شهید غلامحسین ادهمی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۵ توسط Arameshi9706 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو
غلامحسین ادهمی
Gholamhosain-adhami.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد 1343/02/16
شهادت 1360/09/09


کد شهید: 6000634 تاریخ تولد : 1343/02/16 نام : غلامحسین‌ محل تولد : فردوس نام خانوادگی : ادهمی تاریخ شهادت : 1360/09/09 نام پدر : اسداله‌ مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : دانش آموز یگان خدمتی : گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌ گلزار : بهشت‌اکبر

وصیت نامه

بسم رب شهدا و الصدقین انا نحن نحیی الموتی و نکتب ما قدموا و اثارهم و کل شیء احصیناه فی امام مبین براستی که ما آری ما مردگان را زنده می‌کنیم و اعمالشان با یادگارهای نیک و بد که از خود به جای گذاشته اندهمه را می‌نویسیم و ثبت و ضبط می‌کنیم. با سلام و درود فراوان خدمت امام زمان (عــج) و نائب برحقش امام خمینی و نیز امت شهید پرور ایران و به امید برافراشته شدن پرچم اسلام برتمامی جهان انشاء ا000 . اکنون که به معشوقم می‌پیوندم با دلی پر از درد بسوی او پر می‌کشم. ای برادران من از بعضی شماها شکایت خواهم کرد. برادران من، امروز روز جنگ است روز جهاد است و بر هر مسلمان واجب است پیکار و جهاد کند ولی متاسفانه عده‌ای از مردم از اسلام فراموش کرده‌اند به قیامت نمی‌اندیشند و فقط به فکر امکانات دنیوی هستند با گران فروشی و با جمع کردن لوازم با توطئه و اختشاش، با دست بردن در نقطه ضعف های دولت و شبانه روز فریاد می‌کشند نفت نیست گاز نیست بنزین نیست روغن و غیره نیست مگر نه ما در حال جنگیم. بله من از شما شکایت را خواهم کرد که حال انباشته می‌کنید در صورتی که عده‌ای فقیر و گرسنه اند خوش گذرانی می‌کنید در صورتی که خدا را کاملاً فراموش کرده اید جنگ و کمبود است در صورتی که هی فریاد می‌زنید می‌خواهم می‌خواهم آیا تا به حال فکر کرده‌اید که با این عمل، سنگر منافق را محکم می‌کنید. ای خالقم اکنون که این لباس مقدس را به تن می‌کنم و در راهت جهاد می‌کنم از تو می‌خواهم حال که موقع آن فرا رسید مرا توفیق شهادت دهی طوری مرا بمیران که بدنم ریزریز شود سپس برای دشمنان، طنم را نیست گردان تا شاید این گول خوردگان و سازش کاران با دیدن دامادی جوانی 17 ساله به خود بیایند و بجنبند. مادرم گریه مکن که فرزندت عاشق بود او عاشق بود و عاقبت به معشوقش رسید پس گریه مکن. مادر، حال که به آرزوی دیرینه‌ام رسیدم پس از شما می‌خواهم که خود مرا به حجله ببرید و اگر نشد پدرم و یا حبیب ا000 و سپس شیرینی دهید و جشن بگیرید خوشحال باشید که فرزندتان فردای قیامت شماها را به زهرای پهلو شکسته معرفی خواهم کرد. در فردای قیامت هم به خداوند خواهم گفت که من هم یک پدر و مادر دل شکسته دارم پس شاد باش و شیرینی دامادی فرزندت را بده. پدر جان و برادران و خواهرانم حال که دستم از دنیا کوتاه شد دیگر نمی‌توانم آن همه زحمات شماها را جبران کنم از خدا می‌خواهم که به شما توفیق عنایت فرماید و از شما می‌خواهم که تا آخر عمرتان در صراط المستقیم حرکت کنید و گوش به فرمان امام این نعمت بی کران باشید و پشتیبان این روحانیون دلسوز باشید انشاء ا000 که خدا اسم شماها را در دفتر حزب‌ ا000 ثبت کند و در آخر از شماها می‌خواهم که در جلوی جنازه‌ام گوسفند خون کنید و گوشت آن را به مستضعفین بدهید. دیگر اینکه 350 تومان از آقای عربی معلم قرض دارم خواهش می‌کنم آن را بپردازید و از قول من تشکر کنید. از آقای غلامی پمپ بنزین 19 تومان با 6 لیتر کوپن پس آن را با تشکر پرداخت کنید. باری عرض می‌کنم مادرم و ای خانواده عزیزم برای من هیچ ناراحت نشوید و گریه نکنید چون خودتان می دانید که همیشه از خدا طلب شهادت می‌کردم و حال پسرتان به آرزویش رسیده است، برایش گریه نکنید و اگر گریه کنید روح مرا ناراحت خواهید کرد. اگر می‌خواهید گریه کنید برای اسلام گریه کنید برای حسین گریه کنید که روز عاشورا تنش پاره پاره شد و هر چه فریاد زد کسی به فریادش نرسید. پس از تمامی برادران می‌خواهم که به هل من ناصر اسلام لبیک گویند و آن را از گزند اجانب نجات دهند. توفیق و صبر و برباری همگان را از خدای عظیم خواهانم. اگر اسلام با ریخته شدن خون من آبیاری خواهد شد، پس فرود آئید ای گلوله‌ها و قلبم را بشکافید و خونم را چون سیل خروشان جاری کنید ولی فقط در راه او و برای او « ا000» خدمتگذارتان: حاج غلامحسین ادهمی: 9/8/1360[۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. یاران رضا