بهنام هاشم زاده | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شيعه |
تولد | ١٣٣٦/٠١/١١،آبادان |
شهادت | ۱۳۶۰/۰۶/۲۷ |
محل دفن | البرز، کرج، امامزاده محمد |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
تحصیلات | ليسانس |
زندگی نامه
بسم الله الرحمن الرحیم شهید ستوانیكم بهنام هاشم زاده در یازدهم فروردین سال 1336 در شهر آبادان متولد شد خاطراتی كه خانواده از شهید دارند ازدوران كودكی ایشان شروع می شود چون خانواده ازیك فامیل روحانی واز اهالی اصفهان بودیم از ابتدا به تبعیت از خانواده به نماز و سایر مسائل مذهبی علاقه نشان داد و بعداْ كه بزرگتر شد و به مطالعه و تحقیق پرداخت آگاهانه قدم در راهی گذاشت كه ازاجداد خود به یادگار برده بود ضمن آنكه درتمام سالهای تحصیل دردبستان ودبیرستان چه از نظر درسی و چه از نظر اخلاق نمونه بود و به فعالیتهای خارج از برنامه از قبیل ورزش و مطالعه و فعالیتهای عام المنفعه مانند پیشاهنگی از آن جهت كه بتواند خدمتی به مردم بنماید پرداخت. به همین ترتیب او توانست در اولین امتحان ورودی وارد دانشگاه تهران شود و به تحصیل در رشته حسابداری بپردازد. در سال 1359 به اخذ لیسانس با درجه عالی در این رشته نائل گردید و در همان سال به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید كه در اثنای همین خدمت به دلیل ابراز لیاقت و تعهد و ایمان اسلامی وی ارتش او را به خط اول جبهه اعزام نمود و نامبرده در یكی از شجاعانه ترین یورشها به قلب دشمن بعثی جان در راه انجام وظیفه مقدس خود نهاد و در سن 24 سالگی به یاران حسین (ع) پیوست. 1_ نكات برجسته در زندگی شهید: الف) فعالیتهای مهم عبادی و معنوی: فردی با ایمان و مومن كه هیچگاه نماز وروزه اش را ترك نكرد درمساجد حضور داشت و در مراسم دعاهائی كه برگزار میشد شركت داشتند. ب) فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی: شهید چه هنگامی كه مشغول تحصیل بودند و چه بعد از انقلاب و اوج گیری نظام در اغلب راهپیمائیها شركت داشتند. ج) فعالیتهای مهم علمی , فرهنگی و هنری: فعالیت بخصوصی نداشتند. د) ویژگیهای بارز اخلاقی: از نمونه اخلاق و رفتار ایشان می توان از ایمان قوی توام با استدلال بود كه بسیار دیگران را تحت تاثیر خود قرار می داد كه هرگز كسی نتوانست در اراده او خللی ایجاد كند.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خود را نكشند
گر عاشق صادقى زمردان نهراس مردار بود هر آنـكه او را نكشند
سخنم با این شعر نغز و زیبا كه تا عمق جان من اثر كرده است آغاز مى كنم و مى دانم زمانیكه این نامه را باز كرده و مى خوانید من دیگر در بین شما نیستم. اما شوق دیدار حسین بن على ( ع ) سرور شهیدان عالم چنان در من است كه ندیدن گل رخسار همه شما را با همه سختیهایش تحمل مى كنم.
دلیل نوشتن این نامه دو مورد بود كه هر دو را به اختصار مى نویسم.
نخست آنكه اگر مى خواهید خون من و سایر فرزندان برومنداین مرزو بوم بیهوده به خاك نریخته باشد، آرمانى را كه من در راه آن كشته و شهید شدم پاسدارى كنید و این جز در اسلام راستین به رهبرى نایب الام خمینى، این فرزند خلف حسین نهفته نیست. دست امام خمینى و یارانش را بگیرید و تا جان در كالبد دارید او را تنها نگذارید. در غیر اینصورت فردا در برابر خدا و خلق خدا مسولید.
دوم آنكه اگر من شهید شدم براى من مراسم آنچنانى نگیرید و آن را ساده و بى تكلف برگزار كنید و به تو اى مادر مى گویم چون كوه استوار باش و در خود بى تابى نشان نده و تو اى پدر مى دانم چون سنگ صبورى و به من افتخار مى كنى.
تا آنجا كه مى دانم به كسى به جز پدرو مادرم بدهى ندارم و مقادیرى نیز طلبكار هستم كه شرح آنرا از مسعود نوررى بخواهید. در پایان من همیشه در زندگى مدیون آقاى نورى و خاله ام هستم تشكرات قلبى مرا بپذیرند. از كلیه كسانى كه در زندگى من به نحوى بوده اند، هر كس هست حلالیت بطلبید، به خصوص خانواده حسینى نیا و آقا رضا حسینى نیا.
دیگر سخنى ندارم.
خدا یا و پشتیبان همه شما باشد.
1360/06/01 بهنام هاشم زاده[۱]