شهید سعید آقایی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۵ توسط Jafarnezhad98 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سعید آقایی نام :سعيد نام خانوادگى :آقايى نام پدر :على تاريخ‌تولد :01/02/1342 محل‌صدورشناسنامه :اصفهان تاريخ شهادت :02/03/61 نوع حادثه :حوادث ‌مربوط به‌ جنگ‌ تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم با دشمن-توسط دشمن ‌در جبهه استان :بنيادشهيداستان‌اصفهان شهر :اداره‌بنيادشهيداصفهان


زندگی نامه

بسم رب الشهدا و الصدیقین شهید سعید آقایی در بعدازظهر ۶ آبان ۱۳۴۲ در محله نو خواجو چشم به جهان گشود. پدری کارگر و مادری زحمتکش داشت. در سن شش سالگی به مدرسه طوبی رفت و دوره راهنمایی را هم پشت سر گذاشت. از همان دوران کودکی پسری پاک‌طینت بود. در مجالس سینه‌زنی حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) شرکت می‌کرد. از کودکی با نماز و قرآن از طریق خانواده آشنا شده بود. از همان کودکی و نوجوانی با همسن و سالانش تفاوت ویژه‌ای داشت. رعایت حلال و حرام می‌کرد، اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. سعی می‌کرد حرف زشت و رکیکی از دهانش خارج نشود. در مورد حجاب خیلی حساسیت به خرج می‌داد. به رزق حلال توجه ویژه‌ای داشت و در مورد خورد و خوراکش احتیاط می‌کرد و به حلال و حرام رزقش اهمیت می‌داد. سعید علاقه زیادی به کتاب های مذهبی و فرهنگی داشت و در مسجد المهدی در جلسات مذهبی شرکت می کرد و در تشکیل کلاسهای قرآن، عقیدتی، تقویتی و نظامی نوجوانان و کودکان اهتمام می ورزید و خودش به آنها تعلیم می داد. کارهای خیر پنهانی انجام می‌داد. سعید واقعاً با اخلاص کارهایش را انجام می‌داد. دوست داشت به غیر از خدا کسی کارهایش را نبیند. غیبت نمی‌کرد و از آن متنفر بود. به صله رحم اهمیت می‌داد. به موسیقی گوش نمی‌داد. اهل نماز جمعه و جماعت بود. فردی انقلابی و بسیجی به معنای واقعی کلمه بود. به مستمندان و درماندگان در حد توانش کمک می‌کرد. در بسیج و در مسجد فعالیت داشت. به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ائمه اطهار(علیهم السلام) ارادت خاصی داشت. در مراسمات مذهبی بالاخص دعای کمیل حضور داشت و خود را از مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) جدا نمی‌کرد. بیشتر اوقات فراغتش را به مطالعه کتب مذهبی و در مسجد و بسیج می‌گذراند. بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. انسان چشم پاک و عفیفی بود و به زنان نامحرم نگاه نمی‌کرد. راه خودش را پیدا کرده بود. بهتر بگویم، راه عاقبت به خیرشدن را یاد گرفته بود. اخلاص، احترام به والدین، نماز اول وقت، کمک به نیازمندان، عشق به اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، عفت خوراک، چشم پاکی و عفت دامن عوامل اصلی عاقبت به خیر شدن هستند که سعید از آنها بهره‌مند بود، پس چرا نباید عاقبت به خیر شود؟! در دوران انقلاب و در سالهای ۵۶ و ۵۷ در مبارزات سیاسی فعالیت داشت. وقتی که جنگ شروع شد در هسته مقاومت حسینیه احسان شرکت کرد و فعالیتش را گسترش داد. از همان اوایل جنگ دوست داشت که به جبهه برود و به علت اینکه برادران بزرگتر او در جبهه بودند مانعش می شدند تا اینکه در سال 1361 برای حمله فتح المبین رفت و بعد از ۲۵روز برگشت، اما عشق به جبهه در او آرام نگرفت و مدتی را در اصفهان به دروس حوزوی مشغول شد و سرانجام در تاریخ 3/3/1361در دومین اعزامش بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید. شادی روح شهید سعید آقایی صلوات ( الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ) اللهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیلک.

