شهید علی حنافروش
علی حنافروش | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | مشهد |
شهادت | ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ |
محل دفن | بهشت رضا |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
شغل | دانش آموز |
خانواده | نام پدرحسن |
وصیت نامه :
هم او که هستي بخشيد و هستي مااز آن اوست. ان الله اشتري من المؤمنين به انفسهم و اموالهم باُذن لهم الجنه براستي مؤمنين و صالحين کساني هستند که در راه خدا جهاد ميکنند و چه خوب داد و ستدي است آنها جانها و مالهايشان را ميدهند ودر عوض بهشت را ميخرند. با درود و سلام به منجي عالم حضرت مهدي (عج) و نايب بر حقش امام خميني و با سلام و درود به ارواح پاک و مطهر شهيدان. وصيتنامهام را آغاز ميکنم. خدا را سپاس ميگويم که به من توفيق عنايت کرد تا در جبهههاي حق عليه باطل و نور عليه ظلمت حضور به هم رسانم و اگر در زمان امام حسين(ع) نبودم و نتوانستم او را ياري کنم اينک به نداي نايب او امام خميني گوش فرا دادم و او را ياري ميکنم امروز جهاد است جهاد نور عليه کفار در سراسر جهان، روز مبارزه در جبهههاي نبرد حق عليه باطل و خوشحال از اينکه خدا اين توفيق را به من داد تا در اين جهاد مقدس شرکت و مانند تمامي مردان راه حق اين آزمايش را با موفقيت کامل به پايان برسانم و شما را به خدا و خون سيدالشهداء(ع) سوگند ميدهم که نگاذاريد اين نبرد مقدس به سازش کشيده شود و همواره از امام و گفتههايش پيروي کنيد که او اولي الامر و نايب امام زمان است و تا خون در بدن داريد او را تنها نگذاريد پدر جان و مادرجان بايد به بزرگواري خود مرا ببخشيد و حلال کنيد مخصوصاً شما مادرعزيزم که براي من زحمتهاي بسياري کشيدهاي ، شما بخاطر من بيدار خوابي بسيار کشيدي و برايم آرزوهايي داشتي پس مادر من هم آرزوهايي دارم که آن شهادت در راه خداست پس مادر تو که اينقدر مرا دوست داري تو هم آرزويت اين باشد، اينک دعا کنيد نيتمان فقط بخاطر خدا باشد و ثواب شهيد را نصيبمان بگرداند و به برادران و خواهرانم توصيه ميکنم که هميشه به ياد خدا باشند که ياد خدا مايه آرامش دلهاست و همه را به صبر و استقامت و پايداري در را ه اهداف مقدس اسلام دعوت مينمايد و هم اکنون که من وصيتنامه را مينويسم از ميان آتش و خون از چشمه ساز خونين رهروان حسين و خلاصه از ميان مسلسلهاي بي امان اين زالو صفتان مينويسم پس خدايا هنگامي که اين نوشته را به عنوان وصيتنامه مينويسم بار سنگيني گناه بر قلبم سنگيني ميکند ميدانم که شايسته شهادت يعني راه سرخ مردان پاک و مجاهدان جانباز نيستم اما به لطف و عظمت بيکرانت و بخشايش بي اندازهات اميدوارم که شهادت را نصب ما بگرداني و در آخر اگر من شهيد شدم جنازهام را در بهشت رضا پهلوي برادرم دفن کنيد. و من الله توفيق اي پيروان مکتب حق من شهيدم من عاشقي بودم به معشوق رسيدم در جبههها سنگر سنگر من دويدم تا عاقبت شهدا شهادت را چشيدم[۱]
پانویس