کد شهید: 6413142
نام : حسن
نام خانوادگی : محمدیاوجان
نام پدر : علی
محل تولد : بیرجند
تاریخ شهادت : 1364/01/16
تحصیلات : نامشخص
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : تخریب
خاطرات
خواب و رویای دیگران درمورد شهید
بعد از شهادت پدرم دقیقاً سال سوم راهنمایى امتحان ریاضى داشتم و درس برایم مشکل بود و خیلى ناراحت بودم و گریه مىکردم و از آوردن تجدیدى مىترسیدم خواب دیدم با پدرم لب یک جاده ایستاده بودیم گفتند دخترم اعظم چرا ناراحتى گفتم درسهایم مشکل است گفتند پدرجان این جاده را مىبینى نگاه کردم دیدم جاده بلندو عریضى است گفتم بله گفتنداگر همین جاده را بروى و برگردى همیشه در زندگىات موفق هستى گفتم این جاده که آسفالت است و مىتوانم بدوم تا پایم را گذاشتم مىخواستم شروع بدویدن کنم دیدم قلوه سنگهاى بزرگ زیر پایم مىآیند و جاده را به سختى طى کردم وقتى شروع به برگشت کردم دیدم جاده صاف و هموار است به طرفش که آمدم گفت دیدى باباجان زندگى همین طوریست اما تو موفق مىشوى ناگهان از خواب بیدار شدم و دیدم هیچ کس نیست و از آن تاریخ به بعد با مشکلات مبارزه نمودم و به شکر خدا لیسانسم را گرفتهام و در پى فوق لیسانس هستم.
خواب و رویای دیگران در مورد شهادت شهید
همان شبى که حسن به شهادت رسیده بود خواب دیدم رفتهام به جبهه چون در آخرین تماسى که تلفنى با هم داشتیم حسن گفت از عملیات که برگردم شما را با خودم به اهواز مىبرم خانه سازمانى اجاره نمودهام در پشت یک خاکریز بودم دیدم حسن آر.پى. چى بدست نشسته است گفتم من نماز نخواندهام گفتند سرت را پائین بگیر تا خمپاره به شمانخورد همین طور که گفتند نماز خواندم ناگهان خمپاره داخل سنگر ایشان خورد و من از صداى برخورد گلوله بیدار شدم و با خودم گفتم خدایا چه اتفاقى براى همسرم حسن افتاده بسیار دلواپس بودم و بعد از دو روز از سپاه آمدند خانه و گفتند حسن مجروح شده عکسش را بدهید لازم داریم گفتم مبارک باشد مىدانستم آخرش هم خدمت شهادت را مىپوشد و بعداً متوجه شدم که دقیقاً همان طور که خواب دیدم بر سر نماز در حالیکه آرپى چى کنارش بوده بوسیله خمپاره دشمن به شهادت رسیده.