزی کامل اسلام رفتن به خدمت و جبهه وظیفه است

خواب و رویای دیگران در مورد شهادت شهید

موضوع خواب و روياي ديگران در مورد شهادت شهيد

راوی فاطمه منصوری

متن کامل خاطره


به خاطر دارم چند شب قبل از اینکه خبر شهادت مختار را برایمان بیاورند خواب دیدم که مراسم عروسی با شکوهی برای ایشان گرفته ایم و همه ی مردم و بستگان در مراسم شرکت دارند و خیلی مراسم خوب و جالبی بود، تا اینکه در روز دوازده فروردین سال شصت و یک خبر شهادت او را به ما دادند و به یاد دارم صحنه ی مراسم تشیع جنازه وی همانند مراسم عروسی اش که در خواب دیده بودم با شکوه و همه ی مردم در مراسم شرکت داشتند.[۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا