مرتضی قریشی نژاد | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | سبزوار |
شهادت | ۱۳۶۵/۱۱/۱۰ |
محل دفن | بهشت شهدا |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
تحصیلات | نامشخص |
شغل | دانش آموز |
خانواده | نام پدر سید علی |
خاطرات
عشق به جهاد موضوع عشق به جهاد راوی سید حسین فیض آبادی متن کامل خاطره
در عملیات کربلای 5 ما حدود چهار روز در میان پاتک دشمن قرار گرفته بودیم و به حول قوه الهی بعد از رهایی از محاصره دشمن تصمیم برگشتن به عقب برای استراحت و جایگزین شدن نیروهای دیگر به جای ما شد. سیّد مرتضی همراه ما به عقب برگشت و دوباره به صورت داوطلبانه به خط بازگشت. اعتقاد به معاد موضوع اعتقاد به معاد راوی سید علی قریشی نژاد متن کامل خاطره
یک شب زمستان که به خانه آمدم دیدم سیّد مرتضی کنار کرسی نشسته است و مشغول خواندن کتاب استاد مطهری است. به من گفت: آقا بفرمائید اینجا بنشینید .من کنار او نشستم به من گفت : پدرجان چرا انسانی که 1 سال یا 10 سال یا 100 سال هم که عمر می کند آخرش بایستی از این دنیا برود . من یادم نیست در جواب او چه گفتم : ولی یادم است که جوابی به او دادم. «در عین بی سوادی ».او در جواب من گفت : چه خوب است که انسان در آن حالت پاک و بدون ازکناه ازدنیا برود احساس مسؤلیت موضوع احساس مسؤليت راوی سید علی قریشی نژاد متن کامل خاطره
یک شب من او را که در مصلّی مشغول نگهبانی بود دیدم، اسلحه ای که دوش او بود به قدری سنگین بود که قندان آن به زمین اصابت می کرد. گفتم: آخر بابا جان تو کوچک هستی. گفت: به کوچکی من کاری نداشته باش این ادای تکلیف است و این وظیفه من است. منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=16788