شهید مسلم نجفی فرد
شهید مسلم نجفی فرد تاریخ تولد :1323/07/15 تاریخ شهادت : 1364/08/28 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :قم - علی ابن جعفر
وصیت نامه
نام : مسلم
نام خانوادگى : نجفىفرد
نام پدر: كاظم
تاريختولد : 1323/07/15
ش. ش : 421
محل صدور شناسنامه : قم
تاريخ شهادت : 1364/08/28
نوع حادثه : حوادث مربوط به جنگ تحميلى شرح حادثه : حوادث ناشى از درگيرى مستقيم بادشمن ـ توسط دشمن در جبهه استان : بنياد شهيد استانقم شهر: اداره بنياد شهيد قم
بسم الله الرحمن الرحيم »»
با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى، و با درود به روان پاك شهدا در صدر اسلام و شهيدان بزرگ (شهيد بهشتى و باهنر). در تاريخ، 1364/06/20 اين نوشته را تنظيم نمودم با عنايت به اين كه از ابتداى جنگ تحميلى در جبهه نبرد حق عليه باطل به همراه ديگر همرزمانم بودم و تا كنون اين افتخار نصيبم نگرديده و اميد اين دارم كه اين وصيت نامه آخرين وصيتم باشد و من نيز بمانند جوانان ديگر وطن به صف شهيدان بپيوندم. ضمن سلام به پدرم و مادرم و طلب بخشش از آنها، و خواهران و برادرانم و فرزندان و همسر مهربانم كه هميشه يار و ياور من در كليه شئون زندگى بوده و سال هاست براى فرزندانم وظيفه پدر و مادري را انجام داده و سلام و طلب بخشش از كليه دوستان، وابستگان و فاميل و تمنا از همه آنها به خصوص پدرو و مادر و همسرم كه براى من گريه نكنند و فقط به ياد سرور آزاد مردان حسين بن على (ع) اشك بريزيد و امام را دعا كنند و به دوستان و برادران و هم سنگرانم و فرزندانم بگوييد كه دنبال رو اسلام و راه امام عزيز باشند. دوم وصيت من اين است كه تنها دخترم فاطمه را اول به هم اسمش فاطمه زهرا (سلام الله) و بعد به پدر و مادرم و همسرم مى سپارم از او مواظبت نموده و ان شاء الله در مورد جهيزيه او نهايت سعى را بنماييد. و اما ديگر فرزندانم عباس و رضا را نصيحت مي كنم، عباسم تو را به هم اسمت قسم مي دهم كه براى اين كه دنبال رو راه من باشى درس هايت را خوب بخوان و سنگر اسلام را حفظ كن. و به رضايم مى گويم: پسرم تو را به مظلوميت ضامن آهوى طوس امام هشتم (ع) سوگند مي دهم براى حفظ و حراست دين و خدمت به اين جامعه شهيد پرور تا نهايت ممكن درس هايت را ادامه بده، باشد تا او نيز فردى لايق و شايسته براى اين ملت باشد. و در پايان به همسرم، به كسى كه سال ها همگام با من در سختي ها ياور من بوده سخنى مي گويم او را به حد بزرگواريش سوگند مي دهم كه براى من اشك نريزد و نهايت كوشش را براى فرزندانم همچون گذشته بنمايد. مقدارى قرض براى همسر و فرزندانم باقى گذاشته ام كه اسامى آنها به شرح ذيل است: 1- به دختر خواهرم مبلغ سيصد هزار ريال؛ 2- داماد خودمان حاج اصغر آقا مبلغ سيصد هزار ريال؛ 3- به حاج احمد آقا مجيدى مبلغ دويست و پنجاه هزار ريال؛ 4- به حاج حسين قدومى مبلغ دويست و پنجاه هزار ريال؛ 5- بدهى به بانك ملى صفاييه كه مبلغش را در خاطرم نيست. و هم اين طور بانك ملى شعبه در ؟؟؟ كه ضامن من حاج محمود نژاد و حسن آقا برادر خانمم هستند و بابت فرش منزل در منجيل پنجاه هزار ريال بدهكار هستم. مرا ان شاء الله خواهيد بخشيد كه جز مبالغى قرض چيزى باقى نگذاشته ام، خداوند شاهد و ناظر بوده كه هميشه آنچه به عنوان حقوق دريافت نموده ام در خدمت خانواده ام بوده است. در پايان به اميد اين كه بتوانم در صف زوار حرم امام حسين (ع) قرار گيرم و سپس به درجه رفيع شهادت رسم و اين كه خداوند طول عمر به امام ما دهد تا بتواند آن را (حكومت ) به امام زمان (عج الله) تحويل بدهد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته مسلم نجفى فرد[۱]