شهید علی بهروز نژاد

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۴۹ توسط Ebrahimi1400 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

علی (امیر) بهروزنژاد متولد: 1348/03/01 شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۱۳ فرزند: محمد قطعه: والفجر 2و8 عملیات منجر به شهادت: والفجر 2 سرباز زمینی بسیج

زندگی نامه

بسم رب الشهدا و الصدیقین شهید علی(امیر) بهروز نژاد در تاریخ 1/3/1348متولد شد. از همان دوران کودکی پسری پاک‌طینت بود. در مجالس سینه‌زنی حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) شرکت می‌کرد. از کودکی با نماز و قرآن از طریق خانواده آشنا شده بود. از همان کودکی و نوجوانی با همسن و سالانش تفاوت ویژه‌ای داشت. رعایت حلال و حرام می‌کرد، اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. سعی می‌کرد حرف زشت و رکیکی از دهانش خارج نشود. در مورد حجاب خیلی حساسیت به خرج می‌داد. به رزق حلال توجه ویژه‌ای داشت و در مورد خورد و خوراکش احتیاط می‌کرد و به حلال و حرام رزقش اهمیت می‌داد. کارهای خیر پنهانی انجام می‌داد. علی واقعاً با اخلاص کارهایش را انجام می‌داد. دوست داشت به غیر از خدا کسی کارهایش را نبیند. غیبت نمی‌کرد و از آن متنفر بود. به صله رحم اهمیت می‌داد. به موسیقی گوش نمی‌داد. اهل نماز جمعه و جماعت بود. فردی انقلابی و بسیجی به معنای واقعی کلمه بود. به مستمندان و درماندگان در حد توانش کمک می‌کرد. در بسیج و در مسجد فعالیت داشت. به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ائمه اطهار(علیهم السلام) ارادت خاصی داشت. در مراسمات مذهبی بالاخص دعای کمیل حضور داشت و خود را از مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) جدا نمی‌کرد. بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. انسان چشم پاک و عفیفی بود و به زنان نامحرم نگاه نمی‌کرد. راه خودش را پیدا کرده بود. بهتر بگویم، راه عاقبت به خیرشدن را یاد گرفته بود. اخلاص، احترام به والدین، نماز اول وقت، کمک به نیازمندان، عشق به اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، عفت خوراک، چشم پاکی و عفت دامن عوامل اصلی عاقبت به خیر شدن هستند که علی از آنها بهره‌مند بود، پس چرا نباید عاقبت به خیر شود؟! و سرانجام علی در تاریخ 13/12/1364 به فیض عظمای شهادت نایل آمد. شادی روح شهید علی بهروز نژاد صلوات ( الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ) اللهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیلک.