وصیت نامه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ « هر کس که به لقاء خدا (و مشاهده جمال و وصول به رحمت و جنّت او) امیدوار و مشتاق است (بداند که) هنگام اجل و وعده معین خدا البته فرا رسد و او (به گفتار و کردار خلق) شنوا و داناست.» اول سخن را به نام خدايى شروع مى كنم كه يارى دهنده مسلمين و بينا بر همه چيز است و آگاه بر همه كس است. به نام خدايى آغاز مى كنم كه از شكر نعمتهايش عاجز و ناتوانم و آنقدر خود را ضعيف و ذليل و عاجز مى دانم كه بتوانم نام او را به زبان بياورم، اما چه كنم كه عاشقش هستم و اميدوارم كه خدا هم عاشق من باشد و خريدار من باشد كه مى دانم لياقت اين يك نعمت بزرگ را در خود نمى بينم. سلام بر رهبرم اين سلاله رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اين هدايت كننده و حامى مستضعفين روى زمين و اين زمينه ساز حكومت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلامى بر جوانان مسلمان متقى كه هميشه در حال تلاش و كوشش براى اسلام و عدالت اجتماعى هستند. اى جوانهايى كه از قعر درياى گناه و پليدى بيرون آمده و هميشه با نفس خود مبارزه مى كنيد، در اصل تقوا را خط مشى خود سازيد. البته مى دانم كه صفت مبارزه با گناه در همه شماها است، اما اين از من به شما وصيت باشد و اميدوارم كه به آن عمل كنيد، چون كه مبارزه و جهاد اكبر شما مبارزه با نفس است و جهاد كنيد و اين شيطان درونى را كه جهات صفات مختلف دارد از بين ببريد و زير پاى خود خرد كنيد و مال دنيا را رها كنيد و فقط به اندازه لزوم براى خود جمع آورى كنيد و بيشتر به تهيدستان نظر كنيد و هميشه در فكر معنويت و رسيدن به حد كمال انسانيت باشيد. سلام بر مربيان جامعه كه در سنگر مدرسه در تلاش و كوشش هستند و براى پياده كردن اخلاق اسلامى در فكر و جسم جوانان و تربيت كردن جوانان ما براى نسلهاى‌آينده هستند تا هر كدام بتوانند الگويى براى ديگران باشند و ادامه دهنده راه شهيدان باشند و شهيدان زنده ای باشند كه در هر كجا مى روند با نشان و رفتارشان نشان دهنده انسانی به تمام معنا با اخلاق اسلامى باشند و اميدوارم كه ادامه دهنده راه شهيدان باشند. دلم می خواهد به نماز جمعه بروید و مخصوصاً شبهای جمعه به دیدار خانواده های شهدا بروید و آنها را دلداری دهید و بگویید که این یک افتخار است که نصیبتان شده است. و در خانه ما هم بروید و مادرم این تربیت کننده آگاه و بینا که جوانهایی حسینی و در خط رهبر تربیت کرده را دلداری دهید. هر چند که می دانم این مسئله را درک می کند و براى من اصلاً گريه و ناراحتى نمى كند و به گفته امام كه خانواده شهدا چشم و چراغ مملكت هستند خوب توجه مى كند و الان ساعت يك بعد از ظهر است و ما را چند ساعت ديگر براى حمله مى برند و من از قبل وصيت ننوشتم، چون كه اين لياقت را در خود نمى ديدم، اما الان ديگر فرق مى كند. مادر، تو هميشه به فكر خدا باش و هر وقت كه خواستى گريه كنى خدا را فراموش نكن و هر چه مى خواهى از او بخواه، چون كه تو مادر شهيد هستى و پيش خدا خيلى عزيز هستى و ذكر خدا را بگو تا دل تو آرام‌گيرد و هميشه به امام دعاكن. الا بذکر الله تطمئن القلوب. خوش آن دردی که درمانش تو باشی/ خوش آن راهی که پایانش تو باشی .سعيد آقايى 26/2/1361. http://shohada-isf.ir/fa/shahid?shahidID=1500

آخرین تغییر ‏۱۵ مرداد ۱۴۰۰، در ‏۱۸:۱۵