شهید محمود قنبریان
بسمه تعالی
-شهید محمود قنبریان :
تاریخ تولد : 02/03/1341
تاریخ شهادت : 14/09/1361
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه : مرکزی – اراک- اراک
rId5
محتویات
زندگی نامه
شهید والامقام محمود قنبریان فرزند علی اصغر در سال 1341 در شهر اراک به دنیا آمد. محمود در دوران کودکی بسیار بازیگوشی می کرد یک روز در حوض بزرگ کاهگلی که در وسط حیاط بود، افتاد که نزدیک بود خفه شود و خداوند به او جان دوباره داد. تحصیلات را تا سال سوم راهنمایی ادامه داد. در دوران مدرسه در اوقات فراغت با همکلاسی هایش به کوه و بیابان می رفت.
از خصوصیات اخلاقی شهید قنبریان این که جوانی سر به زیر و کم حرف بود و همیشه اوقات بی کاری خود را با مطالعه کتاب های دینی و مذهبی می گذراند. خواهر و برادرهای خود را در خانه راهنمایی می کرد که درس بخوانند و همیشه به یاد خدا باشند.
او بعد از این که سال سوم راهنمایی را به پایان رساند، ترک تحصیل کرد. در اوایل انقلاب بعد از تشکیل سپاه پاسداران مدت 6 ماه موقتاً پاسدار بود تا این که موعد سربازی فرا رسید و به خدمت اعزام شد. بعد از گذراندن دوره آموزشی و شروع جنگ تحمیلی مرتباً در جبهه بود و در چندین حمله ی مهّم از جمله عملیات فتح المبین شرکت داشت که به گرفتن کارت افتخار هم نائل گشت تا این که در تاریخ 1361/09/14 در منطقه ی جنوب شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پشت، پهلوی چپ و مغز به درجه رفیع شهادت رسید.
وصیت نامه
به نام خداوند بخشنده مهربان
وصیت نامه سرباز اسلام، محمود قنبریان در جبهه جنوب، تنگه چزابه، مورخ 1360/11/28
اینجانب سرباز وظیفه، محمود قنبریان، اهل اراک که هدفی جز خدمت به این مردم مظلوم و ستم کشیده نداشتم و ندارم، از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران به جبهه جنگ حق علیه باطل اعزام شده ام و چقدر خوب است ملتی که از رژیم پوشالی و ستمگر آزاد شده اند و من افتخار می کنم که از هر طریق که شده، از این مملکت اسلامی و الهی پاسداری کنم.
ای برادر و خواهر مسلمان! قدر و منزلت خودت را در این موقعیت حساس بدان و هر چه در توان داری، به ملت اسلام عزیز خود خدمت کن، چه در خط مقدم جبهه و یا در پشت جبهه و یا سر کلاس با همان قلم و خودکار خود، خلاصه در هر کجا هستید، نگذارید که منافقین به هدف های کثیف و شوم خود برسند.
قدر این امام عزیز و بزرگوارمان را بدانید، چون رهبری چنین انسانی بود که ما را از خواب غفلت بیدار کرد و چگونه زیستن را به ما آموخت. باز برادر و خواهر مسلمان و عزیز! بازگو می کنم ملت شهیدپرور، سال های طولانی در جنگ خواهد بود، پس شماها نگذارید که نیروهای خارجی همان کشورها که دست نشانده شرق و غرب می باشند و چه نیروهای داخلی که همان منافقین که آلت دست آمریکای جنایتکار و شوروی تجاوزگر می باشند، در کشور عزیز ما نفوذ کنند و هستی و نیستی ما را به نابودی بکشانند. ؟؟؟ شما عزیزان به امید خداوند تبارک و تعالی و رهبری پیامبرگونه امام عزیزمان، امام خمینی، این توطئه ها و دسیسه ها خنثی بشود، ان شاء الله.
در ادامه چند سخن با خانواده عزیز، گرامی و مهربان داشته باشم:
پدر و مادر مهربان و خواهر و برادر عزیزم! اگر تا به حال آزار و اذیّتی به شماها کردم، امیدوارم که به بزرگی خودتان مرا ببخشید. اگر تا به حال شما را ناراحت کرده ام، کمی از روی نادانی و آگاه نبودن به انسانیّت من بوده است، به شما توصیه می کنم که نمازهایتان را مرتب بخوانید تا خداوند در تمامی کارهایتان یار و یاور شما باشد و هر کاری که می کنید، به یاد خدا کنید و همیشه او را ستایش کنید. در آخر نوشته هایم از شما می خواهم اگر لیاقت و سعادت شهید شدن نصیب من شد، هیچ موقع برای من گریه نکنید، چون اگر برای من گریه کنید، پیش خداوند خود شرمنده خواهم شد. امیدوارم که برایم گریه نکنید و همیشه به یاد خدا و برای خدا و در راه خدا خدمت کنید، ان شاء الله.
؟؟؟ پس از شهادت، مرا پیش مزار شهدای پاک و آسوده اراک دفن کنید.
فرزند شما محمود
28/11/1360
سلام و درود بر رهبر گرانقدر و پیروزمند ما امام خمینی؛
و سلام بر تمامی شهدای راه دین، آزدی و اسلام عزیز؛
با امید هر چه زودتر پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های جنگ
به امید پیروزی نهایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
نام و نشان: محمود قنبریان
آدرس: اراک، خیابان ولی عصر (ولی عهد سابق)، کوچه بن بست شماره 4 ولی عصر، پلاک 37، منزل علی اصغر قنبریان.
نسخه ی دوم این در جیب خود من می باشد.
خاطرات
- خاطره از زبان همرزمان شهید
شهید محمود قنبریان در تنگه چزابه، در حمله اسفند ماه 1360 مزدوران بعثی برای تصرف مجدد بستان، از خود شجاعت فوق العاده نشان داد. او با آر پی چی دو عدد از تانک های مزدوران را منهدم کرده و تمام سرنشینان بعثی آنها را کشت. در عمیلات قبل از فتح المبین در منطقه بعثیان کافر دست به حمله زده بودند، شهید محمود قنبریان و دیگر دوستانش توانستند بعد از دفع و منهدم کردن تانک ها و کشتن مزدوران حدود 170 نفر از کُماندهای گارد صدام را به اسارت بگیرند. او در عملیات فتح المبین، رمضان، بیت المقدس و طریق القدس شرکت داشت و از خود رشادت های زیادی نشان داد و مورد تشویق فرماندهان سپاه و ارتش قرار گرفت.[۱]