شهید مسلم برهمند تاریخ تولد :1343/06/01 تاریخ شهادت : 1363/08/08 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :فارس - کازرون – سیدمحمدنوربخش
زندگی نامه شهيد مسلم برهمند، در خانواده هاي مذهبي و کارگر متولد گرديد، پس از دوران طفوليت، در سن شش سالگي پا به دبستان گذاشت و پس از دوره ابتدايي ترک تحصيل کرده و مشغول کار شد. وي بسيار خوش اخلاق و خوش برخورد بود، به خانواده اش خصوصاً به والدينش بسيار احترام مي گذاشت، به اقوام و خويشان علاقه داشت و صله ارحام را فراموش نمي کرد، به مکتب و نمازش بسيار اهميت مي داد، به امام و انقلاب علاقه مند بود تا اين که داوطلبانه به خدمت سربازي رفت و با کمال ميل شروع به خدمت کرد.
او گفت: مي روم تا از کشورم دفاع کنم، در خدمت سربازي براي دفاع از ميهن، به جبهه سومار اعزام شد، او علاقه ي خاصي به جبهه داشت و خيلي كم به مرخصي مي آمد. اين شهيد گرامي، در منطقه ي سومار لياقت شهادت را يافت و به سوي معبود خود پر كشيد. او در وصيت نامه خود نوشته بود فقط امام را دعا کنيد.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
« و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون؛
گمان نکنيد آنها که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خداي خود روزي مي خوردند. (سوره آل عمران/ آيه 169)
به نام خداوندي که بودن و نبودنم به دست اوست، به نام خدايي که جانم به دست اوست و به نام خدايي هدفم اوست؛ و با درود به رهبر کبير انقلاب اسلامي، امام خميني و با سلام بر شهداي اسلام از صدر اسلام تاکنون، و با سلام و درود بي کران به پدر و مادر عزيزم، و با سلام به برادر و خواهران عزيزم، و تمام دوستان بهتر از جانم، و همشهريان عزيزم.
اميدوارم که پدر عزيزم، مرا ببخشيد و از مادرم نيز، و همچنين خواهرانم که اگر از اين حقير بنده عاصي، بدي ديده باشيد، بايد به بزرگي خودتان مرا ببخشيد و بدانید که رضاي خدا در رضاي پدر و مادر است. برادران و خواهرانم، اميدوارم که مرا ببخشند، زيرا انسان بالاخره در زندگي اش در رفتار يا ديگران به طور خوب و بد رفتار مي نمايد و از دوستان و همشهريان عزيزم و همسايگان عزيز، نيز مي خواهم که چنانچه از ما بدي ديده باشند ببخشند.
ضمنا از پدر و مادرم مي خواهم که چنانچه من لياقت اين فيض عظيم را داشتم، کمال صبر و استقامت از خود نشان دهند، زيرا که مرگ بالاخره روزي به سراغ ما خواهد آمد، پس چه بهتر که خداوند مرگ را شهادت در راه خود قرار دهد. پدر و مادر عزيزم، اسلام بايد به وسيله خون ما و ديگران آبياري شود، پس شما را در اين امر توصيه به صبر مي کنم زيرا که "المومن کالجيل الراسخ".
و وصيت من به تمام ملت ايران به خصوص هموطنان عزيزم اين است که مي خواهم که امام را تنها نگذارند و از رفتن به جبهه خودداري نکنند، زيرا که هم اکنون محل امتحان ما رسيده است.
در پايان از پدر و مادر عزيزم مي خواهم در نمازها و دعاها و شب هاي جمعه براي آمرزش گناهان من دعا کنند و از عموم هموطنان مي خواهم که براي آمرزش گناهانم در دعا مرا ياد کنند.
و چند خط وصيت به برادرم محسن، برادرجان از تو خواهش دارم سعي نکن که پدر و مادر را از خود ناراحت کني و آنها را اذيت کني تو ديگه مانند.... يک مرد شده اي و بايد خانواده را در نبودن من و حتي نبود پدر نگهداري کني؛ و از تو خواهش دارم مواظب خواهرانم باش.
برادرت رستم خداحافظ
پدر و مادر و برادر و خواهران عزيز، از شما خواهش دارم سر خاک من گريه و زاري نکنيد، خوشحال باشيد که من لااقل لياقت شهادت را داشتم و تو در پيش حضرت زينب (س) رو سفيد هستي و همچنين تو پدر و مادر عزيزم، مرا حلال کنيد و به محمود بگوييد مرا حلال کند و بگوييد بداند که او در زندگي بهترين دوست من بوده و از برادر هم براي من بهتر بوده هرگز او را فراموش نخواهم کرد.
الا مادر بکن شيرت حلالم،به جبهه رفته ام شايد نيايم، مادر، تو مرا نکردي داماد، ديدي که مراد من خدا داد،...، قسمت آن شد که در سنگر ميهن به شهادت برسم.
من اين وصيت نامه را در عمليات اول، تاريخ، 1363/05/24 نوشته ام چون که انسان نمي داند که چه وقت و چطور از دنيا مي رود، من اين را نوشته و آماده گذاشته بودم.
سرباز تکاور مسلم برهمند، جمعي لشکر 23 مخصوص
والسلام
منبع
سایت شهدای ارتش
HYPERLINK "http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/4256" http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/4256