وصیت نامه

به نام خدا سلام بر خانواده محترم به خصوص مادر عزیزم. اول شما را به تقوا و پرهیز از گناه و یاد خدا بودن دعوت می کنم و بدانید اگر جزء این راه برگزیدید، سرانجام به هلاکت در دنیا و آخرت می رسید. خدا را یاد کنید که یاد خدا انسان را از گناه و خلاف دور می سازد و این خداوند است که تنها یار و یاور و دوست واقعی و باوفای انسان است. ای عزیزان نکنید کاری که موجب نارضایتی و خشم خداوند شود. آیا این درست است که انسان محبوبترین و بهترین دوست خود را در اثر اعمال زشتش از دست دهد؟! خود را عزیزتر از دیگران ندانید و به او از جان و دل عشق ورزید و بدانید تنها عشق معنی دار و با ارزش عشق به حق تعالی است و بترسید از عذاب الهی، آن خدایی که به انسان مهر و محبت می ورز ود به موقعش هم خداوند انسان را در اعمال ناپسندش عذابی دردناک می کند. نمونه عذابهای الهی این است که وقتی انسان را در جهنم می اندازند زنجیری به طول هفتاد متر به دور بدن او می بندد و هنگامی که از خداوند آسانی می طلبد آبی جوش که درون بدنش را متلاشی می کند به او می دهد و نمونه های بدتر و مخوفتر از این، پس ای انسانها بترسید از اعمالی که انجام می دهید؟ اعمالتان را خالص و پاک گردانید و در مسیر الله حرکت کنید و بدانید خداوند بر اعمال و نیتهای شما آگاه و دانا نزد خودتان است، پس خداوند را بر اعمال و افکارتان ناظر بدانید تا مرتکب گناه نشوید. دومین مسئله مطالعه دقیق اسلام و شناخت آن است. بر شما واجب است از دین و مذهب خودتان کاملاً آگاه شوید و به دو دلیل و یکی آن که از منحرف شدنتان جلوگیری می کند، چون انسانی که ناآگاه باشد شیاطین او را زود منحرف می کنند و یا بالاخره منحرفش می کنند. ای عزیزان، این قدر که اسلام سفارش می کند که مکتبت را بشناس و این قدر که برای علم و عالم مقام بزرگ و ارزشی والا داده برای همین مسئله را کوچک و کم اهمیت ندانید، زیرا از منحرف شدن انسان جلوگیری می کند و انسان را متوجه مبدأ اصلی که خداوند باشد می سازد. پس این مسئله را کوچک و کم اهمیت مشمارید و حتماً بروید و اسلام را بشناسید و به همین دلیل است که با شناخت اسلام، خدا ایمانتان را افزونتر و کاملتر می کند تا بتوانید پاک و مطهر از معاصی بمانید و این مسئله را متوجه باشید که اسلام واقعی را از اهلش بشناسید و اهل آن هم روحانیون می باشند نه کسی دیگر و سومین دلیل حمایت و اطاعت کامل امام خمینی و روحانیت متعهد است. بدانید اگر از روحانیت حمایت نکردید، دشمن به زودی بر شما غلبه خواهد کرد و دشمن در صدد آن است که شما را از امام و روحانیت با شایعات و حرکات شیطانی و فریبنده خودشان جدا کنند، آن وقت است که اسلام را از شما گرفتند بدون آنکه خود متوجه شوید. هوشیار باشید و به نغمه های دشمنان و یا دوست نماها و دوستان ناآگاه گوش فرا دهید و با ایمان و اعتقادی قلبی به امام و روحانیت، از آنها حمایت و اطاعت کنید. شما توجه کنید به مطلب که در تمام نهضتهایی که مردم ایران انجام داده اند و دشمن با جدا کردن مردم از روحانیت مواظب این مطلب باشید که اگر زمزمه هایی از گوشه و کنار برمی خیزد که فلان شخص انقلابی با فلان شخص دیگر که آن هم متعهد است و بین مردم مورد احترام هستند مانند مسئولین مملکتی اختلاف به گوش می رسد، به این مطالب مغرضانه و یا جاهلانه بها ندهید و همه با هم وحدت داشته باشید. ای پدر و مادر برایم دعا کنید تا در این راه موفق شوم. مادر دعا کن که به سعادت واقعی برسم و لیاقت شهادت را پیدا کنم. ای مادر هیچوقت برایم گریه مکن، اگر چه شهید بشوم و اگر گریه ای باشد زینب گونه و به گونه ای که دشمنان اسلام را منزوی کند و به مردم تحرک بیشتر ببخشد، باشد. مادر و پدر، هر وقت من شهید شدم دلم می خواهد که پهلوی دوستم محمدرضا اشجع یا حسین آقا محمدربیع خاکم کنید، هر چند دلم می خواست پهلوی پسر عمویم خاک شوم ولی جا نیست. مادر همچون لیلا مادر علی اکبر(علیه السلام) صبر و مقاومت داشته باش و سختیها را تحمل کن و مصیبتهایی که در زندگی بر تو وارد می شود برای خدا تحمل کن و تو ای پدر جان، هرگز دست از یاری امام خمینی برندار و همه صبرت را از مال تا جان خویش و فرزندانت را در راه اسلام فدا کن. پدر، فرزندانت را تشویق کن تا بیایند و در راه خدا جهاد کنند و همچون امام حسین(علیه السلام) این ایثار را داشته باش که خود و فرزندانت را فدای اسلام کنی. در همه کارها امیدت و توکلت به خدا باشد که تنها پناه دهنده و یاری کننده انسان پروردگار است. پدرم، من تو را وصی خود قرار می دهم که هر وقت شهید شدم برایم پول دهی و یک سال نماز و دو ماه روزه برایم بگیری، چون نمی دانم این نمازها و روزهایی که انجام داده ام قبول است یا نه. پدر و مادر، برادر جان اصغر، سلام مرا به تمام برادران بسیج و دوستان دیگر برسان و حلالیت بطلب. ای پدر و مادر و برادرم اصغر و خواهرانم و ای امت حزب الله، امام امت این یاور مستضعفین را در دعاهای خویش فراموش نکنید و همواره از خداوند بخواهید تا امام سالم و تندرست باشد و تا ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باقی بماند. در پایان از دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم و از پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهران عزیز می خواهم که مرا ببخشند و حلال کنند و گریه نکنند که راضی نیستم. اگر می خواهید گریه کنید بر مظلومیت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) گریه کنید. رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. خدایا، فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نزدیک بگردان. پروردگارا، عمر رهبر بزرگ ما را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متصل بگردان. دلم می خواهد از مسجد الفتاح تشییع شوم با همکاری برادران الفتاح. مرگ با عزت اگر خونین است، بهتر ز زندگی ننگین است. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. وصیت نامه لطفا به بخش گالری مراجعه شود.

http://shohada-isf.ir/fa/shahid?shahidID=5582

آخرین تغییر ‏۱۵ مرداد ۱۴۰۰، در ‏۰۸:۴۹