شهید سید ابراهیم اسدالهی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

تاریخ تولد :1342/09/02


تاریخ شهادت : 1366/03/19


زندگینامه

بسمة تعالی زندگی‌نامه شهید سید ابراهیم اسدالهی در آذر ماه سال 1342 در روستای سرسبز رویین از توابع شهرستان اسفراین دیده به جهان گشود. دوران کودکی خود را در خانواده‌ای مذهبی و متدین پشت سرگذاشت. در هفت سالگی جهت کسب علم و دانش در زادگاهش به مدرسه رفت. دوران 5 ساله‌ی ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و بعد از دوران ابتدایی وارد مدرسه‌ی راهنمایی شد، اما در اواخر این دوره به علت مسائل و مشکلات اقتصادی خانواده ترک تحصیل نمود. شهید علاقه‌ی خاصی به اهل بیت و ائمه‌ی اطهار داشت و ‌بیشتر اوقات در مراسم مذهبی شرکت میکرد. سید ابراهیم در خانواده‌ای از تبار اهل بیت رشد یافته بود. با ‌تأسی از خانواده در مراسم ‌روضه و سوگواری روستا علی‌الخصوص طی ‌ایام محرم بسیار فعال بود.



با حضور او مراسم سینه‌زنی و زنجیر‌زنی با شکوه‌ بیشتری برگزار می‌گردید. او بعد از ترک تحصیل در ایام نوجوانی با کار و تلاش در تأمین مایحتاج زندگی خود و خانواده، نقش مهمی داشت. در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نوجوانی 15 ساله بود از سال 1357 به بعد با اوج گرفتن فعالیت‌های مردمی او نیز همراه جوانان و نوجوانان در اکثر راهپیمایی‌ها و به‌طور کلی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شرکت داشت. علی‌الخصوص بعد از انقلاب فعالیت‌های ‌ انقلابی‌ بسیاری مثل خدمت در بسیج مستضعفان را انجام داد.



بعد از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از اینکه کشورش مورد هجوم ارتش بعث عراق قرار گرفته بود، بسیار ناراحت بود. ‌با همین افکار و اعتقادات غیرتمندانه پس از اعزام به خدمت سربازی و سپری کردن دوره‌ی آموزشی داوطلبانه به جبهه‌های جنگ اعزام گردید. او در مدت حضور در مناطق عملیاتی کردستان در اکثر ماموریت‌های گشتی و رزمی شرکت داشت. سرانجام بعد از مبارزات مستمر در دفاع از سرزمین جمهوری‌ اسلامی در آذر ماه سال 1366 در ارتفاعات لری کردستان جاوید‌الاثر می‌گردد. خدایش رحمت کند و یادش گرامی باد



خاطرات

بسمه تعالی خاطره شهید در‌تاریخ 19/3/1366 به ماموریت گشتی رزمی اعزام گردید. بعد از آن ‌اطلاع دادند که سید ابراهیم جاویدالاثر شده‌است. برای فهمیدن چند وچون ماجرا، دنبال همرزمان وی بودم تا از نزدیک نحوه‌ی جاویدالاثر شدن برادرم را بدانم. مدتی بعد با کامران که اهل بندر انزلی و همسنگر او بود آشنا شدم. ضمن ملاقاتی که با ‌وی داشتم او گفت: ما در قالب گروهی‌ 18 نفره در ارتفاعات لری کردستان در حال ماموریت گشتی رزمی بودیم. درگیری ما با عناصر خودفروخته‌ی ضد انقلاب شروع شد. بعد از درگیری از گروه18 نفره‌ی ما، تنها 15 نفر به پایگاه برگشتند. ‌‌ابراهیم، من ویک سرباز دیگر که از نواحی دست، پا و شکم زخمی شده بودیم در آنجا ماندیم. من و آن سرباز حالمان نسبت به سید‌ابراهیم که از نواحی سر و پا شدیداً مجروح شده بود بهتر بود. سعی داشتیم تا او را همراه خودمان به پشت جبهه انتقال دهیم اما سید ابراهیم به ما گفت: خودتان را نجات دهید من نمی‌توانم راه بروم شما هم که زخمی هستید. ‌ بروید جدم ‌حسین بن علی یاور من خواهد بود. ما به پشت جبهه برگشتیم ودیگر کاری از دست ما برای سید ‌ برنیامد. اما اطمینان دارم که سید سر سفره‌ی جد بزرگوارش حضرت امام حسین(ع) میهمان است. [۱]


پانویس

  1. سایت شهدای ارتش

رده‌ها